براي پاسخ به سوال فوق ذكر مطالبي لازم و ضروري است:
اسلام خواهي و يا دين ستيزي جرياناتي نيستند كه در يك مكان يا زمان خاصي پديدار گردند، اين گونه نيست كه اسلام خواهي، مثلاً فقط در تركيه موجش مشهود باشد و در ديگر نقاط جهان از آن خبري نباشد. چه بسيار كشورهايي كه نه تنها حكومتشان غير ديني است بلكه اكثريت مردمشان هم بر خلاف تركيه غير مسلمان مي باشند، اما گرايش به اسلام در ميان مردمانشان كمتر از تركيه نمي باشد، به خصوص در كشورهاي غربي ،همچنين اسلام ستيزي هم مقوله اي نيست كه جريانش فقط( بر فرض كه بپذيريم) در ايران يا عصر حاضر هويدا باشد، بلكه در همه اعصار و زمان ها از بدو ظهور اسلام، به رهبري حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ معاندان و منافقان از ستيز با اسلام ابايي نداشتند هر جا كه اسلام بوده، ستيزباآن هم بوده است.
به گفته دوست و دشمن همه جريانات اسلام خواهي و اسلام گرايي كه تا حال، خودي نشان داده اند و در مقابل كفراستکباري قد علم كرده اند حركتشان را مديون انقلاب اسلامي ايران هستند؛ به گونه اي كه ابر اسلام ستيزان عالم، حكومت كنوني ايران را متولي اين جريان مي دانند و در پي خشكاندن سرچشمه اين جنبش ها يعني ملت ايران هستند. موج اسلام خواهي در ايران در سه دهه گذشته در دو مرحله اساسي آنچنان خود را به نمايش گذاشت كه ناظران را به تحير واداشت، مرحله اول آن، ايجاد دگرگوني و انقلابي بود، كه همه مباني اش اسلامي است. مرحله دوم که اهميت و سختي كار كمتر از مرحله اول نمي باشد،تداوم، استمرار و نگهداري انقلاب اسلامي مي باشد. وقتي نگاهي گذرا به اهداف اسلام خواهان واقعي از صدر اسلام تا قبل از انقلاب 1357 ايران داشته باشيم هيچ ملتي را نمي توانيم در اسلام خواهي با ملت امروز ايران مقايسه كنيم. آن گونه كه بعد از حضرت علي ـ عليه السلام ـ امتي پيدا نشدند تا گرد صالحترين مردمان زمان خود، مثل ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ جمع شوند و حكومتي اسلامي، مثل جمهوري اسلامي ايران به وجود آورند، حتي حكومت حضرت علي ـ عليه السلام ـ هم تداوم حكومت اسلامي ايران را به خاطر بي بصيرتي وسستي مردمان ان زمان نداشته است. آيا تشكيل حكومت اسلامي با مقبوليت مردمي و استمرار اين چنيني شاهدي گويا بر وجود اسلام خواهي در ايران نيست؟
همچنين اسلام خواهي در دنياي امروز همچنان كه در سطرهاي پيشين گذشت، منشأ اصلي آن ايران اسلامي مي باشد، به گفته تحليل گران عامل اصلي اسلام گرايي در كشورهاي آسياي ميانه نفوذ ايران در آن سرزمين ها مي باشد[1] اما در مقابل هر چند نشانه هاي اسلام خواهي در تركيه، مثل همه دنيا مشهود است، ولي هيچ وقت نتوانسته منجر به سرنگوني حكومت اسلام ستيز تركيه كه تقريبا همزمان با حكومت ضد دين پهلوي در ايران در سال 1923[2] پا گرفته است، شود.
تا زماني كه قومي دين دارند دشمن هم دارند و اين دشمن به دلائلي با دين سرستيز دارد، پس دين ستيزي در مقابل دين داري است. همچنان كه خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم»[3] دشمنان پيوسته با شما مي جنگند تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند.[4] قومي كه مورد ستيز دين ستيزان واقع مي شود، لاجرم ديندار است و اين بر همه دينداران به خصوص دينداران واقعي صدق مي كند و فرقي نمي كند در ايران باشد يا در تركيه يا جاي ديگر هر جا كه دين باشد دشمن هم هست، اما آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد به خصوص در مقايسه اين دو كشور، مقدار تاثير دين ستيزي در اين دو كشور است، دين ستيزي به سبك مدرن به رهبري غرب در ايران و تركيه همزمان آغاز گشت. در ايران توسط رضاخان و در تركيه توسط آتاتورك، نقطه اوج ماموريت اسلام ستيزي اين دو در كشف حجاب[5] بود. اما اسلام ستيزي در ايران تأثير چنداني نداشت ولي در تركيه تأثيرات زيادي داشت؛ و در ايران به خاطر معرفت بالاي ايرانيان و ناب بودن مذهبشان ،كه اكثريت آنان شيعه اثني عشري مي باشند، و همچنين نفوذ روحانيت و رابطه تنگاتنگ آنان با مردم منجر به سرنگوني حكومت دين ستيز پهلوي گشت. اما متاسفانه اين شجره خبيثه در تركيه ريشه دوانده و موجب استقرار حكومتي ضد دين در آن كشور گشت تا جايي كه غرب براي مبارزه با اسلام خواهي كشورهاي آسياي ميانه، كه باز منشأ آن ايران امروز مي باشد، از تركيه كمك مي گيرد.[6] البته در سال هاي اخير شاهد حركت هاي اسلام خواهانه اي در تركيه بوده ايم، مثل پيروزي اسلام گرايان ترك در انتخابات اخير كه اين هم متاثر از انقلاب اسلامي ايران وموج بيداري اسلامي، مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ابرار، 16/8/1373، ص 12.
2. جمهوري اسلامي، 26/8/1373، ص 12.
3. كيهان، 22/12/1373، ص 3.
4. كيهان، 12/1/1371، ص 22.
5. كيهان هوائي، 12/1/1371، ص 22.
6. تفسير نمونه، آيه 217، سوره بقره.
پي نوشت ها:
[1] . كيهان هوائي، 12/1/1371، ص 22.
[2] . همان.
[3] . بقره/217.
[4] . تفسير نمونه، ج 2، سوره بقره، آية 217، ص 109.
[5] . رسالت، 16/10/1372، ص 7.
[6] . كيهان هوائي، 12/1/1371.