با توجه به آیات و روایات در می یابیم که خداوند همان طور که دارای صفت رحمانیت و رحیمیت است، همچنین دارای صفت غضب و سخط نیز می باشد؛ یعنی او هم غافرالذنب است، هم شدید العقاب، هم أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ است و هم أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ.
در قرآن غالباً هر جا سخن از تهدید و عذاب به میان آمده به دنبال آن از رحمت و مغفرت نیز سخن گفته شده است و شاید سرّش این باشد که چون یکى از فضائل بسیار نیک انسانى این است که همیشه بین بیم و امید باشد و براى اعتدال حالش که نه مغرور گردد به آیات رحمت و نه مأیوس گردد از رحمت الاهى. پس خداوند فقط ارحم الراحمین نیست، تا اشکال شود که چرا سفارش به مجازات تا سر حد اعدام (قصاص، قطع دست و یا خشونت زیاد) نموده و این با وصفش به این صفت منافات دارد.
طبعاً کسی که مورد قصاص قرار می گیرد و یا حدی بر او جاری می شود و … حتماً جرم سنگینی را مرتکب شده است و حقی را پایمال نموده است که در حقیقت این عمل آفتی است که باعث فساد اجتماع و جامعه می شود و برای حفظ جامعه باید با این آفت ها مبارزه کرد. رحمت الاهی ایجاب می کند که در وهله اول، جامعه را از سقوط انحطاط و انحراف حفظ نماید.
رحمت الاهی ایجاب می کند که با تشریع قوانین، موجب تقلیل جرایم شود. ازاین رو بر این باوریم که قصاص و حدود و امثال اینها نه تنها با “ارحم الراحمین” بودن خداوند مخالف نیستند، بلکه مقتضای ارحم الراحمین بودن تشریع قوانین این چنینی است.