مقصود از ذلت عبودیت این است که انسان خود را در برابر خداوند ناچیز و محتاج بداند که از ناحیه خود چیزی ندارد. البته این منافات ندارد که انسان به لحاظ ارتباط تکوینی و قلبی با حضرت حق و به جهت اتصال با وجود ازلی و ابدی خداوند، احساس فخر و عزت کند و از برترین عزت و سربلندی برخوردار شود.[1]
برهان این مسئله که ماسوی به لحاظ ذات خود در ذلت عبودیت و نداری محض هستند، در کتابهای فلسفی بیان شده است. بیان ساده آن این است که بر اساس مبانی فلسفی، ماسوی الله همه ممکن الوجودند؛ یعنی در وجودشان محتاج خداوند هستند؛ بنابر این حقیقت و ذات ممکن الوجود چیزی جز نیاز و فقر نیست؛ زیرا بر اساس نظریه «اصالة الوجود» و «اعتباریت ماهیت» چیزی غیر از وجود، واقعیت و حقیقت ندارد؛ ممکن الوجود نیز در وجود خود محتاج است؛ یعنی وجود او همان وابستگی، تعلق، نیاز و احتیاج است. بنابراین ذات ممکن الوجود چیزی غیر از نیاز و احتیاج نیست.[2]
اما برهان «عزت ربوبیت» میتوان از توجه به وجوب ذاتی و بینیازی مطلق حضرت حق فهمید چنانکه ذلت عبودیت نیز مستلزم عزت ربوبیت است؛ یعنی ذلت عبودیت با توجه به عزت ربوبیت تحقق مییابد.
برای اطلاع بیشتر به کتابهای فلسفی؛ مانند: مجموعه آثار شهید مطهری، بدایة الحکمه، نهایة الحکمه، الاسفار الاربعة، رحیق مختوم و… همچنین به کتابهای عرفانی؛ مانند تمهید القواعد، فصوص الحکم و … رجوع کنید.
در پایان توجه این نکته لازم است که تحقق این معانی و معارف تنها با مطالعه و تحقیق در کتابهای عرفانی و فلسفی به دست نمیآید؛ هر چند مطالعه، تحقیق و تفکر شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست؛ زیرا تربیت نفس و جان انسان و تحقق یافتن این معارف در روح انسان، یک فرایند و نتیجهای است که از یک مجموعه برنامه و پروسه خاص به دست میآید که داشتن برنامه عملی عبادی، انجام واجبات و پرهیز از گناهان از شرایط اساسی آن است.
برهان این مسئله که ماسوی به لحاظ ذات خود در ذلت عبودیت و نداری محض هستند، در کتابهای فلسفی بیان شده است. بیان ساده آن این است که بر اساس مبانی فلسفی، ماسوی الله همه ممکن الوجودند؛ یعنی در وجودشان محتاج خداوند هستند؛ بنابر این حقیقت و ذات ممکن الوجود چیزی جز نیاز و فقر نیست؛ زیرا بر اساس نظریه «اصالة الوجود» و «اعتباریت ماهیت» چیزی غیر از وجود، واقعیت و حقیقت ندارد؛ ممکن الوجود نیز در وجود خود محتاج است؛ یعنی وجود او همان وابستگی، تعلق، نیاز و احتیاج است. بنابراین ذات ممکن الوجود چیزی غیر از نیاز و احتیاج نیست.[2]
اما برهان «عزت ربوبیت» میتوان از توجه به وجوب ذاتی و بینیازی مطلق حضرت حق فهمید چنانکه ذلت عبودیت نیز مستلزم عزت ربوبیت است؛ یعنی ذلت عبودیت با توجه به عزت ربوبیت تحقق مییابد.
برای اطلاع بیشتر به کتابهای فلسفی؛ مانند: مجموعه آثار شهید مطهری، بدایة الحکمه، نهایة الحکمه، الاسفار الاربعة، رحیق مختوم و… همچنین به کتابهای عرفانی؛ مانند تمهید القواعد، فصوص الحکم و … رجوع کنید.
در پایان توجه این نکته لازم است که تحقق این معانی و معارف تنها با مطالعه و تحقیق در کتابهای عرفانی و فلسفی به دست نمیآید؛ هر چند مطالعه، تحقیق و تفکر شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست؛ زیرا تربیت نفس و جان انسان و تحقق یافتن این معارف در روح انسان، یک فرایند و نتیجهای است که از یک مجموعه برنامه و پروسه خاص به دست میآید که داشتن برنامه عملی عبادی، انجام واجبات و پرهیز از گناهان از شرایط اساسی آن است.
[1]. «کَانَ مِنْ دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع: إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْرا أَنْ تَکُونَ لِی رِبّا». کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد، ج1، ص 386، دارالذخائر، قم، چاپ اول، 1410 ق.
[2]. ر. ک: مطهری، مرتضی، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج10، ص 192؛ ج13، ص 261، صدرا، قم، چاپ اول، 1378.