در
شماره قبل و این شماره (آخرین شماره این مقاله)، سعی کرده ایم در مورد هدف آفرینش و
فلسفه وجودی انسان بحث کنیم. ان شاء الله مفید واقع بشه. ما رو با نظرات خودتون
یاری کنید.
اما چگونگى رسیدن
به این هدف و کیفیت این بازگشت را نیز خداوند متعال خود روشن ساخته است. حضرت حق،
رسالت تبیین این چگونگى را بر دوش برترین انسان ها یعنى انبیاء قرار داده است و در
واقع در پرتو پیروى از ایشان و عمل به هدایت ها، ارشادات و تعالیم آنان است که آدمى
مى تواند به اصل خود یعنى حقیقت انسانیت و روح خدا که هدف اصلى، اصیل و اساسى زندگى
اوست، دست یازد. به بخشى از آیات خدا در این باب توجه فرمایید: « … فَاتَّقُوا
اللّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللّهُ إِلَیْکُمْ
ذِکْراً * رسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللّهِ مُبَیِّناتٍ لِیُخْرِجَ
الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ …
؛ پس اى خردمندانى که ایمان آورده اید! از خدا بترسید. راستى که خدا سوى شما
تذکارى فرو فرستاده است: پیامبرى که آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مى کند، تا
کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، از تاریکى ها به سوى روشنایى
بیرون برد»، (طلاق / 10 ـ 11).
این آیات با لحن
خاصى این حقیقت را مطرح مى کنند که پیامبران آمده اند تا با دستگیرى انسان، او را
از تاریکى هایى که به واسطه تنزلش از موطن اصلى خود، در آن افتاده است، خارج ساخته
و او را به سوى نور که همان حقیقت انسان و «روح خدا»بودن اوست، ببرند.
«یا أَیُّهَا
النَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً
إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً؛ اى پیامبر، ما تو را [به سِمت]
گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم؛ و دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او و
چراغى تابناک». (احزاب / 45 ـ 46)
این عبارات نیز
بخوبى حکایتگر این حقیقت است که بعثت انبیا براى دعوت به سوى حضرت حق است و آنان
همچون چراغى تابناک، روشنگر راه آدمى در رسیدن به مقصود و هدف زندگى اند.
چون رسید اندر
سبا این نور شرق ××× غلغلى افتاد در بلقیس و خلق
روح هاى مرده
جمله پر زدند ××× مردگان از گور تن سر بر زدند
یکدگر را مژده مى
دادند، هان ××× نک ندایى مى رسد از آسمان
زان ندا دینها
همى گردند گبز ××× شاخ و برگ دل همى گردند سبز
از سلیمان آن نفس
چون نفخ صور ××× مردگان را وا رهانید از قبور
(مثنوى / 4/839 ـ
843)
ناگفته نماند که
قرآن کریم، ایمان و عمل صالح را دو رکن اساسى و دو ره توشه مهم براى رسیدن به هدف
حقیقى و اصلى انسان در زندگى تلقى کرده است. از میان آیات بسیار، تنها به چند نمونه
اشاره مى کنیم: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ
رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ؛ براستى انسان را در نیکوترین اعتدال
آفریدیم. سپس او را به پست ترین [مراتب ]پستى بازگردانیدیم، مگر کسانى را که ایمان
آورده و کارهاى شایسته کرده اند که پاداشى بى منت خواهند داشت»، (تین / 4 ـ 6).
«إِنَّ
الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ
… ؛ واقعا انسان دستخوش زیان است، مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته
کرده اند»،(عصر / 2 ـ 3).
بنابراین، بر
اساس آیات قرآن چند امر روشن گشت:
اول، هدف زندگى
خارج از آن و در پایان راه آن قرار دارد، نه در متن آن.
دوم، هدف زندگى
رسیدن و بازگشت به حقیقت اصلى خود یعنى «حقیقت انسان» و «روح خدا» است.
سوم، خداوند
چگونگى و کیفیت رسیدن به این هدف را توسط انبیاء الهى براى ما روشن ساخته است.
خداوند در کنار عقل که حجت درونى است و در راه رسیدن به هدف زندگى ما را به کلیاتى
رهنمون مى کند انبیا و کتب آسمانى را به منظور راهنمایى و معرفى جزئیات این راه و
مسیر، فرستاده است.
چهارم، ایمان و
عمل صالح دو رکن اصلى و مهم براى نیل به هدف حقیقى زندگى تلقى شده است.
از همه آنچه به طور فشرده و اجمالى گفتیم، روشن مى شود هدف زندگى براى نوجوان،
جوان، دانشجو، کارگر، کارمند، پزشک، عارف، هنرمند، معلم، زن، مرد و در یک کلمه
«انسان»، یکسان است و البته هر کس به اندازه ایمان و عمل صالح خود که دارد و یا کسب
مى کند، مى تواند به هدف حقیقى زندگى دست یابد. معنى این سخن این است که عارف
بودن یا مذهبى بودن، لزوما از هنرمند بودن، یا جوان بودن یا تلاشگر بودن یا پزشک و
کارگر و … بودن جدا نیست؛ بلکه صاحبان هر شغل و هر حرفه و دارندگان هر ذوق و
طبعى، مى توانند با شناخت صحیح هدف زندگى و چگونگى رسیدن به آن و به کار بستن
اعمال، عقاید، اوصاف و اخلاق بخصوصى و در یک کلام «ایمان و عمل صالح» در سیر به سوى
خداوند و بازگشت به حقیقت انسانى شرکت جویند.
با این نگاه به
هدف زندگی، تلاش در جهت ایمان وعمل صالح هر چند سخت باشد اما بسیار لذت بخش است. او
رو به سوی خدا آوردن هر چند دوری برخی از اطرافیان را به دنبال دارد اما بسیار
آرامش بخش و آمیخته با انس و لطف است و هجران از این وصال بسیار جانسوز است چنان که
عبدالرحمن جامى در شرح این دو بیت از مولانا جلال الدین رومى:
بشنو از نى چون
حکایت مى کند ××× و زجدایى ها شکایت مى کند
کز نیستان تا مرا
ببریده اند ××× در نفیرم مرد و زن نالیده اند
این گونه مى سراید:
حبذا روزى که پیش
از روز و شب ××× فارغ از اندوه و آزاد از طرب
متحد بودیم با
شاه وجود ××× حکم غیریت به کلّى محو بود
بود اعیانِ جهان
بى چند و چون ××× ز امتیاز علمى و عینى مصون
نى به لوح علمشان
نقش ثبوت ××× نى ز فیض خوان هستى خورده قوت
نى ز حق ممتاز و
نى از یکدگر ××× غرقه دریاى وحدت سربه سر
ناگهان در جنبش
آمد بحر جود ××× جمله را در خود ز خود بیخود نمود
امتیاز علمى آمد
در میان ××× بى نشان را نشان ها شد عیان
واجب و ممکن ز هم
ممتاز شد ××× رسم و آئین دویى آغاز شد
بعد از آن، یک
موج دیگر زد محیط ××× سوى ساحل آمد ارواح بسیط
موج دیگر زد پدید
آمد از آن ××× برزخ جامع میان جسم و جان
پیش آن کز زمره
اهل حق است ××× نام آن برزخ مثال مطلق است
موج دیگر نیز در
کار آمده ××× جسم و جسمانى پدیدار آمده
جسم هم گردید
طورا بعد طور ××× تا به نوع آخرش افتاده دور
نوع آخر آدم است
و آدمى ××× گشته محروم از مقام محرمى
بر مراتب سرنگون
کرده عبور پایه ××× پایه ز اصل خویش افتاده دور
گر نگردد باز
مسکین زین سفر ××× نیست از وى هیچ کس مهجورتر
نى که آغاز حکایت
مى کند ××× زین جدایی ها شکایت مى کند
امید آنکه خداوند ما و شما و همه جوانان، دانشجویان و انسان هاى حقیقت جو را در
شناخت هدف زندگى و رسیدن به آن، یارى دهد و ما را از اهل معرفت و نوشندگان شراب وصل
گرداند.
براى آشنایى
بیشتر با مباحث پیش گفته، دو کتاب ذیل واقعا خواندنى است:
1. انسان از آغاز
تا انجام، علامه سیدمحمدحسین طباطبایى، ترجمه، تحقیق و تعلیقه از صادق لاریجانى،
الزهراء، تهران.
2. مقالات، استاد
محمد شجاعى، سروش، تهران، ج اول.
از منابع زیر نیز
مى توانید استفاده نمایید:
1. فلسفه و هدف
زندگى، محمد تقى جعفرى.
2. زندگى ایده آل
و ایده آل زندگى، محمد تقى جعفرى.
3. انسان از
دیدگاه اسلام، عبدالله نصرى.
4. فلسفه و هدف
زندگى، زین العابدین قربانى.
5. هدف زندگى،
شهید مرتضى مطهرى.
… پایان