خانه » همه » مذهبی » چرا بزرگان اصحاب ائمه گرايشي به تصوف نداشتند؟

چرا بزرگان اصحاب ائمه گرايشي به تصوف نداشتند؟

در برابر تصوف موضع‌گيري‌هاي متفاوتي انجام شده است. موضع‌گيري بي‌طرفانه در برابر آنها اين است كه در تصوف بدعت‌ها و انحرافات زيادي پيدا شده كه با قرآن و سنت ناسازگار است. ولي آنها در اين‌باره سوءنيتي نداشته‌اند.[1] در اين مقاله به بررسي و نقد پاره‌اي از عقايد و اعمال متصوفه كه حساسيت مسلمان‌ها را در برابر خود برانگيخته‌اند، مي‌پردازيم. تا علت و سبب دوري و عدم گرايش اصحاب اهل‌بيت ـ عليهم‌السلام ـ  بهتر و بيشتر روشن شود. روشن است كه در اينجا روي سخن ما با عارف نيست. عارف و حكيم راستين به حقايق دين از طريق برهان و يقين دست يافته و با زهد حقيقي، به تزكية نفس رسيده است.

شطحيات:
شطح، سخن ظاهراً غريب و نامأنوس و احياناً خلاف شرع است كه بر زبان صوفي در حال مستي و جذبه جاري مي‌شود.[2]يكي از مهمترين عوامل مخالفت فقهاء و علماي اسلامي با صوفيه، همين شطحيات بوده است.[3] ملاصدرا در كتاب «كسر اصنام الجاهلية»‌ بخش مهمي را به بررسي و نقد شطحيات اختصاص داده است. وي شطح را دوگونه از صوفيه دانسته است. يكي از ادعاهاي بلند پروازانه درباره عشق و وصال به خدا، به طوري كه آنها را از پرداختن به اعمال ظاهري بي‌نياز كند. و دوّم سخنان بي‌معني، با ظاهري فريبنده كه ذهن انسان را گيج كند. و يا برگرداندن الفاظ شرعي از مفاهيم اصلي به امور باطني مي‌باشد. و هر دو قسم شرعاً و عقلاً حرام است.[4]

بي‌اعتنايي به تكاليف شرعي
برخي از صوفيه تكاليف شرعي از قبيل نماز و روزه و حج را از خود ساقط نموده‌اند. به اين ادعا كه در مقام قرب الهي به مرتبه‌اي رسيده‌اند كه نيازي به انجام تكاليف نيست.[5] آنها مراسم دقيق نماز را مانعي ميان انسان و تعالي روح مي‌دانند.[6] اين بي‌اعتنايي نسبت به احكام شرع تا آنجا پيش رفته كه برخي از بندگان صوفيه از قبيل قشيري و هجويري، اين دسته لاابالي را سرزنش كرده‌اند.[7] بي‌توجهي نسبت به تكاليف الهي، با روح دين اسلام منافات دارد.
در اسلام توجه خاصي نسبت به اعمال شده تا آنجا كه در كنار ايمان به خداوند قرار داده شده است. سنت پيامبر و ائمه نيز تأكيد خاص بر انجام اعمال و عدم ترك آن در هيچ حالي از احوالات بوده است. تكاليف الهي علاوه بر جنبه اطاعت محض از مقام مولايي خداوند،‌نقش سازنده‌اي در تكوين شخصيت اخلاقي انسان دارد. نكته حائز اهميت در اين باره، انجام اعمال با توجه و قصد الهي است. عمل با توجه و حضور قلب، انسان را به سوي قرب خداوند مي‌كشاند. و عمل ظاهري صرفاً تكليف را از انسان بر مي‌دارد.
مستحسنات[8] و اختصاصات صوفيه
صوفيه با توجه به مسائلي كه مخصوص خود بود، از ساير مسلمان‌ها جدا شده هيچيك از اين مستحسنات به عنوان «سنت» در اسلام معرفي نشده است. اين مستحسنات عبارتند از:

الف. خانقاه
صوفيه براي انجام اعمال و مراسم خود از مكان‌هايي به نام خانقاه استفاده مي‌كند. نوشته‌اند كه اولين خانقاه توسط ابوهاشم كوفي در اواخر قرن دوم در ‌ از سرزمين فلسطين ساخته شده[9] در واقع خانقاه در برابر مسجد كه در اسلام به عنوان محل عبادت عمومي معرفي شده و آباداني آن از نشانه‌هاي ايمان است،[10] ساخته شده است. حضور در مسجد ازناحيه مسلمانان، نه تنها حضور فيزيكي در يك مكان خاص، بلكه رمز و حدت در جهت عقيده و عمل است. و چنگ زدن به ريسمان الهي و ايجاد صفِ واحد در برابر مشركين مي‌باشد. به همين دليل وجود خانقاه، فاقد وجه عقلي و شرعي است.

ب. خرقه
خرقه از بزرگترين شعارهاي صوفيه دانسته شده است. خرقه عبارت از لباسي پشمي كهنه‌اي است كه بر اثر فرسودگي و پاره شدن، وصله‌هاي زيادي بر آن زده شده است. صوفيان از آنجا كه جامه نو را سبب پيدايش تكبر مي‌دانند از خرقه استفاده مي‌كنند.[11]خداوند در قرآن تحريم زينت‌هاي الهي و روزي‌هاي پاكيزه را نادرست مي‌داند.[12] و امام رضا ـ عليه‌السلام ـ  در پاسخ اعتراض صوفيه كه چرا لباس فاخر نمي‌پوشد، زندگي يوسف پيامبر را شاهد آورده و در پايان به همان آيه از قرآن استدلال كرده است.[13]

ج. پير يا شيخ و مرشد
پير و شيخ در نزد صوفيه كسي است كه سرپرستي سالك را در مراحل تزكيه نفس بر عهده دارد. درباره مقام پير كه صوفيه براي برخي قائلند، اگر اين اشخاص قبل از آنكه به چنين مقامي نائل شوند، از حيث علم و عمل كارآزموده باشند، طبيعي است كه هم خود به سر منزل مقصود رسيده‌اند و هم مي‌توانند نقش رهبري در وصول ديگران به هدف ايفا نمايند. ولي متأسفانه بسياري از آنها چنين نيستند. و افراد ظاهربين چون كسي را ببينند كه به خلوت نشسته و شطحيات مي‌گويد و به قيافه و لباس متصوفه در آمده، وي را داراي كرامت و شايسته رهبري مي‌دانند.[14]

د. سماع
صوفيان آواز خواندن يك نفر و شنيدن ديگران، يا سرود خواندن با ساز يا بدون ساز، با رقص و وجد يا بدون رقص و وجد را سماع نامند.
سماع از جنبه‌هاي مختلف قابل بحث است. تنها يك جنبة بحث درباره آن، از نقطه نظر حاضران، در مجلس سماع است. از آنجا كه سماع درون افراد را به هيجان در آورده، و حاضران در مجلس از جنبه درون و اخلاق مختلفند. طبيعي است كه سماع درون مريض و شهوتي را به ظهور و بروز مي‌رساند. پس نمي‌توان سماع را بطور كلي محبت الهي وعبادت ديني دانست.[15]

هـ خلوت و چلّه‌نشيني
خلوت و عبادت و مجاهدت در چهل روز،‌ يكي ديگر از مستحسنات صوفيه است.
درباره خلوت‌نشيني نيز اين نكته وجود دارد كه اگر بعد از علم به مباني اسلام و آمادگي براي تزكيه نفس باشد، مقصود از آن كه جوشيدن سرچشمه‌هاي حكمت از دل به زبان است، حاصل خواهد شد، ولي خلوت‌نشيني با دل بي‌حكمت و درون سياه، جز فرو رفتن در ظلمات و هم خيالات شيطاني چه نتيجه ديگري مي‌تواند داشته باشد؟!

و. ذكر
از مستحسنات صوفيه ذكر است كه بر دو نوع خفي و جلّي مي‌باشد. صوفي در گوشه‌اي خلوت با آداب خاص مي‌نشيند و آنقدر نام خدا را بر زبان مي‌آورد كه لب و زبانش از حركت باز ايستاده و تنها دلِ او كه متذكر خدا مي‌باشد.[16]در قرآن و حديث به ذكر و ياد خدا اهميت فراوان داده شده است. منتهي نبايد پنداشت كه بدون درك مفاهيم عميق ذكرهايي كه انسان بر زبان جاري مي‌كند، مي‌توان به مقام قرب نائل آمد ذكر بدون معرفت‌، در سطح باقي مانده و به عمق روح و جان كه نتيجه‌اش قرب الهي است نفوذ نمي‌كند.

ز. سعه يا علم سعت
پس از مدتي سير و سلوك، بهره‌مندي از لذايذ مادي براي صوفي جايز مي‌شود كه به آن سعه گويند. درباره سعه بايد بگوئيم كه آن در واقع جواز پس از حرمت مباحات است كه قرآن از آن نهي كرده است.

ح. سير و سفر
سياحت و سفر نيز از جمله مستحسنات است. و دليل آن را دستور قرآن درباره سير و سفر و مشاهده آيات الهي در آفاق و مصالح و منافع ديگر دانسته‌اند.
سياحت و سفر اگر مبتني بر زمينه علم و آگاهي و بهره‌مندي از محضر علماي اسلام كه در اقصي نقاط پراكنده‌اند، باشد انسان را به سرمنزل مقصود مي‌رساند. ولي سفر انسان ناآگاه كه خود را بي‌نياز از كسب علم مي‌داند، در همان سطح برخورداري از تجربيات عادي روزانه، باقي مي‌ماند. از آن گذشته، سير و سفر دائمي مخل نظم عادي زندگي و برخورداري از معيشت مناسب و ضايع شدن حقوق خانواده مي‌گردد.

نتيجه:
با توجه به مطالب ذكر شده و نقدهايي كه براي صوفيه ذكر شد مي‌توان نتيجه گرفت كه اين سبك و شيوه نمي‌تواند راهگشاي مشتاقان حق و راستي باشد و اصحاب و ياران ائمه ـ عليهم‌السلام ـ  كه پويش‌گران حق و حقيقت بودند با وجود مكتب اهل‌بيت ـ عليهم‌السلام ـ  نيازي به سبك و سيره ابداعي و اختراعي متصوفه نداشتند زيرا مكتب اهل‌بيت ـ عليهم‌السلام ـ  همه محسناتي را كه صوفيان وعده‌اش را مي‌دهند واقعاً دارا است و در ضمن از انتقادهايي كه بر شيوه صوفيان وارد است مبرّا و منزه است بنابراين اصحاب ائمه نيازي به گرايش به صوفيه نداشتند و علاوه اين‌كه ائمه معصومين ـ عليهم‌السلام ـ  به شدت با صوفيه به مخالفت پرداخته و به تكذيب اعمال آنان اقدام كرده‌اند كه در كتاب حديقة الشيعه مقدس اردبيلي و فضائح الصوفيه به اكثر آنها و احاديث مربوط به ذمّ صوفيه اشاره شده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عرفان و عارف‌نمايان، ترجمه كتاب كسر اصنام الجاهليه، ملاصدرا، ترجمه محسن بيدارفر، الزهرا، دوم، 1366.
2. ارزش ميراث صوفيه، دكتر عبدالحسين زرين‌كوب، اميركبير، ص62.
3. تاريخ تصوف در اسلام، دكرت قاسم غني، كتابفروشي ابن سينا، دوم، 1320.

پي نوشت ها:
[1] . ر.ك. مجموعه آثار، شهيد مرتضي مطهري، ج 14، ص 551ـ553، انتشارات صدرا، چاپ 1375.
[2] . ر.ك. عرفان نظري، دكتر سيد يحيي يثربي، ص 514، مركز انتشارات دفتر تبليغات، 1372.
[3] . ر.ك. في نقد الصوفيه، الدكتور محمد ابوسعده، ص 8، كلية الاداب، جامعة حلوان، قاهره، 1418 هـ .
[4] . ر.ك. عرفان و عارف‌نمايان، ترجمه كتاب «كسر اصنام الجاهلية»، ملاصدرا، ترجمه محسن بيدارفر، ص 57-60، الزهراء، دوم، 1366.  
[5] . ر.ك. نقدالصوفيه، همان ص 9-10.
[6] . ر.ك. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 4، ص 329-330، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، سوم، 71.
[7] . تاريخ تصوف در اسلام،‌دكتر ابوالقاسم غني، ص 57، كتابفروشي ابن سينا، دوم، 1330.
[8] . عزالدين محمود كاشاني در تعريف مستحسنات گفته است: در مراد از استحسان، استحباب امري و اختيار رسمي است كه متصوفه آن را به اجتهاد خود وضع كرده‌اند. از جهت صلاح حال طلبان بي‌آنكه دليلي واضح و برهاني رايج، از سنت بر آن شاهد بود. مصباح الهدايه و مفتاح الكرامه، باب پنجم، فصل اول، به نقل از كتاب عرفان نظري، دكتر سيد يحيي يثربي، ص 45.
[9] . ر.ك. تاريخ تصوف در اسلام، دكتر قاسم غني، ص 19.
[10] . ر.ك. سوره توبه، 18.
[11] . ر.ك. مناقب الصوفيه، قطب‌الدين مرزوي، ص 55، انتشارات مولي، 1362.
[12] . ر.ك. سوره اعراف، 32.
[13] . ر.ك. سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج 5، ص 195-196، دارالاسوة للطباعة و النشر، 1414 هـ.
[14] . ر.ك. عرفان و عارف‌نمايان، ترجمه كتاب كسر اصنام الجاهليه، ص 30.
[15] . ر.ك. عرفان و عارف‌نمايان، ترجمه كسر اصنام الجاهليه، ص 57.
[16] . ر.ك. عرفان نظري، دكتر سيد يحيي يثربي،ص 58.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد