ما در عصري زندگي ميكنيم كه جهان به شدّت در ماديات غلتيده و يكسره غرق در جاذبههاي نفساني ودنيايي شده است. خلأ عظيم و هولناكي از اخلاق، ايمان و معنويت در جوامع بشري پديد آمده و زمينههاي فساد و بيبند و باري به اوج خود رسيده است. جوانان نيز در چنين جامعهاي علاقمندند كه به نوعي عطش خود را در زمينة غرايز و تمايلات نفساني فرو نشانند. عوامل ايجاد اين وضعيت عبارتند از:
1. تهاجم فرهنگي
شرايط فرهنگي و اجتماعي، امروزه به گونهاي است كه جوانان مانند ساير گروههاي سنّي در معرض بمباران بيوقفة پيامهاي اطلاعاتي مختلف قرار دارند.[1] رسانهها، زبان ارتباطي اين پيامها با مردم است و نقش گسترده و فراگير آنها براي هيچ كس قابل انكار نيست. تبادلات فرهنگي كشورهاي مختلف از طريق كتُب، مجلات، فيلمها و نوارهاي گوناگون و ماهواره و اينترنت كه صحنههاي غيراخلاقي را به نمايش ميگذارند، همه در انحرافات اخلاقي جوانان و نوجوانان نقش دارند، بايد اذعان نمود كه گرچه ماهواره و اينترنت ميتواند وسيلة رشد فرهنگي و فكري جوانان باشد و مي توان مطالب علمي را از آنها استفاده كرد اما با اين وجود در برگيرندة عناصر منفي و جنبههاي بدآموز نيز هستند. امروزه آثار فرهنگ مبتذل غرب در جامعة ما كم نيست و در تمام نقاط كشور آثار سؤ و نامطلوب آن رابه وضوح ميتوان مشاهده كرد.
فيلمهاي سينمايي وارداتي، سريالهاي خارجي مغاير با فرهنگ اسلامي، عكسها و آلبومهاي مبتذل و ساير ابزار تبليغ از جمله ماهواره و اينترنت كه در دست دشمنان اسلام است، به طور مؤثري عليه جوانان، نوجوانان و خانوادهها به كار گرفته شده است. مجموع اين عوامل، ايجادكنندة محيط غيراخلاقي و جنسي براي جوانان محسوب ميشود.[2]موارد ياد شده همه مربوط به عامل تهاجم فرهنگي است كه در سالهاي اخير به اوج خود رسيده است. البته عوامل ديگري نيز در ايجاد بحران اخلاقي جوانان نقش داشته است كه به هيچ وجه نميتوان ناديده گرفت.
2. احساس حقارت و كهتري
يكي از عوامل ترويج فرهنگ انحرافي غرب در جامعة ما احساس حقارت و خود باختگي برخي افراد است. احساس حقارت و گرايش به غربي شدن را ميتوان ناشي از عوامل و زيرساختهاي تاريخي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و روانشناختي دانست. ريشههاي تاريخي غربگرايي به سالهاي بسيار دور برميگردد. پس از رشد تكنولوژي در اروپا سنتها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه به تدريج انديشهها، اخلاقيات، طرز زندگي و نوع لباس را تغيير داد. همين طور در ايران و كشورهايي نظير آن، رشد صنعت در رأس شعارها قرار گرفت و خيلي زودتر از آن، نوع تفكر، طرز زندگي و آداب لباس پوشيدن، دستخوش تغيير شد. ميل به اروپايي شدن در جامعة ايراني باعث شد كه به جاي بازسازي و نوسازي چارچوب اقتصادي ـ اجتماعي جامعة خود، به نماها و نمادها و ظواهر صنعتي شدن توجه كنند كه مهمترين نماي اروپايي شدن، پوشيدن لباسهاي اروپايي و ترويج مدهاي غربي به شمار ميرود. ايرانيان بر اين باور شدند كه بايد خود و فرهنگشان را اروپايي كنند تا بدين ترتيب از ضعف و عقبماندگي رهايي يافته، در رديف كشورهاي پيشرفته قرار گيرند.
بنابراين، پيدايش رفتارهاي منفي و ضداخلاقي در ميان جوانان و نوجوانان و گرايش به هيچيگري و تقليد از مدها و الگوهاي غربي در يك بستر فكري ناسالم رشد كردهاند. در حال حاضر نيز بيشترين مدها و تقليد از الگوهاي غربي كه در جامعه و به خصوص در بين جوانان رايج ميشود، با همان انگيزه است.[3]احساس حقارت به نحوي نشاندهندة خلأ فرهنگي در جامعه است. هيچ جامعهاي تا آمادگي نداشته باشد از فرهنگ بيگانه تأثير نميپذيرد. معمولاً جوامعي كه دچار آشفتگي و خلأ فرهنگي هستند براي پذيرش انحرافات و بزهكاريهاي اجتماعي آمادهترند. وقتي صحبت از خلأ فرهنگي و ريشهيابي انحرافات اخلاقي جوانان و نوجوانان مي شود روحية غربگرايي در رأس قرار ميگيرد.[4]3. ناكارآمدي نظام خانواده
يكي از عوامل زمينهساز انحرافات اخلاقي در جامعه و به خصوص جوانان و نوجوانان، ناكارآمدي نظام خانواده است. خانواده به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي اجتماعي، مسؤوليت تربيت و پرورش روحية مذهبي در جوانان و نوجوانان را به عهده دارد. هرچه نهاد خانواده قوي تر و توانمندتر باشد و در جهت تربيت فرزندان تلاش نمايد، آسيبپذيري جامعه در برابر تهاجمات دشمنان و انحرافات كمتر است.[5]نكته قابل تأمل تعاريف جديدي است كه از خانواده در صحنة جهاني ميشود. در اين ايام، به دنبال تحولات اجتماعي ـ فرهنگي و مطرح شدن گرايشهاي فرد گرايانه ومبتني بر لذت در كشورهاي غربي، نقش و جايگاه خانواده دچار تزلزل شده است.
به طور كل بايد پذيرفت آنچه امروز، ذهن و فكر جوانان ما را انباشته و مبناي حركت فردي آنان را پيريزي ميكند، تنها برنامههاي نهادهاي فرهنگي كشور نميباشد، بلكه در كنار اين نهادها، فرهنگسازان بيگانهاي در جامعه و بيرون از آن وجود دارند كه به ترويج ديدگاهها و الگوهاي خود در ميان نسل جوان پرداختهاند. آنچه امروز به صورتهاي گوناگون از بياعتنايي به سنتها، آداب و ارزشهاي ديني، گرايش به ابتذال و انحرافات اخلاقي مشاهده ميكنيم، در واقع عملي است كه در اثر افكار انحرافي و تهاجم فرهنگي دشمنان از يكسو و ناركارآمدي نظام خانواده از سوي ديگر و با توجه به شرايط سنّي و روحي نسل جوان، عينيّت يافته است.
نكتة مهم: در پايان ياد آور مي شويم براي اينكه جوانان و نوجوانان خود را از انحرافات دور نگه داريم بايد در تربيت اخلاقي آنان بكوشيم. براي تربيت اخلاقي نوجوانان و جوانان گرچه مهم ترين نهاد، نهاد خانواده مي باشد اما نهادهاي ديگر و تمام مسئولين فرهنگي جامعه نيز بايد تلاش و كوشش بي وقفه اي انجام دهند.
عمده ترين روش ها براي تربيت اخلاقي عبارتند از:
1. ايجاد محيط تربيتي مناسب (زمينه سازي رشد و كمال، الگوسازي، سالم سازي محيط)
2. تامين صحيح نيازها (نيازهايي همانند كار، ورزش، ازدواج، معيشت)
3. روش تكريم شخصيت. نوجوان و جوان اگر در خود احساس كرامت و شخصيت داشته باشد، دچار انحرافات اخلاقي نمي گردد و خود را به پستي ها آلوده نمي كند.
4. دعوت به ارزشهاي ديني و اخلاقي. (به صورت موعظه و…)
5. پرورش نيروي عقلاني (اعطاي بينش صحيح و اصلاح نگرش هاي غلط، استدلال اخلاقي، مطالعه، مشورت)
6. پرورش ايمان.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عبدالرضا حاجيلري، كنكاش در تغيير ارزشها پس از پيروزي انقلاب اسلامي، چاپ 1، نشر معارف، 1380.
2. حميد نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، نمايندگي وليفقيه در سپاه، چاپ 1، 1380.
3. محمدرضا شرفي، دنياي نوجوان، انتشارات تربيت، 1370.
4. محمدتقي جعفري، فرهنگ پيرو فرهنگ پيشرو، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1373.
5. جوانان و تهاجم فرهنگي، محمد كاوياني، مركز مطالعات و پژوهش هاي حوزة علميه قم.
پي نوشت ها:
[1] . نويد، مهدي، فرهنگ و مقاومت فرهنگي، انتشارات فلق، 1374، ص 132ـ134.
[2] . باغي، محمدصادق، مجله حديث زندگي، شماره 11، «نقش و كاركرد رسانهها در هويتيابي يا براي هوايت»، ص 64ـ66.
[3] . جمعي از نوينسدگان، ستيز با تهاجم فرهنگي غرب، نشر رامين، 1375، فصل دوم.
[4] . حداد عادل و همكاران، پنج گفتار در باب تهاجم فرهنگي، دفتر نشر برگزيده، 1374، ص 87 به بعد.
[5] . جامعهشناسي خانواده، انتشارات روشنگران، 1374، ص 126ـ132.