طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا حوادثی که اتفاق می افتد مثلا تصادف و کسی می میرد می گوییم پایان عمرش بوده اگر ترمز می گرفت یا انحراف به چپ نداشت نمی مرد؟ یا اگر من الان خودم را بکشم می گویند پایان عمرش هست اگر نکشم می گویند خواست خداست؟ در اثر خواب آلودگی راننده ای چند نفر بی گناه می میرند، قضا و قدر چگونه است؟

چرا حوادثی که اتفاق می افتد مثلا تصادف و کسی می میرد می گوییم پایان عمرش بوده اگر ترمز می گرفت یا انحراف به چپ نداشت نمی مرد؟ یا اگر من الان خودم را بکشم می گویند پایان عمرش هست اگر نکشم می گویند خواست خداست؟ در اثر خواب آلودگی راننده ای چند نفر بی گناه می میرند، قضا و قدر چگونه است؟

همه موجودات و حوادث و پدیده هاى جهان، مطابق اراده ازلى و قضا و قدر الهى انجام مى شود. قضا و قدر الهى نیز به این تعلق گرفته که هر موجود و پدیده اى از راه علل و اسباب خاص خودش به وجود بیاید یا از بین برود و مسأله مرگ و میرها نیز طبق ناموس خلقت و نظام علّى و معلولى پدید آید. به طور کلى مرگ و میر دو نوع است: یکى اجل مسمّى، و دوّم اجل معلّق یا غیر مسمّى. نوع اوّل همان اجل طبیعى است که مطابق با نطام خلقت هرموجود زنده اى پس از یک دوره زندگى عوامل زیستى او رو به کاهش و زوال مى گذارد تا روزى که عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگ هاى زودرس هستند که بر اثر تصادف یا بیمارى ها و… پدید مى آیند و هر دو اجل به اراده و مشیت الهى و بر طبق قضا و قدر الهى انجام مى شود، ولى نکته اى که در اینجا قابل توجه است این که اعمال و رفتار ارادى و اختیارى انسان نیز، خود یکى از اسباب و مشیات این عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است که در بسیارى ازحوادث و پدیده هاى عالم، نقش فاعلى به خود مى گیرد. پس انسان مى تواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خویش را تعیین کند و یکى از امورى که رفتار انسان در تعیین آن مؤثر است، مرگ مى باشد. انسان مى تواند با رعایت قانون واصول بهداشتى ورانندگی و… عمر خود را به حد طبیعى و واقعى برساند. علاوه بر این بعضى از گناهان یا کارهاى خیر مانند قطع رحم یا ظلم و احسان وصله رحم و صدقات و… نیز در تأخیر و تقدیم مرگ ها مؤثر است، ولى در نهایت همه اینها برطبق قانون قضا و قدر الهى است و خداوند از ازل مى داند که هر انسانى با اعمال و رفتار خوب یا بد خویش چه نوع اجلى خواهد داشت.
بنا بر آنچه گفته شد تعیین الهی با ملاحظه همه شرایط از آن جمله انتخاب خود انسان و احتیاط و بی احتیاطی اوست. به این مثال توجه کنید: اگر فانوسى را که در مخزن آن مقدارى نفت وجود دارد، روشن کنیم دو نوع خاموشى براى آن متصور است: یکى آن که آن قدر روشن باشد تا نفت آن تمام شود و به طور طبیعى خاموش گردد. دوم آن که قبل از تمام شدن نفت، کسى آن را خاموش کند یا فانوس بر زمین افتد و… خاموش شود. اگر چه خداوند نسبت به پیشامد هر دو وضعیت علم دارد اما علم او با ملاحظه اختیار و انتخاب ما است.
بیشتر مرگ ها با اجل معلق تحقق مى پذیرد نه با اجل حتمى؛ یعنى، یک سرى عوامل، در تقدیم و یا تأخیر آن دخیل است؛ مثلاً اگر کسى از بدن خود مراقبت نکند و غذاهاى ناسالم و مضر تناول نماید، در اثر مسمومیت و یا انسداد شریان ها و… عمرش به پایان مى رسد؛ حال آن که اگر مراقبت مى کرد، ممکن بود عمرش طولانى تر باشد.
تأثیر برخى از اعمال نیز به همین شکل است. صله رحم آن را افزایش مى دهد و قطع رحم آن را کاهش مى دهد؛ ولى دامنه تأثیر در محدوده اجل معلق است نه اجل مسمى.
صدقه مسلما اجل را به تأخیر مى اندازد؛ ولى باید بدانیم که یک حادثه مرهون علل و عوامل مختلفى است که مجموع آنها حادثه اى را پیش مى آورند. بنابراین چه بسا اگر صدقه در کار نبود پیش از این حوادث منجر به آن واقعه مى شد و یا حادثه ناگوارترى پیش مى آمد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد