خانه » همه » مذهبی » چرا از ائمه(ع) کتاب‌های اندکی به دست ما رسیده است؟

چرا از ائمه(ع) کتاب‌های اندکی به دست ما رسیده است؟

پاسخ اجمالی

شاید علت این‌که ائمه(ع) شخصا و به طور جدی و گسترده اقدام به تألیف کتاب ننمودند، این بود که خواستند از باب تقدیم اهم بر مهم، و تأمین اهداف اصلی، بیشتر به پرورش افراد بپردازند. البته این‌گونه نبود که ائمه(ع) اصلا دست به تالیف نزده باشند، بلکه در منابع روایی از ده‌ها کتاب به صورت‌های مختلف؛ مانند تألیف، املا و بیان، جمع‌آوری اصحاب از امامان معصوم نام می‌برند، هر چند به طور قطع و یقین نمی‌توان همه موارد استناد را قبول نمود؛ چون در اثر حوادث متعدد؛ مانند ایجاد مزاحمت‌ها از سوی حاکمان ظالم برای آنان و اصحابشان و نیز حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و یا درگیری‌های قومی و قبیله‌ای، بسیاری از این کتاب‌ها از بین رفت و به دست ما نرسیده است.

پاسخ تفصیلی

در مورد این‌که چرا در منابع اسلامی، از ائمه و پیشوایان دین، کتاب‌های اندکی به دست ما رسیده است؟ در پاسخ به این پرسش نکاتی را به اختصار بیان می کنیم:

  1. از علل مهم این‌که ائمه(ع) شخصاً و به طور جدی و گسترده اقدام به تألیف ننمودند این بود که خواستند از باب تقدیم اهم بر مهم، بیشتر به پرورش افراد و حفظ مکتب تشیع از طریق پایه‌گذاری روش اجتهاد،[1] بپردازند.

توضیح این‌که:

الف) امامت استمرار نبوت است و فلسفه‌ی وجودی امامت همان فلسفه‌ی وجودی نبوت است و در قرآن و روایات هدف اصلی بعثت انبیا، پرورش افراد و دادن حیات معنوی به انسان‌ها بیان شده است.

قرآن کریم می‌فرماید: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید؛ چون خدا و رسول او شما را به چیزی فراخوانند که به شما زندگی می‌بخشد دعوتشان را اجابت کنید».[2]

هم‌چنین در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «او است خدایی که به میان مردمی بی‌سواد پیامبری از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمتشان بیاموزد».[3]

امام علی(ع) در این‌باره می‌فرماید: «خداوند انبیاء را فرستاده تا گوهرهای عقل مردم را شکوفا سازد».[4]

ب) پرورش افرادی که خود بتوانند حکم الهی را استنباط کنند و دست به تألیف کتب فقهی و … بزنند، علاوه بر این‌که هدف اصلی بعثت انبیا و فلسفه‌ی وجودی امامت را تأمین می‌کند، موجبات گسترش و انتشار بیشتر و بهتر معارف الهی را نیز فراهم می‌نمود،[5] و برکات زیادی را در پی‌داشت.

امام خمینى(ره) در رساله‏‌ى اجتهاد و تقلید، در پاسخ به این سؤال که چرا ائمه بویژه امام صادق(ع) که به دلیل شرایط سیاسى زمان و دوره‌‏ی انتقال حکومت از بنی‌امیه به بنی‌عباس، فرصت خوبى براى تشکیل حوزه‌ی درسى و تعلیم و تعلم پیدا کردند، رساله‏‌ی توضیح المسائل مفصلى که پاسخ‌‏گوى تمام مسائل شیعیان باشد تدوین نکردند، تا ما امروز نیازى به اجتهاد نداشته باشیم و براى به دست آوردن احکام، محتاج رجوع به روایات – که اغلب به صورت سؤال و جواب است و در خیلى از موارد هم بین آنها تعارض وجود دارد – نباشیم، چنین فرمود: اگر ائمه(ع) یک رساله‌ی توضیح المسائل می‌نوشتند دیگر نیازى به اجتهاد نبود و کسى به دنبال تحصیل علم و اجتهاد نمی‌رفت و حوزه‏‌هاى شیعى پیدا نمی‌شد، در حالی‌که خودِ وجود این حوزه‌هاى علمیه مطلوبیت دارد و ثمرات بسیارى بر آن مترتب می‌شود. ائمه(ع)  می‌خواستند این حوزه‌ها تشکیل شود تا حفظ و دفاع از حریم دین در زمان غیبت تحقق یابد.

با تشکیل همین حوزه‌هاى علمیه بود که علماى بزرگى تربیت شدند که از یک‌سو، با پرداختن به معارف دینى از حدیث، رجال، تفسیر، تاریخ، کلام، حکمت، عرفان، اخلاق، فقه و اصول به پاسدارى و حفظ معارف مأثور از ائمه(ع) پرداختند و از سوى دیگر، در مقابل هجوم فرهنگى مذاهب و مکاتب مختلف ایستادند و جامعه‌‏ی شیعه را از انحراف فرهنگى حفظ کردند.[6]

ج) در تمام سیستم‌های آموزشی، آموزش حضوری محور آموزش‌ها است، حتی امروزه که امکانات آموزش غیرحضوری به صورت حیرت‌آور پیش‌رفت کرده و گسترش یافته است، هیچ‌گاه نتوانست جانشین آموزش حضوری گردد.

د) تألیف کتاب توسط ائمه(ع) به طور جدی و گسترده، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی شاید عواقب نامطلوبی در پی می‌داشت؛ چون به جهت موقعیت خاص ائمه حساسیت افراد مخالف و سیاست‌های حاکم نیز برانگیخته می‌شد و تمام تلاش رسمی خود را در پی از بین بردن آن کتاب‌ها، یا تحریف آن انجام می‌دادند که عواقب خطرناک این دو بدیهی و روشن است.

ولی ائمه(ع) برای جاودان ماندن مکتب، به اصحاب خود دستور می‌دادند که به تألیف کتب اقدام نمایند و از این طریق بهتر توانستند مکتب را حفظ نمایند؛ چون اولا: حساسیت گروه‌های مخالف و سیاست حاکمان نسبت به اصحاب مثل حساسیت نسبت به ائمه(ع) نبود.

ثانیاً: اگر تحریفی در کتاب‌های اصحاب رخ می‌داد پیامدهای کمتری می‌داشت[7] و با اصولی که خود ائمه تعلیم داده بودند، می‌شد فهمید که آنچه صحابه نقل کرده‌اند، اشتباهی در فهم آنان صورت گرفته است یا در نقل آنان؛ به همین جهت حجم زیادی از تراث شیعه را احادیث ائمه تشکیل می‌دهد که به صورت شفاهی به اصحاب ارائه می‌شد و آنان به کتابت احادیث اقدام می‌کردند.

  1. مطالبی که بیان کردیم بدین معنا نیست که ائمه(ع) هیچ اقدامی برای تألیف ننموده باشند، بلکه در منابع روایی ده‌ها کتاب و تألیف از امامان معصوم(ع) یاد شده است.[8] و اینها بر چند نوع‌اند:

الف) برخی از این کتاب‌ها توسط امام پیشین نگاشته شد و به امام بعدی به عنوان میراث امامت منتقل شد و همین‌طور از امامی به امام دیگر رسید، تا در دست امام دوازدهم حضرت مهدی(عج) قرار گرفته است.

ب) برخی از اینها با املای امام و با خط شاگردان نگارش یافته است.

ج) برخی با خط امامان(ع) برای هدایت افرادی خاص و یا در خواست عده‌ای و یا به صورت کلی نوشته شده است.

د) برخی از کتاب‌های منسوب به امامان(ع) روایات منتسب به آنان است که توسط دیگران در یک یا چند مجموعه‌ی روایی گردآوری شده است.

اینک به ذکر تعدادی از کتاب‌هایی که با یکی از مناسبت‌های مذکور به امامان(ع) منتسب است می‌پردازیم:

  1. الجامعه: کتابی است که درباره‌ی‌ احکام حلال و حرام است که با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) نگارش یافت.
  2. الجفر: مندرجات این کتاب حوادث کائنات است و امام علی(ع) آن‌را در پوست بُز یا گوسفند نوشت. بدین جهت که بر پوست بُز(یعنی جفر) نوشته شد، آن‌را “جفر”[9] نامیده‌اند.[10]
  3. کتاب علی[11]: در مورد این کتاب نوشته‌اند: این کتاب با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) نگارش یافت و مشتمل بر مسائل مربوط به حلال و حرام است. این کتاب از امام قبلی به امام بعدی به عنوان میراث منتقل شد و بارها مورد استشهاد امامان بعدی قرار گرفت. برخی گفته‌اند: این کتاب همان کتاب جامعه است.[12]
  4. مصحف فاطمه[13]: نوشته‌اند این کتاب، کتابی است با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع).[14]

برخی گفته‌اند: بعد از رحلت پیامبر(ص) خداوند فرشته‌ای را فرستاد تا حزن و اندوه حضرت زهرا(س) را بکاهد. وی با آن بانوی بزرگ هم‌صحبت شد و حاصل آن همین کتاب است که با املای حضرت زهرا(س) و خط علی(ع) نگارش یافت.[15]

  1. کتاب الاداب.
  2. کتاب الفرائض.
  3. جمع القرآن و تأویله، یا جمع القرآن علی ترتیب النزول.
  4. کتاب اعلی فیه ستین نوعاً من انواع علوم القرآن؛ از امام علی(ع).
  5. کتاب فی زکاة الغنم، از امام علی(ع).
  6. کتاب فی ابواب الفقه؛ از امام علی(ع).
  7. کتاب آخر فی الفقه؛ از امام علی(ع).
  8. عهدنامة مالک اشتر؛ از امام علی(ع).
  9. وصیت به محمد بن حنفیه؛ از امام علی(ع).
  10. قضاوت‌های امیرالمؤمنین؛ (جمع‌آوری قضاوت‌های آن‌حضرت)
  11. مسند امام علی(ع)، این کتاب را نسائی از روایات امام علی(ع) جمع‌آوری نمود.
  12. نهج البلاغه، خطبه‌ها، نامه‌ها، و کلمان قصار حضرت علی(ع) است که به وسیله سید رضی جمع‌آوری شد.
  13. جنة الاسماء از امام علی(ع).
  14. غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی کلمات حضرت علی(ع) را جمع‌آوری نمود و به صورت کتاب در آورد.
  15. کتاب معماهای علی(ع).
  16. الامثال الامام علی بن ابی طالب.
  17. الصحیفة الکاملة فی الادعیة؛ از امام چهارم(ع).
  18. الصحیفة الثانیة السجادیة؛ جمع‌آوری توسط شیخ حُرّ عاملی.
  19. الصحیفة الثالثة السجادیة؛ جمع‌آوری توسط میرزا عبدالله اصفهانی، معروف به افندی، صاحب ریاض العلما.
  20. الصحیفة الرابعة السجادیة؛ جمع‌آوری توسط میرزا حسین نوری.
  21. الصحیفة الخامسة السجادیة؛ جمع‌آوری توسط سید محسن امین، صاحب اعیان الشیعه.
  22. رساله حقوق؛ از امام سجاد(ع).[16]
  23. کتاب التفسیر؛ از امام باقر(ع).
  24. رساله امام باقر(ع) به سعد الخیر.
  25. کتاب الهدایه؛ از امام باقر(ع).[17]
  26. جفر ابیض، امام صادق(ع) فرمود: “نزد من جفر ابیض است و محتوایش: زبور داوود، تورات موسی،‌ انجیل عیسی،‌ صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه است، مصحف فاطمه قرآن نیست، بلکه در آن هر حکمی که مورد نیاز بشر باشد، وجود دارد”.[18]

در روایتی دیگر آمده است است که در مصحف فاطمه(س) اخبار کائنات مندرج است، نه حلال و حرام،‌ همان‌گونه که در مصحف فاطمه بیان شد.

  1. رساله امام ششم به نجاشی (والی اهواز) معروف به رساله عبدالله بن نجاشی.
  2. توحید مفضل؛ امام صادق(ع) در مورد خداشناسی، املا نمود و مفضل بن عمر آن‌را به نگارش در آورد.
  3. کتاب اهلیلجه؛ از امام صادق(ع).
  4. کتاب مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، منسوب به امام صادق(ع).
  5. نثر الدرر، منسوب به امام صادق(ع).
  6. وصیت به هشام بن حکم و ویژگی‌های عقل؛ از امام هفتم(ع).
  7. علل الاحکام الشرعیه؛ امام رضا(ع) در جواب مسائل محمد بن سنان نوشت.
  8. العلل فضل بن شاذان؛ او از امام رضا(ع) استماع نمود و به نگارش در آورد.
  9. رساله ذهبیه؛ در مورد طب از امام هشتم(ع).
  10. فقه الرضا(ع).
  11. صحیفة الرضا، یا مسند الرضا؛ از امام هشتم(ع).
  12. عیون الاخبار؛ شیخ صدوق از روایات امام هشتم(ع) جمع‌آوری نمود.
  13. رساله جبر و تفویض؛ از امام هادی(ع).
  14. اجوبة؛ پاسخ به سؤالات یحیی بن اکثم؛ از امام هادی(ع).
  15. قطعة من احکام الدین؛ از امام هادی(ع).
  16. تفسیر؛ منسوب به امام حسن عسکری(ع).
  17. مواعظ قصار؛ از امام حسن عسکری(ع).
  18. رساله منقبت؛ از امام حسن عسکری(ع).
  19. مکاتبات الرجال؛‌ از امام حسن عسکری(ع).
  20. گفتنی است که به طور قطع و یقین نمی‌توان اَسناد همه این تألیفات را قبول نمود؛ چون با توجه به فاصله‌ی زمانی بین زمان ما و زمان ائمه(ع) و نیز با توجه به محدودیت‌های اطلاع‌رسانی زمان معصومان(ع) و با توجه به سیاست‌های حاکمان مبنی بر منع کتابت حدیث،[19] یا حصر امامان(ع) و ایجاد مزاحمت‌ها برای آنان و اصحاب ایشان از قبیل آتش زدن و تخریب منازل و یا وقوع بسیاری از حوادث طبیعی؛ مثل سیل و زلزله[20] و یا در گیری‌های قومی و قبیله‌ای،[21] بسیاری از این کتاب‌ها ازبین رفته و بدست ما نرسیده است.[22]

[1]. بدیهی است که که به کارگیری این روش در طول تاریخ مخصوصا در زمانی که ائمه حضور مستقیم در جامعه ندارند، ضامن بقای دین و مکتب تشیع است.

[2]. انفال، 24.

[3]. جمعه، 2.

[4]. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.

[5]. این افراد مانند دائرة المعارف زنده و سخن‌گو عمل می‌کردند و با حضور در جوامع مختلف با گفتار و عمل خود بهترین عنصر برای تبلیغ و انتشار معارف محسوب می‌شدند.

[6]. نک: هادوی تهرانی، مهدی، تاریخ علم اصول، ص 74- 76، قم، خانه خرد، چاپ اول، 1379ش.

[7]. بدیهی است که پیامدهای تحریف در متنی که به قظع و یقین منتسب به ائمه است و خود امام آن‌را نگاشته باشد، و تحریف در متنی که منتسب به یکی از شاگردان امامان باشد، همسان نخواهد بود. 

[8]. نک: نرم افزار پرس‌وجو، پاسخ: واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبلیغات اسلامی، به پرسش: لطفاً نام کتاب‌های امامان ما را بگویید. هر کدام از کتاب‌ها برای کدام امامان(ع) است؟ توضیح دهید.

[9]. جفر علمی است که به وسیله آن حوادث جهان تا هنگام انقراض آن شناخته می‌‏شود. این دانش در اختیار امیرالمؤمنین و امامان معصوم(ع) بود و دانشمندان مغرب زمین آن‌را منسوب به اهل‌بیت(ع) می‌‏دانند. علامه دهخدا می‌گوید: «در کتاب کشاف اصطلاحات الفنون آمده است: علم جفر و جامعه دو موضوعی است که امیرالمومنین(ع) آن‌را به روش حروف در دو کتاب تدوین نمودند و حوادث جهان را تا انقراض عالم آوردند و مسلما امامان معصوم(ع) بعد از آن بزرگوار از این دانش اطلاع داشتند و مسائل مربوط به آینده را از آن استخراج می‌‏کردند. آنچه را امام هشتم(ع) در جواب مأمون از جهت قبولی ولایت عهدی فرمودند: که من این تکلیف را که بعد از تو جانشین و خلیفه باشم می‌‏پذیرم ولیکن این امر تحقق پیدا نخواهد کرد؛ یعنی قبل از آن، من از دنیا خواهم رفت. سید سند این پیش‌گویی را منتسب به علم جفر و جامع می‌‏داند، (لغت نامه دهخد، ج 5، ص 6852).

امام صادق(ع) نیز فرمود: «ان عندنا الجفر الاحمر و الابیض و مصحف فاطمه(س) و عندنا الجامعة فیها جمیع ما تحتاج الناس الیه…». شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 186،قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

در رابطه با میزان صحت این علم، طبیعی است که اصول بنیادین آن که در اختیار معصومین است قطعی و مصون از خطا است. اما همین‌که از آن دایره خارج شود و جنبه‌ی آموزشی پیدا کند – به فرض امکان – مانند دیگر علوم ظنی خواهد بود.

پایه‏های این دانش بر نوعی ریاضیات پیچیده استوار است. البته پیگیری آن‌را به شما توصیه نمی‌‏کنیم.

[10]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن،‏ ص 157 – 159، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.

[11]. «مصحف امام علی (ع)»، 4687.

[12]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 239، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[13]. «مصحف فاطمه(س)»، 1355.

[14]. بصائر الدرجات، ص 157- 158.

[15]. همان، ص 153- 154.

.[16] امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 638، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1406ق.

[17]. همان، ج ‏1، ص 125.

[18]. کافی، ج 1، ص 240.

[19]. نک: هادوی تهرانی، مهدی، تأملات در علم اصول فقه، کتاب اول دفتر ششم، ص 94- 101.

[20]. مانند از بین رفتن کتاب‌های ابن ابی عمیر؛ جامع الروات اردبیلی، ج 2، ص 51.

[21]. مثل آتش زدن کتابخانه شیخ طوسی؛ مقدمه رجال شیخ طوسی، ص 17.

[22]. «کتاب امام باقر و امام صادق»، 3770؛ «سند و کتاب‌شناسی دیوان منسوب به امام علی(ع)»، 72453.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد