علت اینکه کوفیان در عین علاقه به حسین(ع) می جنگیدند، یکی رعب و ترس بود که از زمان زیاد و معاویه ترسیده بودند و خود عبیدالله هم با کشتن میثم و رُشَیْد و مسلم و هانی آنها را مرعوب کرده بود و به عبارت دیگر مردم از زن و مرد، مستسبِع و اراده باخته شده بودند، نمی توانستند مطابق عقل خودشان تصمیم بگیرند. در ایام کربلا هم یک جُندی را که کُندی می کرد گردن زد، دیگران کار خود را فهمیدند. دیگری حرص و طمع به مال و جاه دنیا بود، مثل خود عمر سعد که او گرفتار عذاب وجدان بود و می گفت: «فَوَاللهِ ما اَدْری وَ اِنّی لَحائِرٌ اُفَکِّرُ فی اَمْری…» به خدا سوگند نمی دانم، و من سرگردان مانده و در کار خویش اندیشه می کنم.مجموعه آثار شهید مطهری ج 17ـ حماسه حسینی صفحه457.