در آيه 68 سوره الرحمن آمده است: «فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَ نخَْلٌ وَ رُمَّانٌ». در آن دو، ميوه و خرما و انار است.
در اين آيه پس از ذكر فاكهه به معناي ميوه، نخل و انار بصورت خاص نيز ذكر شده اند، كه باعث ايجاد اين سوال مي شود كه چه خصوصيتي باعث ذكر مخصوص اين دو ميوه شده است؟ آيا تنها به عنوان ذكر مثال هايي از ميوه به آنها اشاره شده است يا ذكر آنها دليل خاصي داشته است؟
در جواب اين سوال سه ديدگاه بين مفسران مطرح است:
1. اكثر مفسران معتقدند چون خرما و انار نسبت به ساير ميوه ها برتري دارند، بطور جداگانه ذكر شده اند. در واقع رسم عرب اينست كه مجموعه اي از اشياء را نام مي برد، سپس بعضى از آنها را بصورت اختصاصي ذكر مي كند تا فضيلت موارد ذكر شده را نشان دهد. چنانچه خداى سبحان مي فرمايد: «مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ[1]» و نيز مي فرمايد: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى[2]».[3] در صورتي كه در آيه اول جبرئيل و ميكائيل از ملائكه هستند و در آيه دوم نيز نماز ظهر يكي از نماز هاست. در واقع اين موارد را بطور خاص ذكر مي كند تا برتري و فضيلت آنها را به نمايش بگذارد.
2. فخر رازي كه صاحب ديدگاهي متفاوت در اين زمينه است، وجود تضاد بين انار و خرما را دليل ذكر اين دو درخت مي داند. وي به تفاوت هاي اين دو ميوه اشاره مي كند، مانند اينكه: يكي از اين دو ميوه شيرين است و ديگري غير شيرين؛ يكي گرم است و ديگري سرد؛ يكي غذا هم هست و ديگري فقط ميوه است؛ يكي از ميوه هاي مناطق گرمسير است و ديگري متعلق به مناطق سردسير. در پايان تاكيد مي كند كه اشاره به دو طرف چيزي در واقع اشاره به موارد مابين آن دو نيز هست. و براي اثبات سخن خود به آيه «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ»[4] استناد مي كند، كه در واقع منظور از پروردگار شرق و غرب، پروردگار تمام محدوده بين شرق و غرب مي باشد.[5] بنابراين منظور از انار و خرما كه دو ميوه كاملا متفاوت هستند، اشاره به تمامي ميوه هاست كه بين اين دو ميوه كاملا متفاوت قرار مي گيرند.
3. برخي نيز معتقدند عرب به دليل نيازش به اين دو ميوه بيشتر اين دو درخت را مي كاشت و از مدينه تا مكه و از آنجا تا يمن اين ميوه ها به فراواني يافت مي شد. همين نياز و علاقه عرب دليلي بر ذكر خاص اين دو ميوه در قرآن مي باشد.[6]
در ميان اين نظريات، ديدگاه اول به نظر قابل قبول مي نمايد، چرا كه
اولا اكثر مفسران به اين ديدگاه گرايش دارند، در حاليكه نظرات بعدي هر يك توسط يكي از مفسران نقل شده است. علاوه بر اينكه صاحب ديدگاه سوم مشخص نيست، مفسر بدون اينكه نامي از صاحب سخن ببرد تنها آنرا نقل كرده است.
ثانيا خداوند در قرآن به زبان عربي سخن گفته است و چنان چه اشاره شد اين نوع سخن گفتن يكي از اسلوب هاي بياني عرب است، كه قرآن نيز از قوانين و اسلوب هاي زبان عربي استفاده كرده است.
پي نوشت:
[1] . هر كه دشمن خدا، و فرشتگان و فرستادگان او، و جبرئيل و ميكائيل است. بقره، 98
[2] . بر نمازها به ويژه نماز ميانه پايبند باشيد. بقره، 238
[3] . طبري، محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن،بيروت، دارالمعرفه، 1412ق، ج9، ص: 319؛ طوسي، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، دار احياء التراث العربي، ج9، ص: 484؛ ثعلبي، الكشف و البيان عن تفسير القرآن، دار احياء التراث العربي، ج9، ص: 194؛ ابوالفتوح رازي، روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى،1408ق، ج18، ص: 279؛ زمخشري، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دار الكتاب العربي، 1407ق، ج4، ص: 453؛ بغوي، حسين بن مسعود، معالم التنزيل في تفسير القرآن، داراحياء التراث العربى،1420ق، ج4، ص: 345
[4] . الرحمن، آيه17
[5] . فخرالدين رازي، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، داراحياء التراث العربى،1420ق، ج29، ص: 380
[6] . قرطبي، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، انتشارات ناصر خسرو،1364ش، ج18، ص: 186