در علم کلام اسلامی و همچنین در فلسفه اسلامی گفته می شود خداوند واحد است ؛ اینکه حضرت عالی فرمودید خداوند تنهاست اصطلاح درستی نیست اصطلاح درست این است که گفته شود خداوند تک است و شریک ندارد و البته باید توجه نمود وقتی گفته می شود خداوند واحد است نه اینکه مراد واحد عددی باشد ، خداوند واحد است یعنی شریکی ندارد .
در توحید صدوق از ابی هاشم جعفری روایت شده است که گفت : از حضرت ابی جعفر ثانی سلام الله علیه سئوال کردم که : معنی واحد چیست حضرت فرمود : الذی اجتماع الالسن الیه بالتوحید کما قال الله عز وجل : « ولئن سالتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله » . معنی اینکه خدا واحد است این است که او آنچنان کسی است که همه زبانها نسبت به او یکی هستند و به توحید او اجتماع و اتفاق دارند چنانکه خدای عز وجل فرموده است : « و اگر بپرسی از ایشان که چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است هرآینه می گویند : البته خدا » این حدیث دلالت می کند بر اینکه توحید « الله » در ذات و صفات مورد اتفاق همگان است .
در حدیثی حضرت باقرسلام الله علیه از پدر بزرگوارش حضرت علی ابن الحسین سلام الله علیه روایت فرموده است که امام سجاد فرمود : حدیث کرد مرا پدرم از برادرش و او ازامیرالمومنین سلام الله علیه که مردی به آن حضرت عرض کرد : مرا خبر بده از « بسم الله الرحمن الرحیم » که معنای آن چیست فرمود : سخن تو (الله ) بزرگ ترین اسمها از نامهای خدای تعالی است و آن اسمی است که سزاوار نیست غیرخدا با آن نامیده شود و مخلوقی به آن نامگذاری نشده است … .
اما برهاینی که برای توحید و یگانگی خداوند ذکر شده فراوان است بنده به جهت اختصار یکی از براهین را ذکر می کنم:
کمال مطلق و نامحدودیت خداوند:
اساس این برهان بر این مقدمه استوار است که ذات خداوند، نامتناهی، کامل و مطلق است و هیچ گونه محدودیتی ندارد و واجد همه کمالات است چرا که فقدان کمال مساوی با نقص و نیازمندی است.
حال اگر دو خدا(واجب الوجود) فرض کنیم، لازم است تمایزی بین آنها باشد، زیرا با انتفای هر گونه تمایزی، فرض«دو» بودن منتفی است. در این صورت دو احتمال متصور است: احتمال اول آنکه یکی از دو خدای مفروض، کامل مطلق و نامحدود و واجد همة کمالات باشد و دیگری ناقص و محدود و فاقد برخی کمالات، خدای اولی باشد، در این صورت معلوم است که خدای حقیقی همان اولی است. اما احتمال دوم آنست که هر یک از آنها دارای کمالی باشد که دیگری فاقد آن است. در این صورت هیچ یک از آنها نمی تواند خدا باشد(چرا که هر دو خدا از وجود و عدم «عدم برخی کمالات» ترکیب یافته اند در صورتی که ترکیب در خدا راه ندارد) و این خلاف فرض است.(فرض آن بود که یکی خدا باشد) پس فرض تعدد واجب الوجود در یک صورت به توحید می انجامد و در صورت دوم، مستلزم امری محال(ترکیب ذاتی واجب) است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مطهری، مرتضی ، الهیات شفاء، ج2، انتشارات حکمت.
2. مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج 2، انتشارات حکمت.
3. جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، مرکز نشر اسراء.
4. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، سازمان تبلیغات اسلامی.
5. سعیدی مهر، کلام اسلامی، ج1،موسسه فرهنگ طه.
در توحید صدوق از ابی هاشم جعفری روایت شده است که گفت : از حضرت ابی جعفر ثانی سلام الله علیه سئوال کردم که : معنی واحد چیست حضرت فرمود : الذی اجتماع الالسن الیه بالتوحید کما قال الله عز وجل : « ولئن سالتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله » . معنی اینکه خدا واحد است این است که او آنچنان کسی است که همه زبانها نسبت به او یکی هستند و به توحید او اجتماع و اتفاق دارند چنانکه خدای عز وجل فرموده است : « و اگر بپرسی از ایشان که چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است هرآینه می گویند : البته خدا » این حدیث دلالت می کند بر اینکه توحید « الله » در ذات و صفات مورد اتفاق همگان است .
در حدیثی حضرت باقرسلام الله علیه از پدر بزرگوارش حضرت علی ابن الحسین سلام الله علیه روایت فرموده است که امام سجاد فرمود : حدیث کرد مرا پدرم از برادرش و او ازامیرالمومنین سلام الله علیه که مردی به آن حضرت عرض کرد : مرا خبر بده از « بسم الله الرحمن الرحیم » که معنای آن چیست فرمود : سخن تو (الله ) بزرگ ترین اسمها از نامهای خدای تعالی است و آن اسمی است که سزاوار نیست غیرخدا با آن نامیده شود و مخلوقی به آن نامگذاری نشده است … .
اما برهاینی که برای توحید و یگانگی خداوند ذکر شده فراوان است بنده به جهت اختصار یکی از براهین را ذکر می کنم:
کمال مطلق و نامحدودیت خداوند:
اساس این برهان بر این مقدمه استوار است که ذات خداوند، نامتناهی، کامل و مطلق است و هیچ گونه محدودیتی ندارد و واجد همه کمالات است چرا که فقدان کمال مساوی با نقص و نیازمندی است.
حال اگر دو خدا(واجب الوجود) فرض کنیم، لازم است تمایزی بین آنها باشد، زیرا با انتفای هر گونه تمایزی، فرض«دو» بودن منتفی است. در این صورت دو احتمال متصور است: احتمال اول آنکه یکی از دو خدای مفروض، کامل مطلق و نامحدود و واجد همة کمالات باشد و دیگری ناقص و محدود و فاقد برخی کمالات، خدای اولی باشد، در این صورت معلوم است که خدای حقیقی همان اولی است. اما احتمال دوم آنست که هر یک از آنها دارای کمالی باشد که دیگری فاقد آن است. در این صورت هیچ یک از آنها نمی تواند خدا باشد(چرا که هر دو خدا از وجود و عدم «عدم برخی کمالات» ترکیب یافته اند در صورتی که ترکیب در خدا راه ندارد) و این خلاف فرض است.(فرض آن بود که یکی خدا باشد) پس فرض تعدد واجب الوجود در یک صورت به توحید می انجامد و در صورت دوم، مستلزم امری محال(ترکیب ذاتی واجب) است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مطهری، مرتضی ، الهیات شفاء، ج2، انتشارات حکمت.
2. مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج 2، انتشارات حکمت.
3. جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، مرکز نشر اسراء.
4. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، سازمان تبلیغات اسلامی.
5. سعیدی مهر، کلام اسلامی، ج1،موسسه فرهنگ طه.