طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا علي ـ عليه السلام ـ با اينكه ابوبكر و عمر ولايت وي را نپذيرفتند، دست بيعت داده است و به امامت آن ها اقتدا نموده و وجوهي را از آن ها دريافت مي نموده؟

چرا علي ـ عليه السلام ـ با اينكه ابوبكر و عمر ولايت وي را نپذيرفتند، دست بيعت داده است و به امامت آن ها اقتدا نموده و وجوهي را از آن ها دريافت مي نموده؟

آنچه از سيره و روش و عمل امام علي ـ عليه السلام ـ در دست است، نشان مي دهد كه آن حضرت در هيچ شرايطي با ابابكر بيعت نكرده است، و اگر بنابرنقل برخي مورخين و محدثين پس از مدت شش ماه بيعت نموده[1] از روي اكراه و اجبار بوده است نه با ميل و اختيار. امام را با زور به مسجد بردند و او را وادار به بيعت كردند و اگر امام ـ عليه السلامـ  دفاع نكرده اند به دو دليل بوده است: 1- به خاطر نداشتن يار و ياور[2]. 2- به جهت حفظ مصالح اسلام و مسلمانان،[3] دليل بر اينكه بيعت امام از روي اجبار و اكراه بوده، سخني است كه ابن ابي الحديد مي نويسد:
«روزي ابوبكر پرسيد زبير كجاست؟ به او گفتند در خانه علي است و شمشير حمايل كرده (آماده رزم است) ابوبكر رو به عمر و خالد بن وليد كرده گفت: برويد و او را نزد من آريد و آنها به منزل علي ـ عليه السلام ـ رفتند. عمر پرسيد اين شمشير براي چيست؟ گفت: مي خواهم با آن با علي ـ عليه السلام ـ بيعت كنم. عمر شمشير او را گرفت و بر سنگ زد و آن را شكست[4] و پس از آن، رو به علي كرد و گفت برخيز و بيعت كن، حضرت خودداري نمود، عمر دست او را گرفت، ولي حضرت با شدت دست او را دفع كرد. در پايان خالد بن وليد و عمر علي ـ عليه السلام ـ و زبير را با خود به مسجد بردند. چون فاطمه (س) اين عمليات خشن را مشاهده نمود ناله و فرياد برآورد و به دنبال امام به مسجد رفت و بر درِ حجره خود ايستاد و همين كه نگاهش به ابوبكر افتاد فرمود:، چقدر زود از روي عصبيت جاهلي و غرور و تكبر نفساني بر اهل بيت رسول خدا يورش برديد. به خدا قسم تا زنده هستم با عمر سخن نخواهم گفت[5]».
بنابراين ملاحظه مي فرمائيد كه بيعت امام از روي ميل و اختيار نبوده تا به ايشان اعتراض شود كه چرا با ابوبكر بيعت نموده است.
در مورد بخش دوم سئوال «امام به امامت آنها اقتدا نموده» بايد گفت: اگر امام علي ـ عليه السلام ـ به امامت آنها اقتدا مي كرد به دلايلي بوده است از جمله حفظ وحدت و يكپارچگي مسلمانان، چرا كه ايشان براي حفظ اصل اسلام مجبور بود ظواهر حكومت وقت را بپذيرد چرا كه ضعف حكومت باعث ضعف اسلام مي شد. اينكه عدم اقتداي امام اثري نداشت بلكه باعث انزواي خود ايشان مي شد  ولي در عين حال از آنها پيروي نمي كرد، چنانچه در شوراي عمر با اينكه اگر پيشنهاد «عبدالرحمن بن عوف» را مي پذيرفت، عبدالرحمن بن عوف او را به جاي عثمان به عنوان خليفه مسلمانان انتخاب مي كرد با اين حال حضرت پيشنهاد عبدالرحمن بن عوف را نپذيرفت.
پيشنهاد عبدالرحمن بن عوف به علي ـ عليه السلام ـ: من با تو بيعت مي كنم تا بر اساس كتاب خدا (قرآن) و سنت پيامبر و روش شيخين (ابوبكر و عمر) در امر حكومت رفتار كني.
امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: من به اين صورت حاضرم خلافت را قبول كنم كه بر اساس كتاب خدا و سنت پيامبر و به اجتهاد و استنباط و درك و شناخت خودم عمل كنم[6].
علت اينكه امام ـ عليه السلام ـ حكومت به روش «شيخين» را نپذيرفت، براي آن بود كه اگر قبول مي كرد همانند آنها رفتار كند، قبول امام به معناي پذيرفتن حقانيت آن دو خليفه بود در صورتي كه امام اولا: با اكراه و اجبار با آنها بيعت كرده بود و ثانياً: آن دو را غاصب حق خلافت خود مي دانست. چگونه مي توانست كساني را تأييد كند كه آنها را غاصبان حق خودش مي دانسته است؟!
بنابراين نه تنها امام به روش آنها اقتدا نكرده، بلكه با روش آنها مخالفت ورزيده است و با بدعتهايي كه آن دو خليفه به اضافه عثمان در دين گذاشتند در دوران حكومتش سخت با آنها مبارزه كرد. يكي از مشكلات عمده حكومت امام علي ـ عليه السلام ـ همين امر بود، بر گروهي از مردم سخت بود تا با روش عمر و ابابكر مخالف كنند در نتيجه با امام عليـ عليه السلام ـ مخالفت ميورزيدند[7].
و اما بخش سوم سئوال كه پرسيده ايد «امام وجوهي را از آنها دريافت مي نموده است» پاسخ آن است كه اين سخن يك ادعاي صرف است، به فرض اگر امام، وجوهي را دريافت مي نمود آن وجوه، جزء مقرري شهروندي بوده است، مانند حقوق شهروندان ديگر كه از بيت المال به امام پرداخت مي شده است و بنابراين هيچ عيب و ايرادي در گرفتن آن وجوه، وجود نداشته تا امام علي ـ عليه السلام ـ مورد اعتراض قرار گيرد، چرا كه وقتي امام ـ عليه السلام ـ مجبور بودند براي حفظ وحدت و اصل اسلام، سكوت كنند و بر تمام شؤون حكومت اعتراض نكنند كه اين مورد هم يكي از آن مواردي است به ويژه اين كه امام ـ عليه السلام ـ اموال خويش را به فقراء مي بخشيد و آيه (ويطعمون الطعام  علي حُبِّهِ مسكنياً و اسيراً)[8] نمونه اي از آن همه ايثار و فداكاري است .

پي نوشت ها:
[1]ـ كامل ابن اثير، دار احياء التراث العربي، اول، 1408 ق، ج 2، ص 10 .
[2]ـ غاية المرام، ص550.
[3]ـ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص307.
[4]ـ كامل ابن اثير، همان .
[5]ـ شرح نهج البلاغه، ج2، ص57 و ج1، ص307، همچنين رجوع شود به: سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور، ص 507 به بعد؛ مؤلف محترم دوازده دليل (عمدتاً از آثار اهل سنت) اقامه نموده، مبني بر اينكه بيعت امام علي (ع) و بني هاشم با زور و شمشير و سر نيزه بوده است نه با ميل و اختيار.
[6]ـ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص188.
[7]ـ همان، ج 4 ، ص56 و 55 .
[8]ـ الانسان / 8. روايتي است مشهور كه اهل بيت شأن نزول اين آيه هستند.
ر،ك: زمخشري، الكشاف، دار الكتاب العربي، ج 4، ص 670 و امام فخر رازي، تفسير الكبير، بيروت، دارالتكب العلميه، ج 30، ص 216 .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد