بر اساس آموزهها و باورهاي ديني، غير از حضرت عيسي (ع) برخي از انبياي ديگر، مثل: الياس، خضر و ادريس ـ عليهم السّلام ـ نيز زندهاند؛[1] بنابراين از انبياي الهي تنها حضرت عيسي زنده نيست؛ بلكه بعضي ديگر نيز زنده هستند.[2]اما درباره زنده بودن حضرت عيسي، بر خلافت پندار بعضي قرآن كريم فرموده است: « و ما قتلوه يقيناً بل رفعه الله اليه و كان الله عزيزاً حكيماً»؛[3] يعني يقيناً مسيح را نكشتهاند؛ بلكه خدا او را به سوي خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است. در اين آيه مباركه آن گونه كه ملاحظه ميشود مسأله رفتن عيسي به سوي خداوند و به تعبير ديگر به آسمان رفتن عيسي، به گونهاي مطرح شده كه با اسم عزيز و حكيم خداوند ختم شده، از آن جا كه بر اساس مباني تفسيري هر حكم و مسأله اي كه در قرآن مطرح شده و با هر اسم از اسامي خداوند كه ختم شده در واقع آن اسم الهي علت حكم و مسأله است و چون رفتن عيسي به آسمان و به تعبير قرآن «بل رفعه الله اليه» به اسم عزيز و حكيم خداوند ختم شده است، بعيد نيست كه در اين قضيه نيز اسرار و حكمت خاصي وجود داشته باشد و خداوند حضرت عيسي را به دليل آن حكمتها تا زمان ظهور حضرت مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ زنده نگه دارد؛ ولي برخي از بزرگان در تحليل اين گونه مسايل اظهار داشته است:
خداوند سبحان بعضي از بندگان خود را عمر طولاني بسيار دراز مدت ميدهد و هيچ دليل عقلي بر محال بودن اين گونه امور وجود ندارد، مثلاً درباره حضرت خضر در بعضي روايات آمده است كه حضرت آدم براي بقاء او دعا كرده است و در بعضي روايات ديگر آمده است كه حضرت خضر از آب حيات نوشيده است و در هر صورت اين گونه امور را بايد بر اساس حكمت بالغه الهي توجيه و تحليل كرد و دليل قطعي خاصي كه به طور روشن اسرار اين گونه قضايا را بيان كرده باشد در دست نيست.[4]به هر حال علم اين گونه امور بايد به خداوند واگذار شود اسرار و حكمت اين امور را غير از خداوند كسي ديگر نميداند.
3. شايد يكي از حكمتهاي قابل طرح اين باشد كه چون بسياري از مردم جهان معتقد به دين عيسي مسيح اند، طبيعي است كه ظهور عيسي و نماز گزاردن او به امامت مهدي ـ عليه السّلام ـ سبب ميشود كه پيروان او نيز از حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ پيروي كنند. البته اين يك احتمال بيشتر نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم، شيرازي، تفسير نمونه، مجلدات: 4 ص199 و 2 ص 568، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1379 هـ ش.
2. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 14، كتاب النبوة، باب 24، ص 345، نشر داراحياء التراث العربيه، بيروت، 1403 هـ ق.
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1372 هـ ش، ج 19، ص 144 و ج 6، ص 98.
[2] . طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين، قم، 1402 هـ ق، ج 13 ـ 14، ص 352.
[3] . نساء/ 158.
[4] . طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، نشر پيشين، ج 13 و 14، ص 352 و 353.