طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی، افرادی را که واقعاً سوء نیت و دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص است (عوامل داخلی) و پیوسته در پی اخلال هستند، به مردم معرفی نمی کند و آن قدر این افراد را آزاد گذاشته که هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند؟

چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی، افرادی را که واقعاً سوء نیت و دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص است (عوامل داخلی) و پیوسته در پی اخلال هستند، به مردم معرفی نمی کند و آن قدر این افراد را آزاد گذاشته که هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند؟

آموزه هاى دینى و سیره حکومتى بزرگان اسلام در برخورد با مخالفان، بیانگر این حقیقت است که در نظام اسلامى، براى تک تک افراد جامعه -صرف نظر از گرایش سیاسى، طبقه اجتماعى، نژاد و… جایگاه ارزشى و حقوقى خاص در نظر گرفته شده است. مهیا نمودن زمینه هاى هدایت و فرصت هاى بازگشت و حفظ آبروى افراد، از جایگاهى بالا برخوردار است. یکى دیگر از اصول مهم نظام مدیریتى اسلامى، سعه صدر و مدارا و تسامح با دشمنان و مخالفان است: قرآن کریم به صورت متعدد، نه تنها پیروان خود را به مدارا نسبت به مخالفان مى خواند، گاه نیکوکارى در حق مشرکان نیز توصیه مى کند؛ چنان که را (لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ ممتحنه (60)، آیه ؛ «[ما] خدا شما را از کسانى که در [کار] مى فرماید: دین با شما نجنگید، و شما را از دیارتان تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ) بیرون نکرده اند، باز نمى دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت.. ورزید؛ زیرا خداوند دیگران را دوست دارد».
سیره پیامبر گرامى اسلام و امام على(ع) نشان دهنده موارد متعددى است که به خوبى افراد منافق و مخالفِ حکومت خود را مى شناختند؛ ولى تا آنجا که این افراد به امنیت و وحدت جامعه اسلامى آسیب نمى رساندند و یا دست به قیام مسلحانه نمى زدند، با کمال مدارا و سعه صدر با آنان برخورد و از معرفى آنان خوددارى مى کردند. به عنوان نمونه منافقان در غزوه تبوک توطئه قتل و ترور پیامبر گرامى اسلام را طراحى کردند. سرانجام این توطئه با درایت آن حضرت(ص) ناکام ماند. حذیفه -یکى از اصحاب پیامبر(ص) مى گوید: من آنها را از نشانه هاى شترانشان شناختم و به پیامبر(ص) گفتم: من آنان را به شما معرفى مى کنم تا آنان را به سزاى خویش برسانى. پیامبر(ص) با لحن عطوفت آمیزى به من دستور داد که از افشاى راز آنها خوددارى کنم. شاید آنان راه توبه در پیش گیرند و نیز افزود: اگر من آنها را مجازات کنم، بیگانگان مى گویند: محمد پس از آنکه به اوج قدرت رسید، شمشیر بر گردن یاران خود نهاد. فروغ ابدیت، سبحانى، آیت الله جعفر، ج 2، ص 405.
امام على(ع) نیز در برخورد با مخالفان خویش سه راهبرد اساسى داشت دانشنامه امام على(ع)، ج 6، امام على و مخالفان، ص 238.: گفت وگو، مدارا و برخوردِ قاطع. تلاش اولیه امیرالمؤمنین(ع) پاسخ گویى به شبهات مخالفان و پایان بخشیدن مسالمت آمیز به نزاع و دشمنى ها بود. اگر از این راه نتیجه دلخواه به دست نمى آمد، با مخالفان خود -تا جایى که به امنیت و وحدت جامعه اسلامى آسیبى نمى رسید مدارا نموده، از شدت و خشونت پرهیز مى کرد. سرانجام اگر مخالفان دست به توطئه چینى و یا قیام مسلحانه مى زدند و امنیت شهرها و راه ها را به خطر مى انداختند، نوبت به برخورد قاطعانه مى رسید. البته امام در این مرحله نیز هیچ گاه از ارشاد و راهنمایى دشمنان غفلت نمى کردن و در عمل نیز نشان مى داد که همواره این سخن پیامبر اکرم(ص) را پیش رو دارد که فرمود: «اگر خداوند یک تن را به دست تو هدایت کند، بهتر از هر چیزى است که خورشید بر آن مى تابد».ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 14؛ مجلسى، علامه محمدباقر، بحارالانوار، ج 32، ص 448.
نتیجه آنکه بر اساس آموزه هاى دینى و سیره بزرگواران اسلام، اصل اولى مدارا با مخالفان است؛ البته تا جایى که خطرى از ناحیه آنان احساس نشود و به وحدت و امنیت جامعه اسلامى خدشه اى وارد نگردد.
قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز -که نشأت گرفته از آموزه هاى حیات بخش دین مبین اسلام و سیره معصومین(ع) است تمامى حقوق شهروندى را براى مخالفان نظام به رسمیت شناخته و حدود آن را «عدم اخلال به مبانى نظام، حفظ امنیت، منافع و وحدت ملى و مصالح نظام اسلامى» دانسته است.اصول 20 و 26 و 27 و 37 و 40 قانون اساسى.
اما در مواردى که مخالفان، حدود قانونى را رعایت نکنند، حکومت اسلامى جهت حفظ مبانى نظام اسلامى و امنیت و وحدت جامعه، موظف به برخورد با مخالفان اخلال گر است. شیوه برخورد نیز باید بر اساس راه کارهاى دینى و قانونى باشد که طبق قانون اساسى، این وظیفه بر عهده دستگاه هاى اطلاعاتى و امنیتى همچون قوه قضائیه و… است. در اینجا مقام معظم رهبرى بر اساس اصل رأفت و رحمت اسلامى، ابتدا به چنین افرادى تذکر مى دهد و راه بازگشت و هدایت را به روى آنان باز مى گذارد. در مرحله بعد با ارائه معیارهایى به مردم، زمینه هاى شناخت حقیقى این قبیل افراد و پرهیز از آنان را فراهم مى سازد. در صورتى که باز هم دست از اخلال گرى خود برندارند، برخورد قانونى از طریق دستگاه هاى مربوطه به عمل مى آید.
بنابراین چنین نیست که با افراد اخلال گر هیچ گونه برخوردى نشود و آنان در جامعه آزاد باشند. در مواردى که نیاز به برخورد قاطع باشد دستگاه هاى مربوط چون قوه قضائیه باید اقدامات لازم را انجام دهند. علّت عدم معرفى چنین افرادى از سوى مقام معظم رهبرى، مهر و عطوفت اسلامى، مدارا با مخالفان براى هدایت آنان و محوّل شدن وظیفه شناسایى و اعلان متخلفان در موارد لزوم به دستگاه هاى مربوط است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد