خانه » همه » مذهبی » چطور شد که سینه زنی مرسوم شد؟ آیا سینه زنی جزء موارد عزاداری است؟

چطور شد که سینه زنی مرسوم شد؟ آیا سینه زنی جزء موارد عزاداری است؟

مسأله گریه و عزادارى بر حضرت سیدالشهدا (ع) فلسفه هاى سازنده و تربیتى متعددى دارد از جمله:
1- توجه به هدف قیام امام حسین که همانا احیاى ارزش هاى دینى و جلوگیرى از انحراف بود.
2- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى،3- الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى،
4- پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین،5- اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن توده ها با معارف دینى،6- پالایش روح و تزکیه نفس،7- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و … .

اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت(ع) است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى با شیوه هاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى که مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشکالى ندارد.

عزادارى بر امام حسین(ع) از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آل بویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین(ع)، علنى نبود و نهانى در خانه ها انجام مى گرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مى یافت. عموم مورخان اسلامى – مخصوصاً مورخانى که وقایع را به ترتیب سنواتى نوشته اند؛ از قبیل ابن الجوزى در کتاب منتظم و ابن اثیر در کتاب الکامل و ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة و یافعى در مرآت الجنان و ذهبى و دیگران – در ضمن ذکر وقایع سال 352 و سال هاى بعد از آن، کیفیت عزادارى شیعه را در روز عاشورا نوشته اند.
از جمله ابن الجوزى گفته است: در سال 352 معزالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مى زدند و بر حسین(ع) ندبه مى کردند.المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ج 7، ص 15.
به قول همدانى: در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که [به رسم عزادارى ]صورت هاى خود را سیاه کرده بودند، در کوچه ها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین(ع) سیلى به صورت خود مى زدندتکملة تاریخ الطبى، ص 183.
بنا بر گفته شافعى: این نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا سوگوارى مى شد.مرآت الجنان، ج 3، ص 247. مقصود عزادارى به طور علنى است. ابن کثیر در ضمن وقایع سال 352 گفته است: که اهل تسنن قدرت منع شیعه را از این اعمال نداشتند؛ زیرا شماره شیعه بسیار و نیروى حکومت نیز با ایشان بود.
از سال 352 تا اواسط قرن پنجم – که آل بویه از میان رفتند -، در بیشتر سال ها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مى گرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مى گردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مى انداختند.النجوم الزاهرة فى ملوک مصر و قاهرة، ج 4،ص 218.
در همین سال ها که فاطمیّه و اسماعیلیّه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر انجام مى یافت. بنا بر نوشته مقریزى: در روز عاشوراى 363، جمعى از شیعه مطابق معمول خود (از این جمله معلوم مى شد که مراسم مزبور در سال هاى قبل نیز معمول بوده است)، به مشهد کلثوم، و نفیسه (از فرزندان امام حسن(ع) ) رفتند و در آن دو مکان، شروع به نوحه گرى و گریه بر امام حسین(ع) کردند. مراسم عاشورا در زمان فاطمیان هر سال برپا مى شد: بازارها را مى بستند و مردم دسته جمعى در حالى که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مى خواندند و نوحه گرى مى کردند؛ به مسجد جامع قاهره مى رفتند.الخطط، مقریزى، 2/289. و نیز ر.ک: النجوم الزاهرة، ج 4؛ ص 126، (بخش وقایع سال 366)؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزى، ج 2،ص 67 به نقل از: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 161-162.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آل بویه بود. آنچه از بعضى منابع به دست مى آید – خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى – قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى اباعبدالله(ع) برپا مى شده است.در این خصوص نگا: مقالات تاریخى، رسول جعفریان، ج اوّل، صفحات 183 – 185، 201-206. پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنى ترى به خود گرفت.
در اینجا تنها به ذکر نمونه هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم:

1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا؛

از امام صادق(ع) روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»نگا: امام حسن و امام حسین(ع)، ص 145..

2. عزادارى امام سجاد(ع)؛

حزن امام سجاد(ع) بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟!بحارالانوار، ج 44، ص 145. و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».خصال، ج 1، ص 131.
امام صادق(ع) به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین(ع) هرگاه حسین بن على(ع) را به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».بحارالانوار، ج 45، ص 207.

3. عزادارى امام محمد باقر(ع)؛

امام باقر(ع) در روز عاشورا براى امام حسین(ع) مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر(ع) کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر(ع) گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت(ع)، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».مصباح المتهجد، ص 713.

4. عزادارى امام صادق(ع)؛

امام موسى کاظم(ع) مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على(ع) به شهادت رسید».امام حسن و امام حسین(ع)، ص 143.

5. عزادارى امام موسى کاظم(ع)؛

از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».حسین، نفس مطمئنة، ص 56.

6. عزادارى امام رضا(ع)؛

گریه امام رضا(ع) در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین(ع)، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».بحارالانوار، ج 44، ص 284.
دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا(ع) کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین(ع) گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین(ع) اشک بریزند».
سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین(ع) مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لاو قد مات عطشاناً بشط فرات
صداى گریه امام رضا(ع) و اهل بیت آن حضرت بلند شد.همان، ج 45، ص 257.

7. عزادارى امام زمان(عج)؛

بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا(ع) مى فرمایند:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاندبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفاً على ما دهاک»؛ بحارالانوار، ج 101، ص 320.
«اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم».
در سوگ تو با سوز درون مى گریم از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشراز دیده به جاى اشک، خون مى گریم
مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
مسأله سینه زنی و زنجیر زنى در عزادارى امام حسین(ع) از دو جنبه قابل بررسى و دقت است؛ نخست بعد فقهى آنست که به آن به عنوان عملى مجاز، مستحب نگاه مى کنند و این که با چه شرایط و تا چه میزان به عنوان عمل پسندیده اسلامى و اظهار سوگوارى امام حسین وشعایر دینى، مى توان بدان نگریست. طبیعى است که از این نظر موضوع فوق باید از مراجع تقلید استفتاء شود و مراجع معظم نیز درباره کیفیت انواع سوگوارى نظر داده اند!
از نظر تاریخى در مصادر اصیل تاریخى چندان مورد توجه نبوده است. یکى از مواردى که از زنجیر یاد شده است در جریان رهایى حضرت یحیى بن زید بن على بن الحسین(ع) از زندان اموى در خراسان است که شیفتگان و شیعیان خراسانى به آهنگر مراجعه نموده قطعات وحلقه هاى زنجیرى که بدان حضرت یحیى در زندان بسته شده بود با قیمت گزافى خریدارى نمودند و آهنگر مزبور نیز بدلیل کثرت داوطلبان آن را قطعه قطعه نموده به هر یک مقدارى از آن را فروخت. البته در این گزارش تاریخى اصلاً بدین امر که مردم زنجیر مزبور و یا قطعات آن رابه سر و کتف زدند اشاره نشده است بلکه در عزادارى حضرت یحیى سیاهپوش شدند و در سال شهادت آن حضرت، فرزندان شان که در آن سال به دنیا آمدند یحیى و یا زید (اسم پدر حضرت یحیى) نامیدند، (جهت اطلاع بیشتر به کتاب امام خمینىو فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص 5 ـ 123، مقاله هاى دکتر سید محمد ثقفى، مراجعه شود).

داستان گریه و عزادارى پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) از سوى امامان(ع) داستان دامنه دارى است.
در مورد سینه زنى نیز برخى از منابع تاریخى نشان مى دهد که وقتى بنى هاشم براى اولین از مدینه به کربلا آمده و با کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزادارى زنانشان دست به سینه مى زدند.
حکم سینه زنی و زنجیر زنی:
سینه زنى و عزادارى اگر به صورت متعارف و به گونه اى که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود اشکال ندارد و هر کارى که براى انسان ضرر بدنی قابل توجهی داشته و یا باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است (ترجمه اجوبة الاستفتاآت، قطع وزیری، ص 525).
زنجیر زنی اگر به نحو متعارف و به گونه اى باشد که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود، اشکال ندارد.خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 1463.
زنجیر تیغ دار: حضرت امام خمینی، آیات عظام خامنه اى، تبریزى، مکارم و فاضل: اگر استفاده از زنجیرهاى مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنى قابل توجهى گردد، جایز نیست.امام، استفتاءات، ج 3، سؤالات س 34 و 37؛ خامنه اى، اجوبةالاستفتاءات، س 1441؛ تبریزى، استفتاءات، س 2003 و 2012؛ مکارم، استفتاءات، ج 1، س 574 و ج 2 و makaremshirazi.org، قمه زنى؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2162 و 2166 و 2173.
آیت الله صافى: اگر ضرر قابل توجهى براى بدن نداشته باشد. در عزاى سیدالشهدا(ع) اشکال ندارد.صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1594.
آیت الله نورى: عزادارى براى امام حسین(ع) طبق سنت متعارف و معمول بین شیعیان اشکال ندارد.نورى، استفتاءات، ج 1، س 1063 و ج 2، س 601.
براى آگاهى بیشتر ر . ک :
1- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرف الدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى
2- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا
3- پیام هاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال
4- عبرت هاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم
5- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروف

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد