اسلام برای برطرف کردن محرومیت های جامعه و زدودن فقر و تأمین نیازهای اساسی فقرا، ایتام و … دو منبع مهم اقتصادی را در نظر گرفته است، یکی زکات که مربوط به همه فقرای جامعه است و دیگری خمس که بخشی از آن مخصوص فقرای سادات است که به اندازه نیاز سال شان پرداخت می شود، و بخش دیگر آن مربوط به امام و رهبر جامعه اسلامی است نه فامیل پیامبر(ص). به تعبیر دیگر سهم خدا و سهم پیامبر و سهم ذی القربی، هر سه سهم متعلق به رهبر حکومت اسلامی است، او زندگی ساده خود را از آن اداره می کند و بقیه را در مخارج گوناگونی که لازمه مقام رهبری و اداره امت اسلام است مصرف خواهد نمود.(تفسیر نمونه، ج7، ص174)
بنابراین، خمس با زکات هیچ گونه فرق اصولی ندارد، یعنی هر دو مربوط به فقرا و افراد محروم اجتماع و به هر یک به اندازه احتیاجات شان داده می شود و زاید بر آن جزء بیت المال مسلمانان محسوب خواهد شد، تنها چیزی که هست برای آن که فرزندان پیامبر خدا از یک نوع احترام معنوی برخوردار باشند و از سوی دیگر، بهانه ای به دست مخالفان نیفتد که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی(زکات) مسلط ساخته است، نیازمندی های آن ها به عنوانی غیر از عنوان زکات تأمین شده است. دلیل این مدعا روایتی از امام صادق(ع) است که فرمود: عده ای از بنی هاشم از پیامبر(ص) استدعا کردند که آنها را مأمور جمع آوری زکات قرار دهند، پیامبر(ص) فرمود: « یا بنی عبدالمطلب(بنی هاشم) ان الصدقه لاتحل لی و لکم … .؛ زکات و صدقه برای من و شما حلال نیست.»(وسایل ب29 ح1). اگر زکات مال جاذبه ای نداشت، گروهی از بنی هاشم چنین تقاضایی نمی کردند. زکات از آن جهت جذابیت داشت که زندگی اکثر مردم از طریق کشاورزی و دامداری تأمین می شد و زکات فراوانی در دست آنان بود.
بنابراین، تشریع خمس و اختصاص یافتن انفال به پیامبر(ص) هیچ گونه امتیازی و اختلاف طبقاتی را ایجاد نکرده است و در حقیقت خمس به جای همان زکاتی است که به سایر مستمندان داده می شود و هر دو دسته، در صورت نیاز و احتیاج به قدر مخارج سالانه می توانند از درآمدهای اسلامی استفاده کنند، و بدین وسیله فقر و بیچارگی برطرف و ریش کن گردد.
پس اولا: نیمی از خمس که مربوط به سادات و بنی هاشم است منحصرا باید به نیازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتیاجات یک سال، و نه بیشتر.
ثانیا: اگر سهم سادات که نیمی از خمس است، از نیازمندان سادات موجود بیشتر باشد، باید آن را به بیت المال ریخت و در مصارف دیگر مصرف نمود.
رابعا: انفال، مربوط به امام و رهبر حکومت اسلامی است که برای اداره امور مسلمین و اقتدار حاکمیت اسلام اختصاص یافته است، و انفال در واقع پشتوانه اقتصادی نظام اسلامی است.
با توجه به جهات فوق روشن می شود که در حقیقت، هیچ گونه تفاوت و تبعیضی میان سادات و غیر سادات وجود ندارد، نیازمندان غیر سادات می توانند مخارج سال خود را از محل زکات بگیرند، ولی از خمس محروم اند؛ و نیازمندان سادات تنها می توانند از محل خمس استفاده کنند، اما حق استفاده از زکات را ندارند.
بنابراین، خمس با زکات هیچ گونه فرق اصولی ندارد، یعنی هر دو مربوط به فقرا و افراد محروم اجتماع و به هر یک به اندازه احتیاجات شان داده می شود و زاید بر آن جزء بیت المال مسلمانان محسوب خواهد شد، تنها چیزی که هست برای آن که فرزندان پیامبر خدا از یک نوع احترام معنوی برخوردار باشند و از سوی دیگر، بهانه ای به دست مخالفان نیفتد که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی(زکات) مسلط ساخته است، نیازمندی های آن ها به عنوانی غیر از عنوان زکات تأمین شده است. دلیل این مدعا روایتی از امام صادق(ع) است که فرمود: عده ای از بنی هاشم از پیامبر(ص) استدعا کردند که آنها را مأمور جمع آوری زکات قرار دهند، پیامبر(ص) فرمود: « یا بنی عبدالمطلب(بنی هاشم) ان الصدقه لاتحل لی و لکم … .؛ زکات و صدقه برای من و شما حلال نیست.»(وسایل ب29 ح1). اگر زکات مال جاذبه ای نداشت، گروهی از بنی هاشم چنین تقاضایی نمی کردند. زکات از آن جهت جذابیت داشت که زندگی اکثر مردم از طریق کشاورزی و دامداری تأمین می شد و زکات فراوانی در دست آنان بود.
بنابراین، تشریع خمس و اختصاص یافتن انفال به پیامبر(ص) هیچ گونه امتیازی و اختلاف طبقاتی را ایجاد نکرده است و در حقیقت خمس به جای همان زکاتی است که به سایر مستمندان داده می شود و هر دو دسته، در صورت نیاز و احتیاج به قدر مخارج سالانه می توانند از درآمدهای اسلامی استفاده کنند، و بدین وسیله فقر و بیچارگی برطرف و ریش کن گردد.
پس اولا: نیمی از خمس که مربوط به سادات و بنی هاشم است منحصرا باید به نیازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتیاجات یک سال، و نه بیشتر.
ثانیا: اگر سهم سادات که نیمی از خمس است، از نیازمندان سادات موجود بیشتر باشد، باید آن را به بیت المال ریخت و در مصارف دیگر مصرف نمود.
رابعا: انفال، مربوط به امام و رهبر حکومت اسلامی است که برای اداره امور مسلمین و اقتدار حاکمیت اسلام اختصاص یافته است، و انفال در واقع پشتوانه اقتصادی نظام اسلامی است.
با توجه به جهات فوق روشن می شود که در حقیقت، هیچ گونه تفاوت و تبعیضی میان سادات و غیر سادات وجود ندارد، نیازمندان غیر سادات می توانند مخارج سال خود را از محل زکات بگیرند، ولی از خمس محروم اند؛ و نیازمندان سادات تنها می توانند از محل خمس استفاده کنند، اما حق استفاده از زکات را ندارند.