هر چند این سخن حضرت سلیمان(ع) حکایت از عظمت روحی و مقام یقین به رحمت بی کران الهی دارد که نسبت به انسان های عادی بسیار برتر است ولی نسبت به حالات خاص امام حسین(ع) قابل مقایسه نیست. چون این آیات اولاً: به نوعی حکایت از این می کند که حضرت سلیمان در یک لحظه دچار لغزش (البته به معنای ترک اولی ) شده است، و از دست دادن فرزند نوعی عقوبت محسوب می شده است. ثانیاً: فرزندی که از دست داده ناقص الخلقه و در بدو تولد بوده است، معمولاً از دست دادن چنین فرزندی موجب تحریک عاطفه انسانی نمی شود. اما امام حسین (ع) در روز عاشوراء این سخنان را در حالی بیان کردند که اولاً: در اوج کمال معرفت و عشق به خداوند است. ثانیاً: فرزندی را در راه خداوند هدیه می کند که شبیه ترین فرد از جهت جسمی، اخلاقی و گفتاری به نبی خاتم (ص) بود. گریه و اظهار ناراحتی برای از دست دادن چنین فرزندی با آن وضعیت دل خراش که قلب هر سنگ دلی را منقلب می کند؛ اولاً: کاملاً طبیعی است. ثانیاً: بیانگر جامعیت وجودی امام است که در عین شجاعت، قوت قلب و استقامت در مبارزه، دارای قلبی پر از عاطفه و محبت است. ثالثاً: این جمله حکایت از اوج فداکاری امام می کند که با ارزش ترین چیزی که در اختیار دارد را در راه خداوند هدیه می کند.
بنابراین؛ سخنان امام نه تنها حکایت از یأس و نا امیدی از رحمت الهی ندارد بلکه حکایت از امید و ایمان بسیار بالا نسبت به زندگی برتر و پایدارتر اخروی دارد.