در اين آيه آمده است: «اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُون»آنچه را از كتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتي ها و گناه بازمى دارد، و ياد خدا بزرگتر است و خداوند مى داند شما چه كارهايى انجام مى دهيد!
ممكن است اين سوال مطرح شود كه از آنجا كه در اين آيه ابتدا از تلاوت قرآن و نماز و تاثير نماز سخن گفته شده و پس از آن فرموده ياد خدا برتر است؛ به اين معناست كه ياد خدا از نماز و تلاوت قرآن برتر است. يعني گويا عبارت «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ » جمله جداگانه اي است كه به فضيلت ياد خدا اشاره مي كند. اما بايد گفت آن طور كه سياق نشان مي دهد، اين جمله متصل به ماقبل خود است كه از نماز سخن مي گويد، و در واقع اين جمله اثر ديگرى از نماز را بيان مى كند. يعني نماز علاوه بر اينكه ناهي از فحشا و منكر است، اثر بزرگتري دارد و آن به ياد خدا بودن است. در نتيجه جمله «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» به منزله ترقى دادن مطلب است. در واقع منظور اين است كه نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منكر باز بدارد، بلكه آنچه به وسيله نماز به تو مي رسد بيشتر از اين حرفها است، چون مهمتر از نهى از فحشاء و منكر اين است كه نماز تو را به ياد خدا مى اندازد، و اين مهم تر است، براى اينكه ذكر خدا بزرگترين خيرى است كه ممكن است به يك انسان برسد، چون ذكر خدا كليد همه خيرات است، و نهى از فحشاء و منكرات نسبت به آن فايده اى جزئى است. [1]
البته مفسران احتمالات ديگري را هم مطرح كرده اند:
مانند اينكه مراد از” ذكر” همان اذكار زبانى نماز باشد، ولى در اين صورت باز هم جمله مذكور در معناى ترقى است، چون معناى آيه اين مى شود: نماز بخوان، تا تو را از فحشاء و منكر بازدارد، بلكه همان اذكارى كه در نماز است، و يا خود نماز، مهمتر از آن بازدارى است، چون بازدارى مذكور يكى از آثار نيك ذكر است، و به هر تقدير كلمه” ذكر اللَّه” بنا بر هر دو احتمال، مصدرى است كه اضافه به مفعول خود شده، و آن چيزى كه ذكر اللَّه از آن بزرگتر است عبارت است از نهى از فحشاء و منكر.
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه خدا به ياد بنده اش باشد از هر چيزى مهمتر است.
بعضى ديگر گفته اند: ذكر كردن بنده، خدا را در نماز از ساير اركان نماز مهمتر است.
بعضى ديگر چنين گفته اند: درست است كه نماز از فحشاء و منكرات نهى مى كند، اما اينكه بنده در هنگام رويارويى با گناه به ياد خدا بيفتد كه او را از آن گناه نهى كرده مهمتر است.
بعضى ديگر گفته اند: كلمه” اكبر” از معناى برترى عارى است، و با اينكه براى همين معنا ساخته شده، در اينجا آن را نمى رساند، پس لازم نيست چيزى باشد كه ذكر اللَّه از آن مهمتر باشد. از اين قبيل صيغه هاي تفضيلي كه معناى تفضيل و برترى را نمى دهد در برخي آيات قرآن بكار رفته است. مانند آيه 11 سوره جمعه كه مي فرمايد:«ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ» آنچه نزد خدا است از لهو بهتر است. اما مى دانيم لهو خوب نيست، تا آنچه نزد خدا است از آن خوبتر باشد. بنابراين ممكن است صيغه هاي تفضيلي معناي برتري نداشته باشند.[2]
برخي گفته اند منظور اين است كه: خدا با رحمت خود به ياد بنده اش باشد مهمتر است از اينكه بنده، خدا با طاعتش ياد خدا كند.
برخي گفته اند مقصود اينست كه، در نماز قلب را متوجه خدا ساختن، اهميتش بيشتر از صورت نماز است.[3]
تفاسير ديگري نيز كه نزديك به همين نظرات است از جانب مفسران مطرح شده است؛ اما صحيح ترين تفسير شايد همان تفسير اول باشد. يعني در عبارت «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر» خداوند مي خواهد يك فايده ديگر از نماز را بيان كند كه از فايده اول يعني بازدارندگي از منكر بالاتر و برتر است و آن ياد كردن خداوند است. و در واقع اين عبارت، جمله جدايي نيست كه بگوييم منظور چيز ديگري است كه از نماز بالاتر است؛ بلكه متصل به جمله قبل از خود است.