قبل بررسی روایات، توجه به این نکات ضروری است:
1. وصف هاجر الهجرتین (کسی که دو هجرت انجام داده است)، به بسیاری از صحابه پیامبر(ص) بویژه آنهایی که به حبشه هجرت کرده و از آنجا به مدینه آمدند، اطلاق میشده و منابع بسیاری اینها را نقل کردهاند.[1] سرآمد این افراد جعفر بن ابی طالب میباشد که رئیس مهاجران بوده و بعدها به مدینه هجرت کرد که به جهت این دو هجرت، به او و بسیاری از همراهانش، هاجر الهجرتین گفته میشود.[2] بنابر این، صفت مورد بحث بر فرض اطلاق بر امام علی(ع)، مخصوص ایشان نبوده و بر بسیاری از صحابه دیگر نیز اطلاق میشد.
2. در روایات شیعه و سنی، نقلی برای کسی که دو هجرت انجام داده باشد، وجود ندارد؛ به بیان دیگر، کلامی از پیامبر یا دیگر اهل بیت(ع) وجود ندارد که مثلاً هر کس در راه اسلام دو هجرت کرده باشد، به مقامی خواهد رسید. بنابر این، صفت هاجر الهجرتین، تنها بیانی بر واقع امر و تلاش دارنده آن در راه اسلام است و اینگونه نیست که اگر کسی فاقد آن باشد، مورد مذمت و تقبیح قرار گیرد.
با این حال، در برخی از کتابها، صفت هاجر الهجرتین، به امام علی(ع) اطلاق شده است که در ذیل بدانها میپردازیم:
1. در برخی از منابع، حدیثی نقل شده است که قنبر، غلام امام علی(ع)، ایشان را در ذیل گفتاری نسبتاً طولانی، معرفی کرده و اوصافی را برای امام نقل میکند که یکی از آنها (هاجر الهجرتین) به این معنا که دو هجرت را انجام داده؛ میباشد.[3] این حدیث به لحاظ سندی، مرفوعه است؛ لذا نمیتوان از جهت سند تکیه چندانی بر آن داشت.
2. روایت دیگری از ابن عباس وجود دارد که منابع شیعی آنرا از منابع اهل سنت نقل کردهاند که در آن ابن عباس، امام علی(ع) را به صفت (هاجر الهجرتین) توصیف میکند.[4] روایت فوق نیز از منابع اهل سنت بوده و چندان قابل اعتماد نیست. علاوه بر این، روایت فوق، اشکال محتوایی نیز دارد؛ زیرا در ادامه این روایت نقل شده است علت اطلاق این صفت به علی(ع) این دو هجرت است: هجرت از مکه به حبشه و هجرت به مدینه. [5] این نقل قطعا باطل است؛ زیرا امام علی به حبشه هجرت نکرده بود و در مکه در کنار پیامبر حضور داشت؛ لذا این حدیث به جهت منافات با مسلمات فراوان تاریخی، روایی قابل پذیرش نیست.
3. بنابر منابع مختلف امام سجاد(ع) در شام خطبهای قرائت فرمودهاند، اصل این منبع مورد اتفاق منابع است، اما در نقل متن خطبه اختلافاتی وجود دارد؛ برخی از منابع دو خطبه را از کتاب مناقب آل ابیطالب نقل کردهاند که در یکی از آنها امام سجاد در توصیف جد خود، امام علی(ع) اوصافی میگوید که یکی از آنها هاجر الهجرتین است.[6] البته از همین کتاب نقل دیگری از همین خطبه وجود دارد که در آن چنین صفتی نقل نشده است.[7] علاوه بر این در نسخه امروزی کتاب مناقب نیز این خطبه بدون ذکر این صفت نقل شده است،[8] همانگونه که برخی منابع مستقل دیگر نیز این خطبه را بدون ذکر این صفت نقل کردهاند.[9]
اینها روایاتی بود که صفت هاجر الهجرتین را برای امام علی(ع) نقل کردهاند. حال در غیر بحث روایی -این روایات مذکور را بپذیریم یا نپذیریم- میتوان برای امام علی(ع) این صفت را نقل کرد؛ به بیان دیگر امام علی(ع) دو هجرت در دوران عمر خود به جهت حفظ منافع اسلام و در راستای اهداف اسلامی انجام دادند، حال چه در روایات به ایشان چنین صفتی اطلاق شده باشد یا نه. یکی از این دو هجرت، هجرت از مکه به مدینه بوده است. اما در مورد هجرت دوم میتوان احتمالاتی داد و برخی منابع نیز مختصر گفتارهایی دارند[10] که البته اشکالاتی بر آنها وارد است و در این مختصر نیازی به ذکر آنها نیست. اما به نظر بهترین وجه برای اینکه هجرت دوم حساب شوند، هجرت امام از مدینه به کوفه است؛ امام علی(ع) بعد از اینکه به خلافت رسید، مشکلات عدیدهای برای ایشان به وجود آمد به همین جهت و برای مقابله با مخالفان داخلی حکومت، مجبور هجرت به کوفه شدند که شهری نظامی با ساختار جمعیتی بالا بوده است. بنابر این میتوان این هجرت را که در راستای اهداف اسلامی بوده، هجرت دوم امام به حساب آورد.
1. وصف هاجر الهجرتین (کسی که دو هجرت انجام داده است)، به بسیاری از صحابه پیامبر(ص) بویژه آنهایی که به حبشه هجرت کرده و از آنجا به مدینه آمدند، اطلاق میشده و منابع بسیاری اینها را نقل کردهاند.[1] سرآمد این افراد جعفر بن ابی طالب میباشد که رئیس مهاجران بوده و بعدها به مدینه هجرت کرد که به جهت این دو هجرت، به او و بسیاری از همراهانش، هاجر الهجرتین گفته میشود.[2] بنابر این، صفت مورد بحث بر فرض اطلاق بر امام علی(ع)، مخصوص ایشان نبوده و بر بسیاری از صحابه دیگر نیز اطلاق میشد.
2. در روایات شیعه و سنی، نقلی برای کسی که دو هجرت انجام داده باشد، وجود ندارد؛ به بیان دیگر، کلامی از پیامبر یا دیگر اهل بیت(ع) وجود ندارد که مثلاً هر کس در راه اسلام دو هجرت کرده باشد، به مقامی خواهد رسید. بنابر این، صفت هاجر الهجرتین، تنها بیانی بر واقع امر و تلاش دارنده آن در راه اسلام است و اینگونه نیست که اگر کسی فاقد آن باشد، مورد مذمت و تقبیح قرار گیرد.
با این حال، در برخی از کتابها، صفت هاجر الهجرتین، به امام علی(ع) اطلاق شده است که در ذیل بدانها میپردازیم:
1. در برخی از منابع، حدیثی نقل شده است که قنبر، غلام امام علی(ع)، ایشان را در ذیل گفتاری نسبتاً طولانی، معرفی کرده و اوصافی را برای امام نقل میکند که یکی از آنها (هاجر الهجرتین) به این معنا که دو هجرت را انجام داده؛ میباشد.[3] این حدیث به لحاظ سندی، مرفوعه است؛ لذا نمیتوان از جهت سند تکیه چندانی بر آن داشت.
2. روایت دیگری از ابن عباس وجود دارد که منابع شیعی آنرا از منابع اهل سنت نقل کردهاند که در آن ابن عباس، امام علی(ع) را به صفت (هاجر الهجرتین) توصیف میکند.[4] روایت فوق نیز از منابع اهل سنت بوده و چندان قابل اعتماد نیست. علاوه بر این، روایت فوق، اشکال محتوایی نیز دارد؛ زیرا در ادامه این روایت نقل شده است علت اطلاق این صفت به علی(ع) این دو هجرت است: هجرت از مکه به حبشه و هجرت به مدینه. [5] این نقل قطعا باطل است؛ زیرا امام علی به حبشه هجرت نکرده بود و در مکه در کنار پیامبر حضور داشت؛ لذا این حدیث به جهت منافات با مسلمات فراوان تاریخی، روایی قابل پذیرش نیست.
3. بنابر منابع مختلف امام سجاد(ع) در شام خطبهای قرائت فرمودهاند، اصل این منبع مورد اتفاق منابع است، اما در نقل متن خطبه اختلافاتی وجود دارد؛ برخی از منابع دو خطبه را از کتاب مناقب آل ابیطالب نقل کردهاند که در یکی از آنها امام سجاد در توصیف جد خود، امام علی(ع) اوصافی میگوید که یکی از آنها هاجر الهجرتین است.[6] البته از همین کتاب نقل دیگری از همین خطبه وجود دارد که در آن چنین صفتی نقل نشده است.[7] علاوه بر این در نسخه امروزی کتاب مناقب نیز این خطبه بدون ذکر این صفت نقل شده است،[8] همانگونه که برخی منابع مستقل دیگر نیز این خطبه را بدون ذکر این صفت نقل کردهاند.[9]
اینها روایاتی بود که صفت هاجر الهجرتین را برای امام علی(ع) نقل کردهاند. حال در غیر بحث روایی -این روایات مذکور را بپذیریم یا نپذیریم- میتوان برای امام علی(ع) این صفت را نقل کرد؛ به بیان دیگر امام علی(ع) دو هجرت در دوران عمر خود به جهت حفظ منافع اسلام و در راستای اهداف اسلامی انجام دادند، حال چه در روایات به ایشان چنین صفتی اطلاق شده باشد یا نه. یکی از این دو هجرت، هجرت از مکه به مدینه بوده است. اما در مورد هجرت دوم میتوان احتمالاتی داد و برخی منابع نیز مختصر گفتارهایی دارند[10] که البته اشکالاتی بر آنها وارد است و در این مختصر نیازی به ذکر آنها نیست. اما به نظر بهترین وجه برای اینکه هجرت دوم حساب شوند، هجرت امام از مدینه به کوفه است؛ امام علی(ع) بعد از اینکه به خلافت رسید، مشکلات عدیدهای برای ایشان به وجود آمد به همین جهت و برای مقابله با مخالفان داخلی حکومت، مجبور هجرت به کوفه شدند که شهری نظامی با ساختار جمعیتی بالا بوده است. بنابر این میتوان این هجرت را که در راستای اهداف اسلامی بوده، هجرت دوم امام به حساب آورد.
[1]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 288، دار الفکر، بیروت، 1409ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 3، ص 475، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 5، ص 336، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 199، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق.
[2]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، ج 3، ص 206، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1409ق؛ عبد المحسن بن حمد بن عبد المحسن العباد البدر، فضل أهل البیت وعلو مکانتهم عند أهل السنة والجماعة، ج 1، ص 52، دار ابن الأثیر، ریاض، چاپ اول، 1422هـ.
[3]. «سُئِلَ قَنْبَرٌ مَوْلَى مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا مَوْلَى مَنْ ضَرَبَ بِسَیْفَیْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَیْنِ وَ صَلَّى الْقِبْلَتَیْنِ وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ …»؛ کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، النص، ص 73، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، النص، ص 73، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[4]. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق، محمودی، محمد باقر، ج 1، ص 336، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1411ق.
[5]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 5، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق.
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 5؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 38، ص 229، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 5؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 38، ص 229، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. بحار الانوار، ج 45، ص 138؛ حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین علیه السلام)، محقق، مصحح، حسون، کریم فارس، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، 1418ق.
[7]. بحار الأنوار، ج 45، ص 174.
[8]. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 4، ص 168.
[9]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 311، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق؛ بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال( مستدرک سیدة النساء إلى الإمام الجواد، محقق، مصحح، موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ج 17، ص 408، مؤسسة الإمام المهدى(ع)، قم، چاپ اول، 1413 ق.
[10]. بحار الأنوار، ج 40، ص 11.