فلسفه ي همراه بردن اهلبيت توسط امام حسين ـ عليهالسّلام ـ اين بود كه قيام حضرت بدون آنها كامل نميشد. امام حسين ـ عليهالسّلام ـ با تدبير و حسابگري دقيق زنان و فرزندان را همراه خود به كربلا برد تا راوي رنجها و گزارشگر صحنههاي عاشورا و پيام رسان خون شهيدان باشند و سلطه ي يزيدي نتواند بر آن جنايت عظيم پرده بكشد يا قضايا را به گونهاي ديگر وانمود كند. از اين رو وقتي ابن عباس به حضرت گفت: چرا زنان و كودكان را به عراق ميبري پاسخ داد «انّ اللّه قدشاءِ اَنْ يراهُنَّ سبايا…» خدا خواسته كه آنان را اسير ببيند، اين اشاره به همان برنامه حسابشده دارد.
به گفته مرحوم كاشف الغطاء اگر حسين ـ عليهالسّلام ـ و فرزندان او كشته ميشدند ولي آن سخنراني ها و افشاگريهاي اهلبيت در آن موقعيتهاي حساس نبود آن آثار و اهدافي كه امام حسين در واژگون ساختن حكومت يزيدي داشت محقق نميشد. اسارت اهلبيت با آن وضع رقتبار عواطف مردم را به نفع جبهه حق و به زيان حكومت يزيد برانگيخت و سخنان حضرت زينب و امام سجاد ـ عليهالسّلام ـ در طول اسارت لذت پيروزي را در ذائقه يزيد و ابنزياد چون زهر تلخ ساخت و جلوي تحريف تاريخ را گرفت.
حضرت ميدانست كه اصحابش توسط سپاه يزيد به شهادت ميرسند و هيچكس از افراد بشر به اين فاجعه و هدف آن آگاه نميشوند؛ پس احتياج به مروجيني دارد كه نداي حق و حقيقت را به گوش انسانهاي عاقل برسانند و آن مروجين اهلبيت و زنها و بچههاي او بودند كه مكمل قيام خونين كربلا بودند. يكي از هدفهاي تبليغاتي حضرت اين بود كه اهلبيت و كودكان خود را همراه خود ببرد و به اين وسيله در واقع دشمن را ناآگاهانه استخدام كرد كه حامل يك عده مبلغ براي امام حسين ـ عليهالسّلام ـ و براي اسلام حسيني عليه يزيد باشد و اين يكي از مهمترين عناصر تبليغي امام حسين ـ عليهالسّلام ـ بود.[1]هدف امام حسين اين نبود كه خود و ياران و فرزندان خويش را به كشتن دهد بلكه نظر وي قيام براي توجّه دادن مردم به فساد بنياميه بود، و اينكه حكومت آنها حكومت اسلامي نيست و آنها در صدد محو و نابودي اسلام به خصوص اسم پيامبر هستند؛ بنابر اين ايشان کاملا عالمانه اقدام به اين كار نمود و به مردم دنيا ثابت كرد كه اينها حاضر نيستند احدي از بنيهاشم زنده بماند حتي طفل شيرخوار را هم هدف تير خواهند كرد، و با اهلبيت پيغمبر نوعي رفتار ميكنند كه با امراي مشركين هم آنطور سخت رفتار نكردهاند ،و نظرشان جز نابودي اسلام و آثار نبوت و رياست و حكومت چيزي ديگري نيست.[2]پس با توجه به مطالب فوق اينطور نتيجه ميگيريم كه فلسفه ي همراه بردن اهل بيت را بايد در عوامل مختلف جستجو کرد:
1. پيامرساني: افشاگريهاي زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدينه پاسداري از خون شهدا بود سخنان بانوان هم به صورت خطبه و هم گفتگوهاي پراكنده به تناسب زمان و و مكان جلوه گر شد.
2. نمايان شدن نقش زنان ومادران : در بسياري از جنگها حضور تشويقآميز زنان در جبهه به رزمندگان روحيه ميبخشد در كربلا نيز مادران و همسران بعضي از شهدا اين نقش را داشتند؛وبه تمام مادران تاريخ اين درس را داده اند که درهنگام خطر براي دين ؛چگونه مي توان از آن دفاع کرد.
3. پرستاري: رسيدگي به بيماران و مداواي مجروحان از اهداف ديگر بود مانند نقش حضرت زينب در پرستاري از امام سجاد ـ عليهالسّلام ـ كه در آن زمان حساس حمايت او از امام سجاد(ع) استمرار سلسله امامت را در پي داشت.
4. عمق بخشيدن به بعد عاطفي: گريهها و شيونها، عزاداري بر شهداء تحريك عواطف مردم نسبت به ماجراي كربلا را عمق بخشيده و بر احساسات نيز تأثير گذاشت و از اين رهگذر ماندگارتر شد.
5. ازهمه مهمتر ماموريت ويژه ي اهل بيت امام ومادران دراين نهضت که امام ازاين ماموريت آگاه بودوبه همين روي آنان را به همراه برد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حماسه حسيني،نويسنده: شهيد مطهري.
2. فرهنگ عاشورا، نويسنده: جواد محدثي.
پي نوشت ها:
[1] . مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، چاپ صدرا، ج 3، ص 340.
[2] . بررسي تاريخ عاشورا، ص 31، (مقدمه).