طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چگونه مردم یونان و روم با آن تمدن درخشان، پیامبری نداشتند تا آنان را به حقیقت رهنمون شود؟

چگونه مردم یونان و روم با آن تمدن درخشان، پیامبری نداشتند تا آنان را به حقیقت رهنمون شود؟

در پاسخ این سؤال چند نکته را باید در نظر داشت:
1. حق و باطل دارای ملاک و معیار است که سخن افراد با آن سنجیده می‌شود؛ نه این‌که سخن افراد ملاک و معیار حق و حقیقت باشد. برای اطلاع بیشتر از معیار شناخت حق و باطل رجوع شود به پاسخ‌‌های: 2720؛ 7168 و 11119.
2. تاریخ تمام پیامبران در اختیار ما نیست و چه بسا در یونان باستان نیز پیامبرانی وجود داشته و یا آنکه مردم آن دیار، تعالیم پیامبران سایر مناطق را دریافت کرده باشند. در قرون وسطی نیز مطمئناً تعالیم مسیحیت و اسلام به گوش تمام اروپاییان رسیده بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 546؛ 2503.
3. این‌گونه نیست که تمام معارف و مباحث علمی که در یونان باستان یا در قرون وسطا بوده باطل باشد، بلکه بسیاری از اصول و کلیات فلسفه و منطق یونان باستان مورد پذیرش اندیشمندان امروزی نیز هست.
4. وجود اختلاف در مباحث فلسفی و تجربی امری طبیعی است، حتی در یونان باستان نیز این اختلاف نظر وجود داشته است و اتفاقا برخی از نظریاتی که امروز در میان اندیشمندان رواج دارد، در سابق به صورت نظریه نادر و خلاف نظر مشهور وجود داشته است. مثلا در مورد نظریه گردش زمین به دور خورشید از نظریه‌هایی است که از زمان‌های بسیار دور حتی قبل از میلاد مسیح مطرح بوده است؛ هر چند نظریه غالب و حاکم بر محیط‌های علمی قبل از کپرنیک و گالیله، همان نظریه هیئت بطلمیوس- ساکن بودن زمین و حرکت افلاک بر گرد زمین- بود، ولی نظریه گردش زمین نیز از سوی دانشمندان نجومی که پیش از بطلمیوس می‌‌زیستند مطرح شده است.[1]
علاوه بر این، برخی از نظریات به عنوان فریضه ابزاری مطرح بود، چنان‌که در مورد فریضه گردش افلاک به دور زمین برخی چنین احتمال می‌دهند که از نظر دانشمندان علم هیئت و نجوم، برای محاسبه حرکت ستارگان، اگر زمین ثابت فرض شود، محاسبه آسان‌تر است. یکی از این دانشمندان در این زمینه می‌گوید: این‌که حرکت شبانه روزی را از زمین بدانیم یا از آسمان، به محاسبات علم هیئت و نجوم زیان نمی‌رساند، بلکه دانشمند علم هیئت و نجوم باید در محلی که به رصد می‌پردازد، زمین را ساکن فرض کند، آن‌گاه حرکات کواکب را بر گرد زمین، با آلات رصدى به دست آورد. مثلاً آفتاب از افق مقدارى برآمده است و ما می‌خواهیم ارتفاع آن‌را در آن هنگام بدانیم، و یا قوسى را که از محل طلوع آن، تا آن وقت پیموده است که در اصطلاح این فن، آن‌را «دائر» گویند به دست آوریم تا بدانیم که بحسب ساعت زمانى چه مقدار از روز برآمده است، اسطرلاب را مثلاً در دست می‌گیریم و مقدار قوس ارتفاع یا دائر را از افق زمین ساکن مفروض تحصیل می‌کنیم، که در هنگام عمل باید زمین را ساکن فرض کنیم.
این مطلب را یکى از دانشمندان ریاضى فرانسوى نیز در مقاله‌اى به عنوان مقدمه بر رساله تقویمى خود آورده است که ما هر چند زمین را متحرک به حرکت وضعى و انتقالى می‌دانیم، ولى در اعمال رصدى باید آن‌را ساکن انگاریم آن‌گاه حرکات و اوضاع ستارگان را نسبت به آن تحصیل کنیم.[2]
5. برای عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان، باید با در دست داشتن شاخصه‌ها و معیارهای شناخت حق از باطل به بررسی افکار و اندیشه‌ها پرداخت.[3]

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد