خانه » همه » مذهبی » کسي که قصد سوء استفاده از علوم غربيه را ندارد، ولي مي خواهد آن را ياد بگيرد، حکمش چيست؟

کسي که قصد سوء استفاده از علوم غربيه را ندارد، ولي مي خواهد آن را ياد بگيرد، حکمش چيست؟

ابتدا لازم است بيان شود كه:
علوم غريبه علومي هستند كه موضوع آنها نيروهاي فوق طبيعي مكتوم، يا اسرار آميز است مانند: سحر، كيميا، ليميا، هيميا، سيميا، ريميا، جفر[1] و… البته طبق بعضي از تعاريف سحر معناي گسترده اي دارد و ليميا[2] و هيميا[3] و سيميا[4] و ريميا[5] نيز از اقسام سحر محسوب مي شوند و لذا در كتب فقهي از اين علوم تحت عنوان سحر بحث شده است.
 نكته اي را كه اگر از همين ابتدا به آن توجه داشته باشيم، مي تواند بسيار راه گشا باشد، اين است كه بعضي از اين علوم و ادعاها و كارهايي كه مدعيان اين علوم مي كنند، دور از حقيقت و عاري از واقعيت است. چنان كه از جمله پرسش هاي آن زنديق مصري (كه شرح پرسش هاي او از امام صادق ـ عليه السلام ـ در كتب روايي ما آمده است) اين بود كه آيا ساحر مي تواند با سحرش انساني را به شكل سگ يا خر يا چيز ديگري در بياورد؟ امام ـ عليه السلام ـ در پاسخ او مي فرمايد: ساحر ضعيف تر از آن است كه خلقت خداي تعالي را تغيير دهد. و اگر كسي بتواند چنين كاري انجام دهد، پس او شريك خدا است و خداوند تعالي بسيار والاتر از آن است كه شريكي داشته باشد. وانگهي اگر او مي توانست چنين كارهايي بكند، پيري و بيماري را از خود دور مي كرد و سفيدي را از موهايش و فقر را از زندگي اش بيرون مي راند.[6]بنابرآنچه گفتيم بسياري از كارهاي آنها، صرفاً جنبة نيرنگ و خدعه و چشم بندي و تردستي دارد، و گاهي از عوامل تلقيني استفاده مي كنند و گاهي از خواص ناشناخته‌ي فيزيكي و شيميايي بعضي از اجسام و مواد و گاه از طريق كمك گرفتن از شياطين است.[7]البته ناگفته نماند، از بعضي آيات قرآن مانند آية 102 سورة بقره استفاده مي شود كه بعضي از انواع سحر به راستي اثر مي گذارد؛ ولي آيا تاثير سحر، فقط جنبة رواني دارد و يا اينكه اثر جسماني و خارجي هم ممكن است داشته باشد؟ در آيات بالا به آن اشاره اي نشده است و لذا بعضي معتقدند اثر سحر تنها در جنبة رواني است.[8]و نيز اين نكته اثبات شده است كه نيروي «ارادة انسان»، قدرت فراواني دارد و هنگامي كه در پرتو رياضت هاي نفساني قويتر شود، كارش به جايي مي رسد كه در موجودات محيط خود تاثير مي گذارد، همانگونه كه مرتاضان بر اثر رياضت اقدام به كارهاي خارق العاده مي كنند. و اين نكته نيز قابل توجه است كه رياضت ها گاهي مشروع است و گاهي نا مشروع. رياضت هاي موافق با شرع در نفوس پاك نيروي سازنده ايجاد مي كند و رياضت هاي خلاف شريعت نيروي شيطاني، و هر دو ممكن است منشاء خارق عادت گردد ولي در اولي مثبت و سازنده و در دومي منفي و مخرب است.[9]حال پس از اين مقدمه به مسئلة اصلي مي رسيم و آن اينكه، آيا تلاش براي كسب چنين علومي و سعي براي به دست آوردن چنين قدرت هايي و همچنين به كارگيري آنها، از نظر شرع و آيين مقدس اسلام جايز است يا خير؟ فقهاي بزرگوار ما چنان كه از آثار و كتبشان معلوم و مسلم است، نظر مساعد و مثبتي نسبت به بسياري از اين علوم ندارند، اين وارثان انبياء بر اساس آيات شريفه‌ي قرآن كريم و نيز روايات نوراني اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ فتوي به حرمت اينها داده اند.[10] تنها بعضي از اين بزرگواران استفاده از بعضي از اين علوم را آن هم در شرايطي خاص و براي اهدافي خاص (كه همان حفظ فرد و جامعه از تهاجم و شبيخون ساحران است)[11] جايز[12] و احياناً لازم دانسته اند.[13] بنابراين اگر كسي صلاحيت و اهليت لازم براي فراگيري و كاربرد اينها را داشته باشد و بخواهد علمي از اين علوم را فرا بگيرد، بايد از مرجع تقليد خود استفتاء كند و حكم حرام يا حلال بودن آن را بپرسد و مطابق با آن عمل كند.
مخصوصاً اين مسئله از آنجا اهميت بيشتري پيدا مي كند كه بدانيم، گاهي پرداختن به بعضي از اين علوم، موجب كافر شدن شخص مي شود.[14] حال يا كفر عملي يا كفر اعتقادي يا هر دو. منظور از «كفر عملي» اين است كه شخص مرتكب معصيت بزرگي شده است و منظور از كفر اعتقادي اين است كه او از دايرة موحدان بيرون رفته و براي خداي تعالي شريك قائل شده است[15]. بنابراين اين شخص «مرتد» محسوب و همة احكام ارتداد از جمله «قتل» دربارة او اجرا مي شود.[16]اكنون فرض مي كنيم كسي بخواهد يكي از اين علوم را بياموزد و قصد سويي هم نداشته باشد و كار او از نظر شرعي هم بي اشكال باشد، آيا همين مقدار كافي است و ديگر خطري او را تهديد نمي كند؟ پاسخ منفي است. دست كم سه خطر ديگر او را تهديد مي كند:
1. دگرگوني نيت: اينكه هر چند در ابتدا نيت شخص پاك بوده ولي بعدها گرفتار وسوسه هاي شيطاني و خواهش هاي نفساني شود و بخواهد از قدرتي كه احياناً به دست آورده، در جهت اغراض شخصي استفاده كند.
2. حركت از بيراهه: به اين معنا كه به دست آوردن بعضي از اين علوم، نيازمند رياضت هايي است و در اين مسير چنانچه تحت نظر فقيهي بصير حركت نكند، مرتكب رياضت هاي خلاف شرع بشود.
3. آلت دست واقع شدن: چه بسا وقتي اشراري متوجه توانايي خاص شخص صاحب يكي از اين علوم بشوند، تصميم بگيرند كه او را وادار كنند از قدرتش در جهت منافع پليد آنها استفاده كند.

خلاصه:
بسياري از اين علوم و اعمال صاحبان آنها واهي است و هر چند بخشي از آنها واقعيت دارد، با اين حال از نظر شرعي جز در موارد خاص و استثنايي،‌ غير مجاز هستند و پرداختن به آنها نيازمند كسب تكليف از مرجع تقليد است. با توجه به اين نكته كه حتي بر فرض مجاز بودن اين علوم براي كسي، باز هم چيزهايي مانند تغيير نيّت، حركت از بيراهه و آلت دست واقع شدن، براي او ممكن است خطر آفرين باشد. و نكتة پاياني اين كه از راه بندگي خالصانه‌ي خداوند تبارك و تعالي مي  توان به مرتبه ها و قدرت هاي بسيار بالاتر از آنچه از اين علوم انتظار مي رود رسيد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني، ص 68 ـ 351، چاپ يازدهم، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1378.
2. جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، ج 5، ص 742 ـ 642، چاپ اول، مركز نشر اسراء، قم، 1382.
 
پي نوشت ها:
[1] . مصاحب، غلامحسين، دايرة المعارف فارسي، تهران، امير كبير، چاپ دوم، 1380، ج 2، بخش اول، ص 1759.
[2] . انصاري، مرتضي، المكاسب، قم، دارالحكمه، چاپ اول، 1416، ج اول، ص 226.
[3] . همان، ص 213.
[4] . همان، ص 226.
[5] . همان، ص 227.
[6] . طبرسي، احمد بن علي، احتجاج، نجف اشرف، مطبعة النعمان، 1386 ق، ج 2، ص 81.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1368، ج 13، ص 240.
[8] . همان، ج 1، ص 378.
[9] . همان، ص 382.
[10] . نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، چاپ هفتم، بي تا، ج 22، ص 75 ـ 8، و ص 85.
[11] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1382، ج 5، ص 729.
[12] . نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، چاپ هفتم، بي تا، ج 22، ص 78 ـ 9.
[13] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1382، ج 5، ص 729.
[14] . نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، چاپ هفتم، بي تا، ج 22، ص 86.
[15] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1382، ج 5، ص 663.
[16] . نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، چاپ هفتم، بي تا، ج 22، ص 86 و ج 41، ص 3 ـ 442.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد