خانه » همه » مذهبی » چگونه مي توان توجيه كرد كه همه علماي اهل سنت با توجه به محبتي كه به امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ داشته و درباره فضائل آن حضرت كتاب هاي مستقل نوشته اند از روي عناد، حقانيت آن حضرت را انكار كرده اند؟

چگونه مي توان توجيه كرد كه همه علماي اهل سنت با توجه به محبتي كه به امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ داشته و درباره فضائل آن حضرت كتاب هاي مستقل نوشته اند از روي عناد، حقانيت آن حضرت را انكار كرده اند؟

 اهل سنت را مي توان در اين خصوص به سه دسته تقسيم كرد:
دسته ي اول كساني كه محبت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را واجب مي دانند مانند شافعي ها.
دسته ي دوم كساني كه محبت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را واجب نمي دانند و يا اگر از نظر فقهي واجب مي دانند ليكن در عمل نسبت به اين موضوع بي تفاوت هستند.
دسته ي سوم كساني هستند كه نه تنها محبت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را فرض نمي دانند بلكه بغض آن بزرگواران را نيز در دل دارند، مانند: نواصب و در زمان حاضر مانند وهابيان و سپاه صحابه در پاكستان.
بعد از اين مقدمه ي كوتاه در مورد موضوع سؤال امور زير را مي توانيم در مقام جواب ذكر نماييم:
1. برادران اهل سنت ويژگي هايي همچون عصمت و … را كه ما شيعيان اثني عشري در مورد اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ معتقد هستيم، قائل نيستند و در نتيجه نگاهي متفاوت با نگاه ما دوازده امامي ها نسبت به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ دارند.
2. برادران اهل سنت و جماعت بين مرجعيت ديني و مرجعيت سياسي يا به عبارت ديگر بين سياست و ديانت جدايي قائل هستند، فلذا آنچه را در خصوص اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ قبول دارند تنها در حد عالم دين بودن است نه مرجعيت سياسي و حكومت داري و حاكم جامعه ي اسلامي بودن.
3. برادران سني براي حاكم جامعه ي اسلامي ملاك هايي غير از آنچه ما شيعيان دوازده امامي قائل هستيم را قبول دارند.
4. يكي از اصول كلي و مورد اتفاق همه ي مذاهب مختلف اهل سنت انكار نص در مسئله ي امامت است.[1]5. برادران اهل سنت بر اساس رواياتي كه از نبي اكرم اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در كتب حديثي شان آمده، تنها محبت و دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را واجب مي دانند.
6. با نگاهي گذرا به تاريخ پر فراز و نشيب امت اسلامي بعد از رحلت نبي مكرم اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا زمان حاضر متوجه مي شويم كه هميشه بر جامعه ي اسلامي افراد و گروه هايي حكومت مي كرده اند كه بغض و كينه و حسادت نسبت به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را در دل داشته اند فلذا تمام سعي و تلاش­شان را براي جهل امت اسلامي نسبت به فضائل و مناقب آن بزرگواران به كار مي بستند كه نمونه ي بارز آن مردم شامات در زمان معاويه مي باشد كه وقتي امام علي ـ عليه السّلام ـ  به شهادت رسيدند اين سؤال برايشان مطرح بود كه مگر آن حضرت نماز هم مي خوانده است. و نمونه ي آن در زمان حاضر، خراب كردن بقعه هاي قبور مبارك ائمة بقيع توسط وهابيان مي باشد.
7. بين محبت و عناد هرگز جمع نمي شود بدين بيان كه هرگز نمي شود كه يك شخص نسبت به يك موضوع هم محبت داشته و هم دشمن داشته باشد.
8. لازمه ي دوست داشتن اذعان و اعتراف به حقانيت نيست. زيرا دوستي معيارهاي مختلفي دارد مثل قوميت،‌زيبايي،‌تحول، فداكاري، شجاعت و امثال اينها كه در بين افراد جامعه نسبت به همديگر منشاء دوستي مي باشد و اهل سنت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را به خاطر اينكه از صحابه بوده و در جنگ هاي متعددي از خود فداكاري و شجاعت به خرج داده است ، دوست دارد. و حتي در نزد آنان هم به نام شير خدا مطرح مي باشد ـ اما به اعتقاد همة‌آنان سه خليفه اول در نزد آنها افضل از علي ـ عليه السّلام ـ هستند.
9. آن عده از اهل سنت كه به حقانيت علي ـ عليه السّلام ـ  و اولادش پي برده اند قطعاً شيعه شده اند، مثل سيد محمد تيجاني، مروان خليفات، صالح الورداني  و امثال آنها كه در كتاب (المستبصرون) برخي از آنان نام برده شده اند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيعه و زمامداران خودسر، محمد جواد مغنيه.
2. آنگه هدايت شدم، سيد محمد تيجاني.
3. المستبصرون، غلام اصغر بجنوردي.

پي نوشت:
[1] . در آمدي برعلم كلام، علي رباني گلپايگاني، ص 266، دار الفكر، ط 2، 1381 ش.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد