این موضوع با چهار پیش فرض در ارتباط است:
اول. این که شک دو حالت دارد؛ یا سازنده است و یا غیر سازنده،
دوم. شک سازنده به طور حتم می تواند به شکل گیری ایمان کمک کند،
سوم. شک سازنده علت تامه ایمان نیست، بلکه یکی از عوامل مؤثر در به ثمر رسیدن ایمان است، چهارم. ایمان دفعتاً و ی کباره حاصل نمی شود، بلکه حصول ایمان تدریجی و بطئی است.
در فلسفه غرب دو تفکر فلسفی عمده از دو طریق متفاوت به مسئله چگونگی حصول ایمان از درون شک پرداخته اند:
1. شک دستوری دکارت
2.جهش ایمانی کی یرکگور یا ایمان به مثابه وضعیتی پارادوکسیکال
اختلاف این دو طریق فلسفی در معیار ارزشمندی ایمان است. طریق اول، ارزش ایمان را به یقین عقلانی آن می داند (ارزش بیرونی) و طریق دوم ارزش ایمان را به وضعیت پارادوکسیکال انسان شاک (ارزش درونی) تعریف می کند.
اما اگر از منظر دیگری به این مسئله بنگریم، دیدگاه این فلاسفه نیز پاسخ کامل مسئله نیست و بر آنها ایراداتی وارد است و اساساً پاسخ این سؤال صورتی دیگر می یابد. کسانی چون دکارت اسیر یک ذهن گرایی مفرط فلسفی هستند و افرادی همچون کی یرکگور به تقدیس تناقض پرداخته اند.
برای ادامه بحث به پاسخ تفصیلی مراجعه کنید.