همه پیامبران الهی، به عنوان کاملترین انسانها، بدون هیچ تردیدی، از همه خصلتهای نیکو برخوردارند. تفکر عاقلانه و خردمندانه یکی از همین خصائص است که همه انبیاء از آن بهرهمند بودهاند. هر چند که آیات قرآنی به طور مستقیم به این موضوع اشاره ندارند، ولی شواهد زیادی از قرآن و روایات وجود دارد که بر صحت این مطلب تأکید میکنند. این آیات را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
1. آیاتی که سفاهت و نادانی را از پیامبر نفی میکند؛ خداوند در قرآن از زبان حضرت هود(ع) میفرماید: او خطاب به کافرانی که او را نادان میدانستند، گفت: «قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بی سَفاهَةٌ»؛[1] ای همه قبیلههای من! هیچگونه نادانی و سفاهتی در من وجود ندارد. بلکه در آیهای دیگر میفرماید: «فقط کسانی که سفیه و نادان هستند از دین ابراهیم رو برمیگردانند».[2]
2. آیاتی که هدایت شدگان را خردمند و عاقل میداند؛ خداوند به پیامبرش میفرماید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب»؛[3] به سخن گوش فرامیدهند و بهترین آنرا پیروى میکنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان.[4] با توجه به اینکه پیامبران الهی خصوصاً پیامبر گرامی اسلام(ص) در رأس همه هدایت شدگان و بندگان حقیقی خدا قرار دارند، میتوان گفت که ایشان از برترین و نابترین عقل و خرد برخوردارند.
3. آیاتی که مقامی بالاتر از تفکر را برای پیامبران اثبات میکند؛ از برخی آیات چنین بر میآید که پیامبران حتی در امور شخصی نیز از عنایت و کمک الهی برخوردار بودند و از هدایتهای او بهرهمند میشدند. قرآن درباره چارهجویی حضرت یوسف(ع) برای جدا کردن بنیامین از دیگر برادران و نگه داشتن او در کنار خودش، میفرماید: «کَذلِکَ کِدْنا لِیُوسُفَ ما کانَ لِیَأْخُذَ أَخاهُ فی دینِ الْمَلِکِ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذی عِلْمٍ عَلیم»؛[5] ما اینگونه براى یوسف چارهاندیشى نمودیم. [چرا که] او در آیین پادشاه [مصر] نمیتوانست برادرش را بازداشت کند، مگر اینکه خدا بخواهد [و چنین راهى بدو بنماید]. درجات کسانى را که بخواهیم بالا میبریم و فوق هر صاحب دانشى، دانشورى است.
4. آیاتی که دستور اطاعت بیقید و شرط از پیامبر میدهد؛ آیات متعددی در قرآن وجود دارد که یا به صراحت دستور اطاعت از پیامبر را میدهد یا کسانی را که از او اطاعت میکنند، مدح میکند، مانند: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَه»؛[6] از خدا و پیامبرش اطاعت کنید. و «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه»؛[7] هر کس از پیامبر اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است.[8] این آیات که به صورت مطلق آمده، اطاعت بیقید و شرط از پیامبر را لازم دانسته و آنرا در ردیف اطاعت از خدا عنوان کردهاند. این بیانگر عصمت آنان، خصوصاً پیامبر گرامی اسلام(ص) است؛ که همه جواب و شئون او را شامل میشود.یآیه
1. آیاتی که سفاهت و نادانی را از پیامبر نفی میکند؛ خداوند در قرآن از زبان حضرت هود(ع) میفرماید: او خطاب به کافرانی که او را نادان میدانستند، گفت: «قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بی سَفاهَةٌ»؛[1] ای همه قبیلههای من! هیچگونه نادانی و سفاهتی در من وجود ندارد. بلکه در آیهای دیگر میفرماید: «فقط کسانی که سفیه و نادان هستند از دین ابراهیم رو برمیگردانند».[2]
2. آیاتی که هدایت شدگان را خردمند و عاقل میداند؛ خداوند به پیامبرش میفرماید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب»؛[3] به سخن گوش فرامیدهند و بهترین آنرا پیروى میکنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان.[4] با توجه به اینکه پیامبران الهی خصوصاً پیامبر گرامی اسلام(ص) در رأس همه هدایت شدگان و بندگان حقیقی خدا قرار دارند، میتوان گفت که ایشان از برترین و نابترین عقل و خرد برخوردارند.
3. آیاتی که مقامی بالاتر از تفکر را برای پیامبران اثبات میکند؛ از برخی آیات چنین بر میآید که پیامبران حتی در امور شخصی نیز از عنایت و کمک الهی برخوردار بودند و از هدایتهای او بهرهمند میشدند. قرآن درباره چارهجویی حضرت یوسف(ع) برای جدا کردن بنیامین از دیگر برادران و نگه داشتن او در کنار خودش، میفرماید: «کَذلِکَ کِدْنا لِیُوسُفَ ما کانَ لِیَأْخُذَ أَخاهُ فی دینِ الْمَلِکِ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذی عِلْمٍ عَلیم»؛[5] ما اینگونه براى یوسف چارهاندیشى نمودیم. [چرا که] او در آیین پادشاه [مصر] نمیتوانست برادرش را بازداشت کند، مگر اینکه خدا بخواهد [و چنین راهى بدو بنماید]. درجات کسانى را که بخواهیم بالا میبریم و فوق هر صاحب دانشى، دانشورى است.
4. آیاتی که دستور اطاعت بیقید و شرط از پیامبر میدهد؛ آیات متعددی در قرآن وجود دارد که یا به صراحت دستور اطاعت از پیامبر را میدهد یا کسانی را که از او اطاعت میکنند، مدح میکند، مانند: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَه»؛[6] از خدا و پیامبرش اطاعت کنید. و «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه»؛[7] هر کس از پیامبر اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است.[8] این آیات که به صورت مطلق آمده، اطاعت بیقید و شرط از پیامبر را لازم دانسته و آنرا در ردیف اطاعت از خدا عنوان کردهاند. این بیانگر عصمت آنان، خصوصاً پیامبر گرامی اسلام(ص) است؛ که همه جواب و شئون او را شامل میشود.یآیه