رسيدن به لذت عبادت و بار يافتن در محضر حضرت حق، تنها زماني ميسر و ممكن ميگردد كه آيينة قلب آدمي از هرگونه قذارت و آلودگي پاك و مصفا گردد، بگونهاي كه در آن جز نقش «واحد» هيچ نماند و البته پس از رسيدن به آن مقام و مرتبت، حصول معنويت و لذت عبادت خود بخود و به فضل لاينقطع الهي حاصل ميگردد و هر كس به آن مقام راه يابد هرگز ميل به بازگشت به لذتهاي دنيا را در سر نميپروراند. چنان انساني زندگي كاملاً ديگري را شروع مينمايد.
براي نيل به چنين عبادت خالص و نشاط آوري توجه به نکات ذيل ضروري است:
1. هيچ انساني به روح عبادت نخواهيم رسيد، جز آنكه در تزكيه و تهذيب نفس و تحمل رياضات شرعيه همت والا داشته باشد و به گفتة پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ جهاد اكبر را نيز با فتح و پيروزي به فرجام رساند و خود معلوم است كه اين كار همت بلند و مردانه ميطلبد.
2. پس از تهذيب نفس، بعنوان جزء العلة، اطاعت كامل از فرامين شريعت و تكاليف ديني، در رسيدن به چنان سرمنزل فرحناك تأثير فراوان دارد. البته اين عبادات فقط نماز نيست اما، ما بعنوان مثال و بعنوان بارزترين مصداق عبادت به شرايط ظاهري و باطني نماز اشارات گذرايي مينماييم:
شرايط ظاهري شامل كلية شرايط و آداب نماز ميگردد كه در كتب فقهيه و رساله هاي عمليه بيان گرديده است نظير طهارت، نيت، تكبيرة الاحرام… و تأكيد ميگردد كه در حصول روح عبادت علاوه بر شرايط نماز، آداب معنوي نماز نيز اهميت بسيار دارند و اين آداب را نبايد ناديده انگاشت.[1]و اما شرايط باطني نماز عبارتاند از:
1. آگاهانه باشد؛ يعني نماز بايد با آگاهي كامل از معاني اذكار و اعمال و مفاهيم آن خوانده شود.
2. خالصانه باشد؛ به اين معنا كه تلاش گردد، صرفاً انگيزة ما از خواندن نماز تعبد در برابر عظمت خالق باشد.
3. خاشعانه باشد؛ يعني تلاش نمايد، نهايت بزرگي خداوند را در برابر خود مجسم سازد و كوچكي و حقارت خود را در برابر آن عظمت تجسم بخشد.
4. مخفيانه باشد؛ رسول خدا (ص) فرمود: اعظم العبادة اجراً اخفاها.»[2] بيشترين پاداش به عبادتي داده ميشود كه مخفي باشد.
5. با حضور قلب باشد؛ يعني خود را كاملاً در محضر پروردگار احساس كنيم و تمام فكر و انديشة خود را بر عبادت متمركز سازيم.
اما در حصول اين حالت يعني حضور قلب كه در اهميت آن در نماز هر چه بگوييم مبالغه نكردهايم، لازم است به عوامل و شرايطي توجه گردد كه عبارتند از:
1. اهميت دادن به نماز
عارف بزرگ، استاد امام خميني(ره) ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي(رحمة الله عليه) مي گويد: حضور قلب سببش همت آدمي است، چون قلب تابع همت و ايمان انسان به حقيقت نماز مي باشد. آن كس كه به اين حقيقت اعتقاد داشته باشد كه نماز معراج اوست و مايه اوج و سعادت او خواهد شد، با كسي كه نماز را سر بار خود و يك تكليف طاقت فرسا مي پندارد، يقيناً از جهت دارا بودن حضور قلب متفاوتند.[3]پس اگر بخواهيم در نماز حضور قلب پيدا كنيم، بايد اهميت عبادت را به قلب تفهيم و تلقين كنيم و اين ممكن نيست مگر با فهميدن فوايد و اسرار و حقايق نماز كه در موارد بعدي مطرح خواهد شد.[4]
2. شناخت و آگاهي
معرفت و آگاهي نسبت به معبود و عبادت، تأثير بسزايي در كسب حضور قلب دارد.
چنانچه امام صادق عليه السلام مي فرمايد: ما من شي بعد المعرفه يعدل هذه الصلاة.[5] بعد از معرفت، عملي وجود ندارد كه با نماز رقابت كند.
شناخت انسان نمازگزار بايد به مرحله اي برسد كه خود را محتاج و نيازمند به خدا بداند و در آيات و رواياتي كه انسان را محتاج و نيازمند واقعي به خدا مي شمارد توجه و تفكر نمايد. مثلاً آنجا كه قرآن مي فرمايد: انتم الفقراء الي الله: يعني شما نيازمندان به سوي خدا هستيد، گوياي اين است كه زماني كه مي خواهم نماز بخوانم اگر فكر كنم كه من الآن با كسي مي خواهم صحبت نمايم كه تمام زندگي و وجودم وابسته به اوست و هر نفسي كه مي كشم، محتاج عنايت او هستم و هرچه بخواهم در دست اوست، يقيناً توجه بيشتري در نماز خواهم نمود.[6] و اگر فكر كنم كه من الآن با كسي مي خواهم حرف بزنم كه عظمت و بزرگي او همه جا را فرا گرفته و تمام اهل زمين و آسمان در برابر عظمت او سر فرود مي آورند و بر همه چيز آگاه است و همه چيز را مي بيند و همين لحظه مرا مي بيند، مطمئناً با حالت خضوع و خشوع نماز را اقامه خواهد نمود. الم يعلم بان الله يري: آيا نمي داند كه خدا او را مي بيند.[7]در روايتي از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) آمده كه مي فرمايد: آن چنان خدا را عبادت كن كه گويا او را مي بيني و اگر تو او را نميبيني، او تو را مشاهده مي كند.[8] اينها (احساس نيازمندي به خدا، درك عظمت و بزرگي خداوند و احساس حضور در برابر خداوند) عوامل موثري در كسب حضور قلب مي باشند.
3. احساس نياز
يكي ديگر از عوامل ايجاد حضور قلب در عبادت، احساس نياز به نماز است. اگر انسان باور كند كه نماز سرمايه سعادت و بهترين وسيله ارتباط مخلوق با خالق و نردبان صعود و معراج مؤمن و مايه نزديكي به خداوند متعال و دژ محكمي در برابر حملات شيطان و مايه آرامش در زندگي و بطور كلي كارخانه انسان سازي است، آنچنان احساس نيازي به نماز خواهد نمود كه به هيچ وجه آن را از دست نخواهد داد.[9]
4. فهميدن معاني نماز
شخص نماز گزار با توجه به معاني و مفاهيم الفاظ نماز، در حقيقت خدا را در قلب حاضر مي يابد. اگر نماز گزار دقيقاً معاني نماز را به قلب القاء نمايد، آنجاست كه اثر خودش را خواهد گذاشت و لذا امام صادق عليه السلام مي فرمايد: آن كس كه دو ركعت نماز بخواند و بفهمد چه مي گويد، از نماز خارج نمي شود، مگر اينكه گناهان او بخشيده شده است.[10] اينجاست كه زبان، معلم و قلب، متعلم است يعني با زبان معاني را به قلب القاء مي كند و قلب همانند طفلي كه مي خواهد سخن بگويد و هنوز زبان باز نكرده معاني را مي پذيرد و پس از مدتي قلب، زبان باز كرده و معلم مي شود و زبان تابع قلب مي شود. لذا امام صادق عليه السلام مي فرمايد: قلب را قبله زبانت قرار بده و زبان را تكان مده مگر با اشارة قلب و موافقت عقل و رضايت ايمان.[11]
5. ياد مرگ و نماز وداع
اگر نماز گزار قبل از نماز مرگ خويش را به ياد آورد و با همان حال به نماز مشغول شود، نمازش با حضور قلب خواهد شد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: هنگامي كه نماز واجب را ميخواني در وقتش بخوان، مانند كسي كه نماز وداع مي خواند و مي ترسد كه بعد از اين توفيق نماز خواندن نيابد.[12]
6. دعا و طلب حضور قلب در نماز
تحصيل حضور قلب بدون كمك و ياري خداوند ممكن نيست، لذا در نمازهاي يوميه مي خوانيم اياك نعبد و اياك نستعين: يعني اگر چه ما تو را عبادت مي كنيم و ليكن در همين عبادت هم از تو استعانت مي جوييم. و البته عوامل ديگري نيز ذكر شده كه در مرتبه بعدي قابل توجه مي باشند. مثلاً رعايت بعضي از مقدمات و مستحبات نماز مانند استعمال بوي خوش و هفت مرتبه تكبير گفتن قبل از تكبيرة الاحرام و نگاه كردن به محل سجده در حال قيام يا بستن چشم ها در موارد ضروري و نگاه بين دو پا در هنگام ركوع و نگاه به پاها در حال تشهد و چسباندن دستها به بدن در حال قيام و غيره. البته حضور قلب كامل نياز به رفع موانعي از جمله ترك گناهان و ترك شتاب زدگي و غيره دارد كه از گفتن آنها صرف نظر مي كنيم.
لازم به ذکر است كه حضور قلب، زماني حاصل مي شود كه بر اين شرايط مداومت و مراقبت داشته باشيم وگرنه اثر نخواهد كرد. البته خداي متعال به لطف كامل خود اين نوع نقيصه را به واسطه نوافل(نمازهاي مستحبي) جبران نموده است. امام صادق عليه السلام در اين رابطه مي فرمايد:
نافله براي اين قرار داده شده است تا آنچه از واجب فاسد شده جبران گردد.[13] اين جبران به اين معناست كه اگر نماز گزار نتوانست اين حضور قلب را در نماز واجب پيدا كند به وسيله خواندن نوافل قبل و بعد از فريضه جبران مي نمايد چرا كه همه اين امور وسيله اي است، براي به كمال رسيدن و انسان شدن، لذا با ضميمه شدن نوافل به واجبات هدف حاصل مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حضور قلب در نماز، نوشته علي اصغر عزيزي تهراني، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
2. آداب نماز امام خميني(ره) موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره).
3. اسرار الصلاة، نوشته ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، ترجمه رضا رجب زاده، انتشارات پيام آزادي.
4. صلوة الخاشعين، آيت الله دستغيب، كانون تربيت شيراز.
پي نوشت ها:
[1] . امام خميني، سيد روح الله، سر الصلوة، ص 34، 74، 80، 76، 94، 99، 108.
[2] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار،بيروت، دار الوفاء، اول، 1404ه.ق، ج 70، ص 251.
[3] . آقا ملكي تبريزي، ميرزا جواد، اسرار الصلاه، ترجمه رجب زاده، انتشارات پيام آزادي، ص 30.
[4] . عزيزي تهراني، علي اصغر، حضور قلب در نماز، دفتر تبليغات اسلامي، ص108.
[5] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج69، ص 406.
[6] . ر.ك: تهراني، حضور قلب در نماز، ص112 ـ 117.
[7] . علق/ 14.
[8] . نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاينده، انتشارات جاويدان، ص 65.
[9] . ر.ك: تهراني، علي اصغر، حضور قلب در نماز، ص118 ـ 122.
[10] . مجلسي، بحارالانوار، ج1، ص240.
[11] . مصباح الشريعه، ترجمه عبدالرزاق، نشر صدوق، باب 5.
[12] . مجلسي، بحارالانوار، ج83، ص232.
[13] . شيخ صدوق، محمد بن علي بن بابويه، علل الشرايع، بيروت، موسسه الاعلمي، ج2، ص23.