خوارج به گروهي ازمسلمان گفته مي شود که پس از پيامبرودردوره حکومت امير مومنان پس از جنگ صفين وحکميت بوجود آمده وبرنتيجه ي حکميت که خودشان درشکل گيري آن نقش داشتند معترض بوده ودرمقابل اميرمومنان صف آرايي کرده وبه آشوب دست زدند،پيامبراکرم پيدايش آنهارا که مشکل فکري داشتند پيش بيني کرده بود؛اميرمومنان جنگ وکشتن آنان را پس از خود منع فرمود.
درابتدا لازم به تذکر است که دين اسلام منحصر درعبادات ومناسک خاصي مثل نمازشب نبوده بلکه آنها تکاليف واعمالي است براي رابطه انسان باخداوتربيت او؛ براين اساس بخشهاي مهمي ازدين درمسائل ديگر،مثل مسائل اجتماعي وخانوادگي و…هست که بايد به آنها توجه بيشترشود.
يكي از منابع بسيار مطئمن و بينظير در جهت شناخت درست خوارج و چگونگي پيدايش و نشو و نمو آنها نهجالبلاغه است.
امام علي ـ عليه السّلام ـ خود روشنگر ماهيت اصلي اين گروه متعصب و منعكس كنندة انحرافات و كجرويها و سياست بازيها و فريبكاريهاي سران آنها هستند.
امام علي ـ عليه السّلام ـ راجع به خوارج ميفرمايد: خوارج مردمي خشن، ظالم و سنگدل هستند، مردمي كه نه سوادي دارند و نه معلوماتي و آنها هيچ از قرآن نميدانند و تفسير و معناي از آن را نميفهمند[1].
استاد مطهري در تفسير اين خطبه ميگويند: خوارج، نه جزء مهاجرين بودند و نه انصار كه پيامبر آنها را تربيت كرده باشند بلكه انسانهايي بودند كه هيچ تربيت اسلامي نداشتند.[2]پس از مهمترين علل انحراف خوارج ميتوان بي سوادي و كم فهمي آنها را ذكر كرد زيرا به زعم باطل خود كوچكترين انحراف و گناه هر كسي را به خروج از دين و كفر تفسير مي كردند و به نقل از علي ـ عليه السّلام ـ آنها بر اثر كجرويهاي خود به تدريج، تبديل به تيرهاي شيطان شده و شيطان توسط آنان اهداف خويش را عملي ميساخت.[3]به واسطه همين جمود فكري و كم عقلي و تعصب بيجا بود كه فهمي درست از دين نداشتند ولي چون مردمي عوام بودند سخت بر همان چيزي كه علم داشتند پافشاري ميكردند و دين را همان چيزي ميدانستند كه خودشان درك ميكردند ولو در واقع آن چيز صددرصد مخالف با دين هم ميبود، ولي با تعصب جاهلانهاي كه داشتند سرسختانه از آن دفاع ميكردند و سادهانديشاني بودند كه آلت دست افراد مرموز و شيطان صفت قرار داشتند.[4]و عامل ديگر اينكه آنها بر تعصب جاهليت خود پافشاري ميكردند، فاقد تربيت اسلامي بودند گرچه خوارج، اسلام را پذيرفته و ايمان واقعي به دين خدا و قرآن داشتند، اما دين تنها عبادت وعبادت منحصر درخواندن نماز وودعا وقرائت قرآن نيست؛ اينها تنها وظيفه انسان درمقابل خداست؛ درواقع آنها فهم بسيار سطحي وقشري ازدين داشته به ظواهر احكام اسلام سخت پايبند بودند و از طرفي فاقدمعرفت وتحليل درست ازعباداتي که به شکل افراطي آنرا انجام مي دادند بودند ؛و ناآشنا به فرهنگ اسلامي بودند و قادر به تفكيك ميان ظاهر و باطن قرآن بودند، لذا دچار انحراف شدند و با علي ـ عليه السّلام ـ جنگيدند.[5]خوارج در واقع ماهيت دين را نفهميدند و در شناخت فهم آن اطلاعات كافي نداشتند به راه اشتباه رفتند و عامة مسلمين را كافر و يا جزء خطاكاران ميدانستند و ريختن خونشان را حلال شمرده و جنگ عليه عامه مسلمين را جهاد عليه كفار بدتر از يهود و نصاري و مجوس ميدانستند و معتقد شده بودند كه مسلمانان حقيقي تنها خودشان هستند.[6]چ
عامل مهم ديگر که درانحراف آنان تاثير داشت دگر گوني وضع اجتماعي پس از پيامبروحاکميت منحرف جامعه بود که نتوانست فهم درستي از دين به مسلمانان ارائه دهد وسنت وروش پيامبر وآيات قرآن را درست تبيين کند؛برداشت آنان ازدين درست به برداشتهاي ناصواب واجتهادات خلفاي پس ازپيامبر برمي گشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خارجيگري، محمود صلواتي.
2. جاذبه و دافعه علي(ع)، مرتضي مطهري.
3. علي و خوارج، يعقوب جعفري.
4. ناكثين قاسطين و مارقين در نهج البلاغه، ابوالقاسم خز علي.
پي نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، خطبه 236.
[2] . مطهري، مرتضي، سيرة ائمه اطهار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1376، بحث خوارج.
[3] . نهجالبلاغه، خطبه 127.
[4] . صلواتي، محمد، خارجيگري، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، 1365، ص176.
[5] . مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه علي ـ عليه السّلام ـ، تهران، نشر مؤسسسه اسلامي حسينية ارشاد، 1349، ص115ـ175.
[6] . تاريخ سياسي صدر اسلام، دلهاي خون، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، قم، نشر معارف اسلامي، چاپ اول، 1375، ص44.