خانه » همه » مذهبی » کارنامه نظام-توسعه یافتگی

کارنامه نظام-توسعه یافتگی

بی‌تردید میان صحت و اتقان یک اندیشه اجتماعی و کارآیی و توانایی نظام اجتماعی برآمده از آن در پاسخگویی به مسائل و مشکلات جامعه، رابطه مستقیمی برقرار است. از سویی دیگر، کارآمدی یا ناکارآمدی کارگزاران یک نظام در اجرای اهداف و آرمان های آن، می‌تواند در کارآمد یا ناکارآمد به نظر آمدن آن نظام و به تبع، درست یا نادرست به نظر رسیدن آن اندیشه اجتماعی، تأثیر مثبت یا منفی برجای گذارد. به هر حال این تناسب و ارتباط میان سه مقوله اندیشه، نظام و کارگزاران آن به گونه‌ای برقرار شده است که تفکیک میان آنها خصوصاً در برابر منتقدانش چندان میسور به نظر نمی‌رسد.لذا دفاع از یک اندیشه متعالی یا نظام سیاسی متقن، زمانی امکان‌پذیر است که آن اندیشه یا نظام و کارگزاران آن در مقام عمل، درستی، توانمندی، کارآیی، کارآمدی و اثربخشی خود را به اثبات رسانیده باشد.
این نوشتار برای بررسی کلی ابعاد مثبت و منفی کارنامه نظام جمهوری اسلامی تهیه و تنظیم شده است. مبنای ارزیابی و بررسی در آن، میزان دستیابی نظام به اهداف توسعه1 همه جانبه براساس معیارها و شاخص های متعارف و بومی – انسانی، اسلامی و ایرانی – توسعه‌یافتگی می‌باشد.
مقایسه امکانات و شرایط – هزینه‌ها و درآمدهای – اقتصادی کشور در دو دوره قبل و بعد از انقلاب
از آنجایی که در بررسی کارآمدی2 یک مجموعه، میزان عملکرد آن در قبال امکاناتش مورد توجه قرار می‌گیرد، در بررسی میزان کارآمدی نظام جمهوری اسلامی یکی از نکات مهم، مقایسه شرایط اقتصادی یعنی درآمدها و هزینه‌های کشور در دو دوره قبل و بعد از انقلاب می‌باشد،که جدول زیر می‌تواند تا حدودی چشم‌انداز این محور را روشن کند:
ردیف متغیرها قبل از انقلاب(سال56) بعد از انقلاب(سال76)
1 تولید نفت 6 میلیون بشکه 5/3 میلیون بشکه
2 صادرات نفت 5/5 میلیون بشکه 2 میلیون بشکه
3 قیمت نفت (یک بشکه) 13 دلار 12 دلار
4 درآمد نفتی سالانه 22 میلیارد دلار 5/12 میلیارد دلار
5 سرانه درآمد نفتی 700 دلار 150 دلار
6 قدرت خرید دلار (ارزش دلار در مقابل دیگر ارزهای معتبر جهانی) 1 6/0
7 مصرف داخلی نفت 5/0 میلیون بشکه 5/1 میلیون بشکه
8 خسارت های ناخواسته — 1000 میلیارد دلار از جنگ
9 جمعیت 33 میلیون نفر 64 میلیون نفر
10 جمعیت شهری 17 میلیون نفر 34 میلیون نفر
11 جمعیت روستایی 16 میلیون نفر 30 میلیون نفر
12 الگوی مصرف جامعه روستایی و پایین شهری و بالا
13 سطح توقعات جامعه متوسط بسیار بالا
در خصوص این جدول توجه به دو نکته مهم ضروری است:
الف- درآمدهای نفتی ایران به جهات متعددی پس از انقلاب، به شدت کاهش یافته است. یعنی میزان تولید نفت تقریباً نصف شده، میزان صادرات نفتی بیش از دو برابر کاهش یافته، قیمت متوسط نفت در این مدت افزایش نیافته، درآمد نفتی سالانه کشور حدود دو برابر کاهش پیدا کرده و در مجموع سرانه درآمد نفتی کشور براساس محاسبه با دلار بیش از چهار و نیم برابر (دقیقاً 6/4 برابر) کاهش یافته.
از سویی دیگر با توجه به این که در سال های پس از انقلاب ارزش برابری دلار در مقابل دیگر ارزهای معتبر جهانی بیش از یک و نیم برابر (دقیقاً 66/1 برابر) کاهش یافته و از آنجایی که کشورهای نفت‌خیز از جمله ایران در مقابل نفت، دلار دریافت می‌کنند، کاهش و افزایش دلار در حقیقت کاهش و افزایش درآمد نفتی آنان محسوب می‌شود. لذا می‌توان این نتیجه را گرفت که سرانه درآمد نفتی کشور حدود هفت‌ونیم برابر (دقیقاً 63/7=66/1×6/4) نسبت به قبل از انقلاب کاهش پیدا کرده است.
ب. در مقابل، هزینه‌های اقتصادی کشور به جهات متعددی در سال های پس از انقلاب به شدت افزایش یافته است. بدین صورت که: مصرف داخلی نفت سه برابر شده، حدود 1000 میلیارد دلار در اثر جنگ‌تحمیلی به کشور خسارت وارد شده – تقریباً معادل درآمد نفتی 80 سال کشور – تورم جهانی در این مدت افزایش یافته، جمعیت کشور حدوداً دو برابر شده و ترکیب جمعیتی آن از اکثریت روستایی (با توقعات پایین) به اکثریت شهری ( با توقّعات بالا) تغییر پیدا کرده، علاوه بر آن الگوی مصرف کل جامعه خصوصاً از دهه دوم انقلاب به شدت بالا رفته و سطح توقعات اقتصادی، اجتماعی و رفاهی جامعه که قبل از انقلاب اگر نگوییم پایین، قطعاً متوسط بوده، بعد از انقلاب به شدت افزایش یافته است.
ارزیابی کارنامه نظام جمهوری اسلامی بر اساس شاخص‌های توسعه‌یافتگی
علیرغم وجود همه موانع پیش گفته و تغییر قابل توجه شرایط در سال های پس از انقلاب، شاخص‌ها و شواهد زیادی حکایت از رشد و توسعه کشور در بسیاری از زمینه‌ها و ابعاد می‌کند که در اینجا به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم، لکن قبل از آن باید به این نکته توجه کنیم که به دلیل حاکمیت شرایط بحرانی و جنگی در دهه اول انقلاب، دوره سازندگی و توسعه کشور، در حقیقت، پس از جنگ شروع شده است. به همین جهت سعی شده تا اکثر موارد و شواهدی که ذیلاً به آنها اشاره می‌شود، مربوط به بعد از سال 68 باشد:
* یکی از شاخص های متعارف توسعه‌یافتگی، کاهش نرخ مرگ و میر کودکان است. مرگ کودکان زیر یک سال در یک هزار تولد زنده3 از 111 نفر در سال 1356 به حدود 26 نفر در سال 1381 رسیده،4 به عبارت دیگر چهار برابر کاهش داشته است، به همین جهت طی سال های اخیر سازمان بهداشت جهانی، دو بار ایران را با عنوان موفق‌ترین کشور جهان در کاهش نرخ مرگ و میر کودکان مورد تقدیر قرار داده است.
* کاهش مرگ مادران، ناشی از عوارض باروری5 از 237 نفر در هر صد هزار تولد زنده در سال 1355 به حدود 37 نفر در سال 1380 رسیده6 یعنی 5/6 برابر کاهش یافته است.
* از دیگر شاخص‌ها، افزایش سن امید به زندگی است. براساس اعلام مراکز رسمی کشور، سن امید به زندگی در ایران طی 20 سال اخیر (از سال 1360 تا 1380) حدود ده سال افزایش یافته یعنی از 60 سال به 70 سال ارتقا یافته است.7
* موفقیّت و دستیابی هر ساله دانش آموزان ایرانی به مقامات جهانی در المپیادهای علمی در رشته‌های مختلفی همچون فیزیک، ریاضی، شیمی، کامپیوتر و … در رقابت با کشورهای پیشرفته علمی یکی دیگر از شواهد رشد و توسعه علمی کشور در سال های پس از انقلاب است.
* طی دهه اخیر، مرکز فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) چندین بار، ایران را به عنوان یکی از موفق‌ترین کشورهای جهان در مبارزه با بی‌سوادی معرفی کرده است.
* رشد کمی دانشجویان کشور یکی دیگر از شاخص‌های توسعه علمی در سال‌های پس از انقلاب می‌باشد. در حالی که تعداد دانشجویان دانشگاه‌های کشور قبل از انقلاب از مرز یک صد و پنجاه هزار نفر تجاوز نمی‌کرده، امروزه این تعداد به حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر بالغ شده است.8
در خصوص رشد کیفی دانشگاه‌ها نیز باید یادآور شد در حالی که در سال تحصیلی 59 – 1358 تعداد دانشجویان دوره‌های دکتری 452 نفر بوده، این تعداد در سال تحصیلی 81 -1380 به بیش از دوازده هزار نفر بالغ شده است. به عبارت دیگر، میزان رشد دانشجویان در مقطع دکتری در این دوره 5/26 برابر بوده است.9
* براساس گزارش ISI (موسسه بین‌المللی اطلاعات علمی) تعداد مقالات علمی چاپ شده محققان ایرانی در مجلات معتبر بین‌المللی در طول ده سال اخیر – از سال 1993 تا 2003 میلادی – ششصد درصد (یعنی 7 برابر) رشد داشته که این میزان سه برابر متوسط رشد جهانی در این دوره بوده است.10
* همچنین در خصوص رشد سطح تخصص در کشور باید اشاره نمود کشوری که در سال 1356 با 33 میلیون جمعیت، نیازمند ورود پزشک از خارج (از کشورهایی همچون هند، بنگلادش و پاکستان و …) بوده هم اکنون با جمعیتی بیش از دو برابر، پزشک مازاد دارد و خود به دیگر کشورها پزشک صادر می‌کند.
* در حیطه کشاورزی و دامداری نیز طبق آمار رسمی دولت در سال 1356، دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود را برای سی‌ و سه روز را داشته است و مجبور بوده باقی مواد غذایی خود را از خارج وارد کند. برای مثال مرغ را از فرانسه، تخم مرغ را از اسرائیل، سیب را از لبنان، پنیر را از دانمارک و … وارد می‌کرده، لکن هم‌اکنون علیرغم دو برابر شدن جمعیت، بیش از سیصد روز در سال مواد غذایی خود را در داخل تأمین می‌کند و در اکثر زمینه‌ها خود اتکا شده است.
* از دیگر موارد قابل اشاره، موفقیت بسیار چشمگیر نظام جمهوری اسلامی در مبارزه با مواد مخدر و سوداگران مرگ می‌باشد. طبق آمارهای بین‌المللی بیش از هشتاد درصد مواد مخدر مکشوفه در سطح جهان در مرزهای ایران کشف و منهدم می‌گردد که به همین جهت نیز ایران چندین بار از سوی مجامع جهانی مورد تقدیر قرار گرفته است.
* در حیطه نظامی نیز، در حالی که قبل از انقلاب تقریباً تمام تسلیحات نظامی کشور از خارج وارد می‌شده، هم‌اکنون نه تنها این نسبت تقریباً ‌معکوس شده، بلکه ایران در زمره یکی از تولیدکنندگان درجه دوم تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و تولیدات خود را به بیش از سی‌وهفت کشور جهان صادر می‌کند.
* در حوزه هنری و فرهنگی یکی از موارد قابل اشاره، سینمای ایران است که به اذعان تمامی صاحبنظران، قبل از انقلاب به هیچ وجه در دنیا مطرح نبوده و به حساب نمی‌آمده است، لکن امروزه به عنوان یکی از جذاب‌ترین، صاحب سبک‌ترین و جزو چند سینمای مطرح جهان قرار دارد و در صنعت دوبلاژ نیز جزو سه کشور اول دنیا است.
* در حیطه صنعتی، کشوری که قبل از انقلاب تقریباً تمامی کالاهای صنعتی خود را از خارج وارد می‌کرده و معدود کالاهای ساخت داخل نیز عموماً از کیفیت و مرغوبیت پایینی برخوردار بوده، هم اکنون در اکثر زمینه‌ها خود به تولید کننده تبدیل شده است و تولیداتش نیز در بسیاری از موارد، از جهت کیفیت و استاندارد قابل رقابت با مشابه خارجی می‌باشد و در برخی از صنایع – همچون صنایع ساختمانی – به مرز خوداتکایی کامل رسیده است.
عوامل دخیل در قضاوت غیر واقع‌بینانه نسبت به وضع موجود
سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا علیرغم وجود این دستآوردهای عظیم و تلاش های غیر قابل انکار از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ضریب نارضایتی در جامعه ما در سال های اخیر افزایش یافته و عده بسیاری از مردم و حتی نخبگان از وضعیت موجود اظهار نارضایتی می‌کنند؟! در پاسخ باید به عوامل متعددی که در نارضایتی جامعه و قضاوت منفی آنان در این دوره دخیل بوده اشاره کرد، برخی از این عوامل عبارتند از:
1- تغییر الگوی مصرف جامعه و بهبود نسبی سطح زندگی مردم به خصوص پس از دهه دوم انقلاب که به تدریج باعث افزایش سطح انتظارات آنان از زندگی گردیده است.
2- افزایش چشمگیر سطح آگاهی های اجتماعی و اقتصادی آحاد افراد جامعه پس از انقلاب و در نتیجه، توجه بیشتر آنان به نقاط ضعف و نارسایی‌های وضع موجود به جای نقاط قوت آن، از دیگر عوامل قابل اشاره است.
3- حاکمیت و ترویج فرهنگ غلط انتظار رفع همه مشکلات جامعه از سوی حکومت و دولت در سال های اخیر که خود ضریب نارضایتی را افزایش داده است.
4- کاهش شدید درآمد سرانه نفتی کشور و ایراد خسارت‌های هنگفت به کشور به دلیل تحمیل جنگ در سال های بعد از انقلاب که در توان و عملکرد کارگزاران نظام جمهوری اسلامی مؤثر بوده است.
5- عدم توجیه مردم در خصوص سیاست‌های اقتصادی نظام از سوی مسئولان و عدم انعکاس مناسب دستآوردها و آمارهای دقیق، شفاف و تطبیقی از بیلان‌کاری و ابعاد اقدامات و تلاش‌های صورت پذیرفته در مقایسه با قبل از انقلاب و کشورهای دیگر.
6- فضاسازی و فعالیت گسترده سوءتبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی انقلاب و نظام در نفی وضع موجود و بزرگ نمایی مشکلات.
7- مشاهده برخی از موارد سوء مدیریت و سوء عملکرد از سوی برخی از مسئولان و کارگزاران نظام و تعمیم آن به کلیت مسئولان از سوی مردم.
و عواملی دیگر که نیازمند وقت و حوصله جداگانه‌ای برای بررسی و تحلیل است.
برای نمونه به یکی از نکاتی که در قضاوت افراد نسبت به وضع موجود تأثیر منفی برجای گذاشته و به مورد پنجم از موارد پیش گفته مربوط می‌شود، اشاره می‌کنیم و آن مسئله، وجود به اصطلاح ارزانی در سال های قبل از انقلاب و گرانی در سال های بعد از آن می‌باشد. در حالی که این امر از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد:
الف- از جهت سیاست های توسعه اقتصادی کشور، این سؤال مطرح می‌شود که چرا قبل از انقلاب، قیمت کالاها به اصطلاح ارزان و بعد از انقلاب گران بوده است. هنگامی که این سؤال را بررسی می‌کنیم درمی‌یابیم که یکی از عمده‌ترین دلایل این امر، اعمال تعرفه‌های گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفه‌ها بعد از انقلاب بوده است. به عبارتی دیگر در نتیجه اعمال تعرفه‌های گمرکی پایین، کالاهای خارجی به وفور و به قیمت بسیار نازل در بازار یافت می‌شده، در حقیقت این سیاست اقتصادی بسیار غلط، در جهت تضعیف تولیدات داخلی، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرت های صنعتی و در جهت تأمین بازار برای آنان بوده است، زیرا در چنین شرایطی به هیچ وجه تولید کننده نوپا و تازه‌کار داخلی امکان رقابت با تولید کننده توانمند و با تجربه خارجی را نداشته و به سهولت از صحنه رقابت خارج می‌شده و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرفه نمی‌دانسته است. به همین جهت است که ارزانی کالاها (به معنای عرفی آن) یکی از بزرگترین موانع رشد و توسعه اقتصادی در کشورها، خصوصاً کشورهای در حال توسعه تلقی می‌شود؛ زیرا ارزانی، موجب تضعیف موقعیت تولیدکننده و در نهایت، موجب ضربه وارد شدن به تولیدات داخلی می‌شود. از همین روست که در اکثر کشورهای پیشرفته اقتصادی، گرانی وجود دارد.11 حتی در کشورهای پیشرفته اقتصادی در مواردی با ارزانی نیز مبارزه می‌شود؛ زیرا با واقعی شدن قیمت هاست که می‌توان از تولیدات داخلی حمایت نمود و حمایت از تولید کننده داخلی نیز نهایتاً تأمین کننده منافع ملی و در دراز مدت تضمین کننده منافع مصرف کننده داخلی خواهد بود.
ب. این مسئله از جهت قدرت خرید اکثریت جامعه نیز قابل تأمل و توجه است. امروزه بسیار می‌شنویم که گفته می‌شود در گذشته مثلاً قیمت گوشت فلان مقدار بوده و یا قیمت تخم‌مرغ چنان بوده و در مقایسه با قیمت های کنونی که بسیار افزایش یافته، اینگونه نتیجه‌گیری می‌شود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است، در حالی که هم تجربه افراد و هم آمارها نشان از بهبود وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد. به عبارت دیگر درست است که در گذشته قیمت ها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایین‌تر از آن بوده است. آمارها و بررسی‌های رسمی و غیررسمی حکایت از این می‌کند که به غیر از برخی از اقشار جامعه – از جمله اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها – اکثریت قریب به اتفاق اقشار مردم خصوصاً صاحبان مشاغل آزاد از وضعیت معیشتی مناسب‌تری نسبت به قبل از انقلاب برخوردار شده‌اند،12 لکن به دلایل متعددی همچون تغییر الگوی زندگی – الگوی مسکن، خوراک، پوشاک و لوازم منزل – و به تبع آن، افزایش سطح انتظار آنها از زندگی، علیرغم بهبود نسبی وضعیت معیشت، ‌ابراز نارضایتی و احساس محرومیت در آنان افزایش یافته است.
در این خصوص با دو مثال تجربی بحث خود را به پایان می‌رسانیم:
امروزه الگوی مسکن عموم مردم نسبت به قبل از انقلاب و سال های اول انقلاب تغییر یافته است. در گذشته اکثر خانواده‌ها گسترده بوده‌اند، اما اکنون هسته‌ای شده‌اند. مثلاً در گذشته اگر به خانواده‌ای عروس یا دامادی اضافه می‌شد، در یکی از اتاق‌های همان خانه جای می‌گرفت. در حالی که اکنون عموماً عروس و دامادها پس از مدت کوتاهی به سوی یک مسکن مستقل روی می‌آورند.
در خصوص الگوی خوراک نیز شاهد تغییرات اساسی در جامعه خودمان در سال های اخیر هستیم. در حدود 30 – 25 سال پیش، قوت غالب خانواده‌های ایرانی نان و برنج غذای اعیان ها محسوب می‌شده، در حالی که الآن الگوی خوراک اکثریت جامعه تغییر یافته و عموماً در غذای روزانه آنان برنج جایگاه خاصی پیدا کرده است.
البته در این باره هنوز مباحث فراوان دیگری قابل طرح است که پرداختن به آنها در این مجال نمی‌گنجد.
بنابراین از آنچه تاکنون گفتیم این نتیجه حاصل می‌شود که، کارنامه عملکرد نظام جمهوری اسلامی و کارگزاران آن، با توجه به تغییر عمده شرایط و تقلیل محسوس درآمدهای ارزی کشور در سال های پس از انقلاب با عنایت به حجم کارهای انجام شده مصداق کارآمدی نسبی است و عدم تحقق کامل برخی از اهداف و آرمان ها می‌تواند از نشانه‌های ضعف و وجود درصدی از ناکارآمدی در عملکرد کارگزاران نظام تلقی گردد.
پی نوشت
——————————————————————————–
*. اقتباس از ماهنامه فرهنگی ناظرامین، ص32.
1. Development
2. Efficiency
3. Infant Mortality Rate: IMR
4. شاخص‌های سلامتی در ج.ا.ایران محمداسماعیل اکبری (معاون سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)، تهران، تابستان1382، ص6.
5. Maternal Moratality Rate: MMR
6. همان، ص5 .
7. همان، ص6 .
8. ر.ک به: نامه وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری به مقام معظم رهبری در تاریخ 30/10/1381 به شماره 13560/9.
9. همان.
10. ر.ک به: http://access.Isiproducts.Com/trials
11. برا ی مثال، بانک جهانی برای چندمین سال متوالی، توکیو پایتخت ژاپن را به عنوان گران‌ترین شهر جهان اعلام می‌نماید.
12. در این خصوص شایان توجه است که اخیراٌ بانک جهانی مقایسه‌ای از وضعیت رفاه و معیشت مردم ایران بین سال های 1356 تا 1378 ارایه نمود. براساس آمار و شاخص‌های این بانک در سال 1356، 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر بوده‌اند، در حالی که در سال 1378 این رقم به 16 درصد کاهش یافته است. به عبارت دیگر وضعیت رفاه و معیشت مردم در این فاصله به طور متوسط 8/2 برابر بهبود یافته است.
( محمد رضا مرندی ، درآمدی بر کارنامه نظام جمهوری اسلامی ، نشریه معارف،،شماره 22 ـ دی ماه 83 )

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد