كلمه انجيل واژهاي يوناني و به معناي مژده و بشارت است[1] و در اصطلاح به تعاليم و بشاراتي گفته ميشود كه شاگردان عيسي مسيح ـ عليهالسلام ـ از آن حضرت دريافت نموده بودند[2] كه مشتمل بر چهار انجيل متي، مرقس، لوقا، يوحناء، كتاب اعمال رسولان و نامههاي رسولان و همچنين كتاب مكاشفه يوحنّا ميباشد. گرچه اناجيل ديگري وجود دارد كه مسيحيت آنرا به رسميت نميشناسد.
البته انجيلها بلافاصله پس از پايان رسالت مسيح شكل نگرفتهاند و تدوين آنها بيش از يك قرن پس از عروج حضرت مسيح ـ عليهالسلام ـ ميباشد. تا جايي كه «ترجمه جامع» حدود سال 170 را تدوين اسمي انجيلها دانسته است.[3]دكتر بوكاي معتقد است كه: نام انجيل در نوشتههاي اوّليه مسيحيّت مدتي مديد پس از آثار «پولس» عنوان ميگردد، در واقع از سال 140 ميلادي به بعد دربارة نوشتههاي انجيلي اشاراتي ديده ميشود.[4]از آنجا كه مسيحيان اعتقاد ندارند كه حضرت عيسي ـ عليهالسلام ـ كتابي بنام انجيل آورده است و معتقدند كه پس از عيسي ـ عليهالسلام ـ پيروان وي گفتار، رفتار و جريانهايي كه بر آن حضرت اتفاق افتاده بود را به صورت روايتهاي شفاهي نقل ميكردند لذا يك سنت شفاهي در بين آنان رايج بوده است[5] تا در نيمه دوم قرن اول ميلادي عدهاي به فكر نوشتن اين سنت شفاهي ميافتد[6] و هر كدام به تشخيص خود به تدوين اعمال، افعال و اتفاقات مربوط به حضرت عيسي ميپردازد.[7]بنابراين اناجيل زيادي در اين راستا تدوين و منتشر گرديد، چنانچه در دائرةالمعارف انگليسي اسامي برخي از اين انجيلها و ساير رسائل ذكر شده كه عبارتند:
1. انجيل مصريان كه در اواسط قرن دوم مسيحي بوده است. 2. انجيل عبريان در قرن اول، 3. انجيل پطرس قرن دوم، 4. انجيل دوازده قرن دوم. 5. انجيل اندريو، 6. انجل برنابا، 7. برتولوماس 8. انجيل جيمس، 9. انجيل تديوس، 10. انجيل اپلس، 11. انجيل با سيلدرس 12. انجيل كرينتوس، 13. انجيل ابينتس، 14. انجيل هوا، 15. انجيل يهوداي اسخر يوطي، 16. انجيل صيوه، 17. انجيل مريم، 18. انجيل ميتاس، 19. انجيل كاميل، 20. انجيل فيليپ، 21. انجيل توماس، 22. انجيل راستي، 23. انجيل كاركيو، 24.انجيل نيقوديمس. و نيزكتب و رسائل مقدس ديگر نيز بوده است كه به برخي از آنها اشاره ميگردد: 1. حكمة عيسي مسيح، 2. اپوكريف يوحنا، 3. نسل مريم، 4. اعمال اندريو، 5. اعمال يوحنا، 6. اعمال پولس، 7. اعمال پطرس، 8. موعظه پطرس، 9. اعمال توماس، 10. موعظه دوازده حواري، 11. نامههاي الگو، 12. نامههاي كليمانت به جيمس، 13. نامههاي اگناس تيوس.
اينها قسمتي از اناجيل و كتب مقدسي ميباشند كه در دايرةالمعارف انگليسي ج20، ص 179ـ118 ذكر شده است.[8] و لكن سران كليسا از ميان آنها فقط چهار انجيل را برگزيده و بقيّه را غيرقانوني دانستهاند. و اگر به سير تدوين انجيلهاي ديگر خوب دقت شود روشن خواهد شد كه مسيحيان هيچ دليلي بر ابطال اناجيل ديگر و انتخاب انجيلهاي چهارگانه ندارند.
جان بيناس ميگويد: «انجيلهاي چهارگانه و نامه رسولان كه مجموعاً عهد جديد را تشكيل ميدهند آنقدر در محل مطالعه و انتقاد افكار محققان قرار گرفته كه هيچ كتاب مدوّن ديگري در جهان از اين حيث به پاي آنها نميرسد.[9]گرچه در توجيه گزينش انجيلهاي چهارگانه (مَرقس، متي، لوقا، يوحنّا) گفتهاند كه: جامعه مقرر كرد كه كتابهاي مقدس مسيحيّت مجموع كتابهاي عهد عتيق يهود و 27 كتاب عهد جديد باشد نه چيز ديگر، اين توافق در باب كتابهاي مقدس از طريق اجماع حاصل شد و اين اجماع خيلي زود بدست آمد.»[10]ولي اين مطلب صرف يك ادعا است و جامعه مسيحيّت هيچ نقشي در رد يا قبول انجيلها نداشته است، و تنها سران كليسا عهدهدار اين وظيفه بودهاند چنانچه گفته شده كه «انجيل تديوس، جيمس، پرتولوماس، برنابا و اندريو، توسط پاپ جلاليوس اول منع و از خواندن آنها نهي شد.[11]انجيلهاي چهارگانه و رسالههاي عهد جديد نه تنها بهترين انتخاب از ميان اناجيل و رسالههاي رسولان ديگر نبوده بلكه برخي از نويسندگان آنها مانند پطرس مورد نفرت حضرت مسيح بوده است. چرا كه مسيح به او گفت دور شو از من اي شيطان زيرا كه باعث لغزش من ميباشي چون نه امور الهي را بلكه امور انساني را تفكر ميكني.»[12]مَرُقُس مينويسد: شبي كه مسيح از حزن و اندوه مشرف به مرگ بود… همان شب كه او به دشمنانش تسليم گرديد، به پطرس و يوحنا گفت: با من بيدار باشيد، آنان بجاي اطاعت، او را تنها گذاردند و رفتند و خوابيدند، عيسي چون ديد ناراحت شد و آنان را سرزنش كرد و به پطرس گفت: آيا نميتوانستي يك ساعت بيدار باشي؟ سپس براي بار دوم فرمان داد. با من بيدار باشيد و مشغول دعا شد و چون دعا پايان يافت آنان را خفته ديده. پطرس و يوحنا ندانستند چه در جواب او بگويند.[13]حضرت عيسي به پطرس ميگويد بدرستي كه به تو ميگويم كه در اين روز بلكه در اين شب قبل از آنكه خروس دو بار بانگ زند تو سه بار مرا انكار خواهي نمود.[14]در عين حال همين شخص (پطرس) نويسنده دو رساله از عهد جديد ميباشد كه اين دو رساله مأخذ انجيل متي، مَرقُس، و لوقا است.
قاموس ميگويد: ظن قوي بر اينست كه «مَرقس» در نوشتن انجيل خود به اطلاعات پطرس استناد نموده است متي و لوقا هم انجيل مرقس و نسخه ديگر را منبع اطلاعات خود قرار دادهاند.[15]آيا با اين وصف پطرس سزاوار آن بوده است كه منبع اصلي كتاب مقدس مسيحيان قرار گيرد و متي و مَرقس و لوقا از او تبعيّت كنند. و گفتههاي او را مصدر اطلاعات خويش قرار دهند؟
در نتيجه روشن گرديد كه انجيلهاي چهارگانه از ميان دهها انجيل ديگر بهترين انتخاب نبوده بلكه عوامل ديگر در رسميّت يافتن آنها دخيل بوده كه يكي از آنها اعمال قدرت از طرف حاكميت ميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مسيحيّت و بدعتها، گرديدي جواناُ، ترجمه عبدالرحيم سليماني.
2. دين مسيح، برايان ويلسون، ترجمه حسن افشاري.
پي نوشت ها:
[1] . مستر هاكس، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير،1377ش، ص 111.
[2] . كابلي، سردار، مقدمه انجيل برنابا، دفتر نشر كتاب،1362، ص 5، بيجا.
[3] . بوكاي، عمدني، قرآن و علم،1نتشارات سلمان، ص86، بيجا، بيتا.
[4] . همان.
[5] . ميشل، توماس، كلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، اول،1377ش، ص 49ـ50.
[6] . همان.
[7] . اليسوعي، اروس، تكوين الأنجيل، درالمشق، اول،1990، ص30، بي جا.
[8] . قاموس كتاب مقدس، ص 11.
[9] . جان بيناس، تاريخ جامع اديان، تهران، آموزش انقلاب اسلامي، سيزدهم،1382ش، ص575.
[10] . كلام مسيحي، ص 51ـ50.
[11] . مقدمه انجيل برنابا، ص 34.
[12] . متي، 16/23.
[13] . همان، 16/23.
[14] . مَرقس، 14/41ـ35.
[15] . قاموس كتاب مقدس، ص912.