خداوند در قرآن به خاطر بيان احکام كلّي وتعيين چارچوب وشالوده دين و به خاطر صيانت از تحريف توسط دشمنان امام علي ـ عليه السّلام ـ از ذكر صريح نام ايشان خودداري كرده است ولي طبق نظر اكثر علماي شيعه و سني قريب به صد آيه در شأن و مقام و منزلت امام علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده است.
اما امامت وولايت وجانشيني وتقدم مقام او برهمه ي مومنان به خوبي درآياتي از قرآن منعکس شده که از تصريح به نامش رساتر وبليغ تر است؛ولي همين مسئله مورد انکاربرخي از معاندان واقع شده،با اين دشمني اگرتصريح به نام آن حضرت مي شد هزاران مدعي خلافت ادعاويا ازروي عناد اقدام به دستبرد درقرآن کرده وراه تحريف کتاب خدا دراسلام باز مي شد.
قرآن به عنوان پيام هدايت الهي براي انسان، همة زيرساختهاي حيات مادّي و معنوي را در بر ميگيرد. در اين كتاب جامع، تمام قلمروهاي زندگي مادّي و معنوي، فردي، اجتماعي، اخلاقي، دنيوي، اخروي همه مورد توجّه و تشريح الهي است. طبيعي است كه همة اين مطالب نميتواند در يك كتاب و به صورت تفصيلي بيان گردد بلكه ناگزير ميبايست اصلول كلّي و خطوط محوري و راهگشا به عنوان متن تغيرناپذير به شمار آيد و تفصيل فروعات آن بر عهدة پيامبران و جانشينان راستين او و عقل و درايت مردم هدايت شده واگذار گردد.[1]پس چون بناي قرآن بر بيان كليات است، در همة مسائل حتّي در مورد خود قرآن و خداوند به جزئيات آن نميپربازد و در مورد نبوت و رسالت مطالبي را سربسته و بدون وارد شدن به جزئيات آن مورد اشاره قرار ميدهد و از ميان آن همه مسائل اخلاقي و اجتماعي تنها به مهمّات آن پرداخته و از سيل احكام عبادات فقط به مختصري از آنها ميپردازد. و در مسئله امامت هم كه قرآن اهميّت خاصي بر آن قائل است و آن را آخرين مرحلة سير تكاملي انسان شمرده است، مثل ساير مسائل به صورت كلّي بيان مي كند.
از آنجا كه امام علي ـ عليه السّلام ـ در طول تاريخ دشمنان بسياري داشت اگر نام او در قرآن ميآمد حتماً دشمنان ولايت و امامت دست تحريف به سوي قرآن دراز ميكردند و آن را مثل كتابهاي آسماني ديگر از حجيت و اعتبار ساقط ميساخت. چون جريانات و حوادث زيادي در تاريخ اسلام حضور عموم صورت گرفته بعد در مورد آن اختلاف به وجود آمده است مثل جريان غدير كه در حضور چندين هزار نفر به وقوع پيوست ولي بعد در مورد آن خدشه وارد كردند.
همان كساني كه سخنان صريح پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را در مورد ولايت امام علي ـ عليه السّلام ـ تأويل و توجيه كردند، همان كساني كه فدك را از دست فرزندان پيامبر در آوردند. همانها براي رسيدن به هدف خود با حذف نام امام علي ـ عليه السّلام ـ حاضر به هر كاري ميشدند حتّي تحريف قرآن و چون خداوند وعده فرموده كه قرآن را حفظ كند «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» و يكي از راههاي حفظ آن، عدم ذكر برخي جزئيات حساسيتانگيز است.
علت ديگر: با اينكه نام امام علي ـ عليه السّلام ـ به صراحت در قرآن نيامده ولي طبق اعتراف همة علماي شعه و سني بيش از صد آيه در قرآن در شأن و مقام و فضايل امام علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده است كه اكثر آنها از محكمات هستند. در پايان يادآوري ميگردد كه طبق حديث معروف ثقلين قرآن و اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ هميشه همراه يكديگرند و جدايي ناپذيرند[2] آنها كه طالب حقايق قرآنند بايد دست به دامن علي و اولاد او بزنند پس با اينكه نام امام علي ـ عليه السّلام ـ در قرآن نيامده ولي او جزء جدايي ناپذير و عضو برجسته قرآن مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پاسخ به شبهات، جعفر سبحاني.
2. درخشش علي(ع) در قرآن، عباسعلي اختري.
3.کشف اليقين علامه حلي.
4. علي در قرآن مجيد، محمد هادي اميني.
5. نسيم غدير، حسين اثني عشري.
پي نوشت ها:
[1] – سعيدي روشن، علوم قرآن، ص 226.
[2] – صحيح مسلم، ج4، ص 1873.