علل متعددي باعث شد كه امام علي ـ عليه السّلام ـ در برابر هجوم به درب منزل خويش سكوت كرده و مقابله ننمايد:
1. با اينكه امام علي ـ عليه السّلام ـ به اعتراف دوست و دشمن، نه اهل ترس و مداهنه و ضعف بود و نه اهل فرار از مبارزه، امّا چون پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ آن حضرت را دعوت به سكوت كرده بود و فرموده بودند اگر ياور و انصاري نداشتي قيام نكن بر اين اساس آن حضرت مشكلات و جسارتها را تحمل كرده و به مقابله برنخاستند و وقتي عمر و همراهانش بدون اجازه وارد خانة امام علي ـ عليه السّلام ـ شدند حضرت فرمودند: «قسم به خدا، اي پسر صهاك (عمر) اگر به خاطر وصيت و عهد و پيمان پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ نبود، ميفهميدي كه تو نميتوانستي بدون اجازه وارد خانة من شوي.[1]2. اگر بر فرض علي ـ عليه السّلام ـ با آنها به مقابله و جنگ ميپرداخت در اين هنگام هيچ اثر مطلوبي نداشت كه هيچ بلكه اثرات بدي هم براي اسلام و مسلمين به بار ميآورد. چون:
1- اگر آن حضرت سكوت را ميشكست و دست به مقابله و قيام ميزد، و با توجّه به شورشهايي كه در گوشه و كنار كشور اسلامي رخ داده بود قطعاً نظم امور به هم ميريخت و اسلام نوپا و جوان در مقابل كفار و مرتدين شكست ميخورد و اين همان خواستة معاندين و كفار بود. از اين روي حضرت براي جلوگيري از جنگ داخلي در حقيقت خود و خانوادة خود را فداي وحدت و بقاي اسلام كردند.[2]2- با توجّه به اصحاب معدودي كه آن حضرت داشتند، اگر با آنها درگير ميشد مسلماً خود و يارانش كشته ميشدند. كه خود امام علي ـ عليه السّلام ـ صراحتاً به اين مطلب اشاره ميكنند و ميفرمايند: فنظرت فاذا ليس لي معين الا اهل بيتي…[3]؛ ديدم در آن هنگام به غير از اهل بيتم ياوري ندارم، لذا راضي نشدم كه آنها كشته شوند. مرگ امام علي ـ عليه السّلام ـ نهايت آرزوي خليفه و همراهانش بود. چون ابوبكر به عمر دستور داده بود اگر علي و يارانش از خانه بيرون نيامدند همگي آنها را به قتل برسان.[4]پس به خاطر اينكه در آن لحظات حساس تاريخ كسي به دفاع از علي ـ عليه السّلام ـ برنخاست و مردم آن حضرت را بي يار و ياور گذاشتند.[5] و تماشاگر صحنه شدند و مهر سكوت بر لبانشان زدند و به جاي ترس از عذاب الهي و آخرت از حكام ناحق خود ترسيدند و به نداي مظلوميت حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ اعتنا نكردند[6]، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ هم طبق وصيت پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ سكوت را انتخاب كردند و در برابر مهاجمان به منزلشان سكوت كردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رنج هاي حضرت زهرا، جعفر مرتضي عامل.
2. تاريخ ولايت و نيم قرن اول، حسين ذاكر.
3.قرآن ومعصومان درآينه ي علوي،اميرعلي حسنلو.
پي نوشت ها:
[1] – عبدالزهراء، مهدي، الهجوم علي بيت فاطمه، ص 450 تا 455؛ شهيد صدر، فدك، ص 79؛ كتاب سليم بن قيس، ص 252.
[2] – همان، ص 453.
[3] – صبحي صالح، نهجالبلاغه، خطبه 26.
[4] – عسكري، معالم المدرستين، جليل، ج1، ص 122.
[5] – تاريخ يعقوبي، ج2، ص 126.
[6] – از كل انصار و اهل بدر كه حضرت علي و فاطمه به در آنها براي جلب حمايت رفتند جز چهار نفر آنها را ياري نكردند. ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج6، ص 25.