خداوند براي هدايت نوع بشر و رساندن انسانها به كمال مطلوب و سعادت جاويدان، پيامبران و رسولاني فرستاده است. چه اينكه اگر نمي فرستاد هدف آفرينش بشر حاصل نمي شد. همه انبياء الهي يك هدف را تعقيب مي كردند و آن سعادت انسانها از طريق ايمان به خدا و روز رستاخيز و تعليم و تربيت صحيح ديني و تقويت اصول اخلاقي در جوامع بشري بوده است.
مسلمانان بر مبناي برخي روايات به 124000 پيامبر عقيده دارند كه نام حتي 124 نفر از ايشان در دست نيست و تعداد 313 نفر از پيامبران صاحب كتاب بوده اند.[1] و 5 تن از ايشان كه پيامبر اولوالعزم ناميده مي شوند صاحب شريعت بودند.[2] و ساير پيامبران شريعت اين 5 نفر را بين مردم تبليغ مي كردند. و شريعت حضرت محمد _صلي الله عليه و آله_ جهاني بوده[3] و فقط نام 25 يا 26 نفر از پيامبران در قرآن كريم آمده است و همچنين تاريخ گذشتة بشري بر خلاف پادشاهان و حكام چندان توجهي به تاريخ انبياء نكرده و لذا اطلاعات امروز بشر از انبياء خيلي محدود است.[4]اما در مورد آنچه كه در سؤال آمده بايد گفت:
شبه جزيره عربستان شامل منطقه اي است كه جغرافيدانان محدودة آن را از غرب تا درياي سرخ و از شمال تا مرز شام و از طرف شرق به حدود كوفه تا بصره و درياي فارس و از جنوب به اقيانوس هند محدود مي كنند.[5] يعني شامل چند كشور عربي حوزه خليج فارس در زمان حاضر مي شود و با اين حساب نمي توان ادعا كرد كه تمام پيامبران و ائمه از شبه جزيره عربستان باشند چرا كه به تصريح خود قرآن خداوند براي هر قومي پيامبري و رسولي فرستاده است. آنجا كه مي فرمايد: و براي هر امتي رسولي است كه هر گاه رسول آنها آمد و حجّت تمام شد حكم به عدل شود و بر هيچكس ستم نخواهد شد.[6] پس براي هر امتي از امتها در هر جاي كره زمين كه بوده اند رسولي از طرف خداوند آمده و حامل رسالت و پيامهاي خداي تعالي به سوي آنها بوده اند. و مأمور بوده اند كه آن پيامها را به مردم ابلاغ نمايد و اگر اين چنين نبود با عدالت خداوند سازگار نبود.
در اينجا به عنوان نمونه به برخي از پيامبران كه در ميان اقوام و سرزمينهاي مختلف به رسالت مبعوث شده اند كه خارج از جزيرة العرب بوده اشاره مي شود.
حضرت لقمان ـ عليه السّلام ـ كه بنابر قولي يكي از پيامبران بوده و به لقمان حكيم معروف است از مردمان حبشه بوده و در ميان قوم خود به پيامبري رسيد. البته پيامبر بودن حضرت لقمان محل مناقشه است و برخي پيامبر بودن او را قبول ندارند و معتقدند كه او بين پيامبري و حكمت، حكمت را اختيار كرد ولي برخي معتقدند كه او به پيامبري رسيده است. [7]جرجيس پيامبر كه شريعت حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ را دعوت مي كرد از مردمان ارمنستان بوده است.[8]ايوب نبي ـ عليه السّلام ـ از مردمان روم بوده است.[9]حضرت نوح ـ عليه السّلام ـ كه اولين پيامبري است كه صاحب شريعت شده از مردمان بين النهرين يعني عراق امروزي بوده و به پيامبري رسيده و كشتي خود را در محل مسجد كوفه ساخته است.[10]اگر معتقد به پيامبري زرتشت هم بشويم چنانچه برخي بر اين باورند كه او پيامبر بوده و او را قديميترين پيامبر آريائي دانسته اند و از شرق برخاسته و پيامبر ايراني است و پيروان زرتشت (مجوس) را از اهل كتاب مي شمارند.[11]حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ كه شيخ الانبياء لقب دارد زادگاهش شهر اور در كلده قديم بوده كه با خانواده اش به فلسطين و كنعان سفر كرده و در آنجا به پيامبري مبعوث مي شود.[12]حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ در مصر به پيامبري رسيد و تعداد كثيري از انبياي بني اسرائيل همچون حضرت داود و سليمان و يحيي و ذكريا ـ عليه السّلام ـ و همچنين حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ در فلسطين به پيامبري رسيدند كه خارج از شبه جزيره عربستان بوده است.[13]پس با توجه به مطالب گفته شده مي توان به اين نتيجه رسيد كه از ميان انبياء حضرت اسماعيل و حضرت محمدـ صلّي الله عليه و آله ـ تا حدي كه تاريخ گواهي مي دهد در جزيرة العرب به نبوت رسيده اند. و به تصريح قرآن كريم كه مي فرمايد: براي هر قومي پيامبر و رسولي فرستاديم و همچنين با توجه به اطلاعات محدودي كه از برخي پيامبران در دست هست مي توان گفت كه اكثر پيامبران از خارج شبه جزيرة عربستان بوده و اين تصور كه اكثر انبياءاز شبه جزيرة عربستان است تصور صحيحي نيست.
اما امامان معصوم چونكه از نسل پيامبر آخرالزمان ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اوصياء آن حضرت براي هدايت عامةبشر مي باشد، بالطبع بايد از اين منطقه باشند. و با توجه به جهاني بودن شريعت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ امامت ائمة طاهرين نيز جهاني بوده فلذا امامان اختصاص به محل و محدودة خاصي ندارد. و آنان حجت خداوند براي تمام مردم جهان مي باشند و در عصر حاضر امام زمان (عج) حجت خدا و امام همة جهانيان است و به هيچ محلي خاص تعلق ندارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ يعقوبي.
2. قصص الانبياء ابن كثير.
3. مروج الذهب، ج 1، مسعودي.
4. حيات القلوب، علامة مجلسي.
پي نوشت ها:
[1] . توفيقي، حسين، آشنائي با اديان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، چاپ هفتم 1384 ص242.
[2] . قرآن كريم سوره شوري آيه 13.
[3] . سوره اعراف آيه 158.
[4] . اصفهاني، عمادالدين، تاريخ انبياء، تهران، كتابفروشي اسلام چاپ سوم 1347 ص150.
[5] . ابوالفداء، تقويم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آيتي، تهران بنياد فرهنگ 1349 ص107.
[6] . يونس آيه 47.
[7] . اصفهاني پيشين ص660 و ص753. معارف و معاريف، ج 8، ذيل واژة لقمان.
[8] . اصفهاني پيشين ص660 و ص753.
[9] . طبري، تاريخ طبري ج1 بيروت موسسه اعلمي چاپ پنجم 1409هـ . ق ص226.
[10] . جزايري، نعمت ا…، قصص الانبياء، بيروت موسسه اعلمي چاپ هشتم 1398هـ . ق، ص85.
[11] . محمد جواد مشكور، خلاصه اديان، تهران انتشارات شرق، چاپ چهارم ص1369 ص94.
[12] . همان ص118.
[13] . همان ص122 و اصفهاني پيشين ص580.