در این باره روایات متعدّدى نقل شده است که تارک نماز، کافر است.رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده اند: «مَنْ تَرَکَ صَلاَتَهُ مُتَعَمِّداً فقد کفر»[1] ؛ «هرکس عمدا نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است» و در روایت دیگرى که از امام صادق علیه السلامنقل شده ایشان بیان داشته اند: «إِنَّ تَارِکَ الصَّلاَةِ کَافِر»[2] ؛ «همانا ترک کننده نماز واجب، کافر است».
البته باید دانست، کفر در فرهنگ قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام به پنج معنا آمده است:
1. کسى که اعتقاد به خدا و رسول و معاد ندارد مانند مشرکان.
2. کسى که حق را مى پوشاند.
3. کفر نعمت (کفران نعمت).
4. کفر به معناى ترک دستور خداوند و مخالفت کردن با او.
5. کفر به معناى برائت و بیزارى جستن.
مرحوم مجلسى بزرگ (ره) مى فرماید: «کفر» در روایات نماز به معناى چهارم – یعنى ترک دستور خداوند و مخالفت با اوست – مى باشد.[3]
به عبارت دیگر دو نوع کفر مطرح است؛ یکى کفر اعتقادى و دیگرى کفر عملى. با این تفاوت که در شرک و کفر اعتقادى، کافر به طور کلّى از دایره دین الهى و مسلمانى خارج است و از نظر فقهى نجس مى باشد اما در کفر عملى، برخى رفتارهاى او مانند مشرکان است مثل ترک کننده نماز که رفتار او شبیه کافران است. اما اعتقاد به خدا دارد در نتیجه مشرک و نجس نیست.
به همین جهت، از لحاظ فقهى «کافر، کسى است که خدا را منکر شود یا براى خدا شریک قرار دهد یا پیغمبرى حضرت خاتم الأنبیاء محمدبن عبداللّه صلى الله علیه و آله را قبول نداشته باشد. هم چنین اگر در یکى از اینها شک داشته باشد و نیز کسى که ضرورى دین، یعنى چیزى را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزء دین اسلام مى دانند، منکر شود، کافر و نجس است، البته اگر چنان چه بداند آن چیز ضرورى دین است و انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوّت برگردد، نجس است و اگر نداند، احتیاطاً باید از او اجتناب کرد…»[4] .
کسى که نماز را ترک نموده چند قسم است:
1. ترک نماز به جهت انکار دین به طورى که معتقد به خدا نیست و با لجاجت مى گوید: اگر چه خدا گفته اما من انجام نمى دهم! در این صورت منکر ضرورى دین شده و کافر است و از لحاظ فقهى نیز محکوم به نجاست مى باشد و چنین فردى به عذاب ابدى دچار مى گردد.
2. ترک نماز به دلیل مسامحه کارى و کم اعتنایى به امور اخروى و اشتغال به سرگرمى هاى دنیوى. این قسم از ترک نماز موجب فسق است و گناه کبیره شمرده مى شود اما چنین فردى مسلمان مى باشد و از لحاظ فقهى نیز حکم به طهارت چنین فردى مى شود.
3. ترک نماز در برخى اوقات: فردى در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایى به امر آخرت گاهى نماز مى خواند و گاهى ترک مى کند و یا در اثر اهمیت ندادن به اوقات نماز، گاهى آن را در وقتش ترک مى کند به خیال آن که در خارج وقت آن را قضا کند.
این قسم سوّم هر چند مانند دو قسم قبل نیست ولى چنین فردى از ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن است و در روایات آمده است که چنین کسى مشمول شفاعت اهل بیت علیهم السلام قرار نمى گیرد و به شفاعت محمّد و آل محمد علیهم السلام نائل نمى گردد.
ترک نماز آثار و نتایج شوم فراوانى دارد؛ که به گوشه هایى از آن اشاره مى شود:
دور ماندن از امان
رسول خدا صلى الله علیه و آله: «من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله»[5] ؛ «کسى که نماز را عمدا و بدون علّت ترک کند از امان خدا و رسولش دور خواهد بود».
تسلط شیطان
امام صادق علیه السلام از پدرش از پدرانش از امیرمؤنان علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «شیطان همواره از پسر آدم وحشت دارد و فاصله مى گیرد تا زمانى که نمازهاى پنج گانه اش را در وقتش بجا مى آورد. پس هرگاه آنها را ضایع کرد بر او جرأت پیدا مى کند و او را بر گناهان بزرگ وادار مى سازد»[6] .
محرومیت از دین
شخصى که عبادت الهى را ترک نماید، در واقع دین خود را منهدم نموده است از همین رو پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرموده اند: «فَمَنْ تَرَکَ صَلاَتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَه»[7] ؛ «کسى که عملاً نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است» و لذا به فرموده امام صادق علیه السلام: «اَلاَ حَظَّ فِى الاْءِسْلاَمِ لِمَنْ تَرَکَ الصَّلاَة»[8] ؛ «تارک نماز، حظّ و بهره اى از اسلام ندارد». چرا که فاصله بین کافر و مسلمان، نماز است.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده اند: «بَینَ الْعَبْدِ وَ بَینَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلاَةِ»[9] ؛ «فاصله کفر و بندگى ترک نماز است». و در فراز دیگر از آن حضرت نقل شده است: «من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر»[10] ؛ «هر کس عمداً نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است» زیرا در نماز به توحید در خالقیت و الوهیت اعتراف مى شود.
سزاوار لعن
رسول خدا صلى الله علیه و آله: «تارک الصلاة ملعون فى التوراة ملعون فى الانجیل ملعون فى الزبور ملعون فى القران ملعون فى لسان جبرئیل ملعون فى لسان میکائیل ملعون فى لسان اسرافیل ملعون فى لسان محمد»[11] ؛ «ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمد صلى الله علیه و آله ملعون است».
زیان دنیا و آخرت
ترک نماز موجب مى شود که اعمال شایسته دیگرى که انجام مى دهد نیز نابود گردد: «مَنْ تَرَکَ صَلاَتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»[12] ؛ «کسى که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است».
بى نماز در دنیا زندگى پرمشقّتى دارد و در قیامت کور محشور مى شود: خداى متعال تصریح نموده هرکس از یاد الهى رویگردان شود زندگى سختى داشته و در قیامت کور محشور مى شود:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرى فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى»[13] ؛ «و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم!»
رسول خدا صلى الله علیه و آله: «مَنْ تَرَکَ صَلاَةً لاَ یرْجُو ثَوَابَهَا وَ لاَ یخَافُ عِقَابَهَا فَلاَ أُبَالِى أَیمُوتُ یهُودِیاً أَوْ نَصْرَانِیاً أَوْ مَجُوسِیا»[14] ؛ «کسى که نماز را ترک کند، در حالى که امید به پاداش نماز نداشته و از عذاب آن نیز نمى ترسیده، پس باکى نیست که یهودى بمیرد، یا نصرانى، یا مجوسى».
افراد بى نماز با حقارت و ذلیلانه وارد جهنم مى شوند همان گونه که خداوند متعال فرموده است:
«إِنَّ الَّذینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»[15] ؛ «آنان که از عبادت کردن به خداوند تکبّر مى ورزند، هر چه زودتر ذلیلانه به جهنم فرو خواهند رفت».
در قرآن کریم آمده: در قیامت یکى از سؤل هایى که بهشتیان از جهنمیان مى پرسند در خصوص علّت جهنمى شدن آنها مى باشد که آنها جواب مى دهند ما به خاطر این جهنمى شدیم که نماز نمى خواندیم. خداوند متعال این مکالمه را چنین بیان داشته:
«فى جَنَّاتٍ یتَساءَلُونَ. عَنِ الْمُجْرِمینَ. ما سَلَکَکُمْ فى سَقَرَ. قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[16] ؛ «آنها (مؤمنان) در باغ هاى بهشتند، و سؤل مى کنند… از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مى گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم».
لذا عاقبت بى نماز گرفتار شدن به عذاب الهى است مگر این که توبه نموده و به جبران گذشته خود بپردازد. این سرنوشت شوم اختصاص به تارکین نماز ندارد بلکه دامن گیر آنان که به بى نمازها کمک کرده و آنان را از این مسیر انحراف باز نداشتند نیز خواهد شد[17]
پاورقی:
1- عوالى اللآلى، ج2، ص 224.
2- وسائل الشیعة، ج4، ص 42.
3- محمد وحیدى، دانستنى هاى لازم از نماز، قم: مؤسسه بوستان کتاب مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1387ش، چهارم، ص 33.
4- توضیح المسائل مراجع، مطابق با فتاواى دوازده نفر از مراجع معظّم تقلید، ج1، ص84، مسئله 106 از رساله امام.
5- عیون أخبارالرضا علیه السلام، ج 1، ص 285.
6- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 230.
7- بحارالأنوار، ج79، ص 202.
8- همان، ص 232.
9- همان، ص 202.
10- عوالى اللآلى، ج2، ص 224.
11- الحکم الزاهرة، ترجمه انصارى، ص 294.
12- بحارالأنوار، ج79، ص 202.
13- طه 20، آیه 124.
14- بحارالأنوار، ج79، ص 202.
15- غافر 40، آیه 60.
16- مدثر 74، آیات 40 تا 43.
17- ر.ک: جامع الأخبار، ص 74.
البته باید دانست، کفر در فرهنگ قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام به پنج معنا آمده است:
1. کسى که اعتقاد به خدا و رسول و معاد ندارد مانند مشرکان.
2. کسى که حق را مى پوشاند.
3. کفر نعمت (کفران نعمت).
4. کفر به معناى ترک دستور خداوند و مخالفت کردن با او.
5. کفر به معناى برائت و بیزارى جستن.
مرحوم مجلسى بزرگ (ره) مى فرماید: «کفر» در روایات نماز به معناى چهارم – یعنى ترک دستور خداوند و مخالفت با اوست – مى باشد.[3]
به عبارت دیگر دو نوع کفر مطرح است؛ یکى کفر اعتقادى و دیگرى کفر عملى. با این تفاوت که در شرک و کفر اعتقادى، کافر به طور کلّى از دایره دین الهى و مسلمانى خارج است و از نظر فقهى نجس مى باشد اما در کفر عملى، برخى رفتارهاى او مانند مشرکان است مثل ترک کننده نماز که رفتار او شبیه کافران است. اما اعتقاد به خدا دارد در نتیجه مشرک و نجس نیست.
به همین جهت، از لحاظ فقهى «کافر، کسى است که خدا را منکر شود یا براى خدا شریک قرار دهد یا پیغمبرى حضرت خاتم الأنبیاء محمدبن عبداللّه صلى الله علیه و آله را قبول نداشته باشد. هم چنین اگر در یکى از اینها شک داشته باشد و نیز کسى که ضرورى دین، یعنى چیزى را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزء دین اسلام مى دانند، منکر شود، کافر و نجس است، البته اگر چنان چه بداند آن چیز ضرورى دین است و انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوّت برگردد، نجس است و اگر نداند، احتیاطاً باید از او اجتناب کرد…»[4] .
کسى که نماز را ترک نموده چند قسم است:
1. ترک نماز به جهت انکار دین به طورى که معتقد به خدا نیست و با لجاجت مى گوید: اگر چه خدا گفته اما من انجام نمى دهم! در این صورت منکر ضرورى دین شده و کافر است و از لحاظ فقهى نیز محکوم به نجاست مى باشد و چنین فردى به عذاب ابدى دچار مى گردد.
2. ترک نماز به دلیل مسامحه کارى و کم اعتنایى به امور اخروى و اشتغال به سرگرمى هاى دنیوى. این قسم از ترک نماز موجب فسق است و گناه کبیره شمرده مى شود اما چنین فردى مسلمان مى باشد و از لحاظ فقهى نیز حکم به طهارت چنین فردى مى شود.
3. ترک نماز در برخى اوقات: فردى در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایى به امر آخرت گاهى نماز مى خواند و گاهى ترک مى کند و یا در اثر اهمیت ندادن به اوقات نماز، گاهى آن را در وقتش ترک مى کند به خیال آن که در خارج وقت آن را قضا کند.
این قسم سوّم هر چند مانند دو قسم قبل نیست ولى چنین فردى از ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن است و در روایات آمده است که چنین کسى مشمول شفاعت اهل بیت علیهم السلام قرار نمى گیرد و به شفاعت محمّد و آل محمد علیهم السلام نائل نمى گردد.
ترک نماز آثار و نتایج شوم فراوانى دارد؛ که به گوشه هایى از آن اشاره مى شود:
دور ماندن از امان
رسول خدا صلى الله علیه و آله: «من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله»[5] ؛ «کسى که نماز را عمدا و بدون علّت ترک کند از امان خدا و رسولش دور خواهد بود».
تسلط شیطان
امام صادق علیه السلام از پدرش از پدرانش از امیرمؤنان علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «شیطان همواره از پسر آدم وحشت دارد و فاصله مى گیرد تا زمانى که نمازهاى پنج گانه اش را در وقتش بجا مى آورد. پس هرگاه آنها را ضایع کرد بر او جرأت پیدا مى کند و او را بر گناهان بزرگ وادار مى سازد»[6] .
محرومیت از دین
شخصى که عبادت الهى را ترک نماید، در واقع دین خود را منهدم نموده است از همین رو پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرموده اند: «فَمَنْ تَرَکَ صَلاَتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَه»[7] ؛ «کسى که عملاً نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است» و لذا به فرموده امام صادق علیه السلام: «اَلاَ حَظَّ فِى الاْءِسْلاَمِ لِمَنْ تَرَکَ الصَّلاَة»[8] ؛ «تارک نماز، حظّ و بهره اى از اسلام ندارد». چرا که فاصله بین کافر و مسلمان، نماز است.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده اند: «بَینَ الْعَبْدِ وَ بَینَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلاَةِ»[9] ؛ «فاصله کفر و بندگى ترک نماز است». و در فراز دیگر از آن حضرت نقل شده است: «من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر»[10] ؛ «هر کس عمداً نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است» زیرا در نماز به توحید در خالقیت و الوهیت اعتراف مى شود.
سزاوار لعن
رسول خدا صلى الله علیه و آله: «تارک الصلاة ملعون فى التوراة ملعون فى الانجیل ملعون فى الزبور ملعون فى القران ملعون فى لسان جبرئیل ملعون فى لسان میکائیل ملعون فى لسان اسرافیل ملعون فى لسان محمد»[11] ؛ «ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمد صلى الله علیه و آله ملعون است».
زیان دنیا و آخرت
ترک نماز موجب مى شود که اعمال شایسته دیگرى که انجام مى دهد نیز نابود گردد: «مَنْ تَرَکَ صَلاَتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»[12] ؛ «کسى که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است».
بى نماز در دنیا زندگى پرمشقّتى دارد و در قیامت کور محشور مى شود: خداى متعال تصریح نموده هرکس از یاد الهى رویگردان شود زندگى سختى داشته و در قیامت کور محشور مى شود:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرى فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى»[13] ؛ «و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم!»
رسول خدا صلى الله علیه و آله: «مَنْ تَرَکَ صَلاَةً لاَ یرْجُو ثَوَابَهَا وَ لاَ یخَافُ عِقَابَهَا فَلاَ أُبَالِى أَیمُوتُ یهُودِیاً أَوْ نَصْرَانِیاً أَوْ مَجُوسِیا»[14] ؛ «کسى که نماز را ترک کند، در حالى که امید به پاداش نماز نداشته و از عذاب آن نیز نمى ترسیده، پس باکى نیست که یهودى بمیرد، یا نصرانى، یا مجوسى».
افراد بى نماز با حقارت و ذلیلانه وارد جهنم مى شوند همان گونه که خداوند متعال فرموده است:
«إِنَّ الَّذینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»[15] ؛ «آنان که از عبادت کردن به خداوند تکبّر مى ورزند، هر چه زودتر ذلیلانه به جهنم فرو خواهند رفت».
در قرآن کریم آمده: در قیامت یکى از سؤل هایى که بهشتیان از جهنمیان مى پرسند در خصوص علّت جهنمى شدن آنها مى باشد که آنها جواب مى دهند ما به خاطر این جهنمى شدیم که نماز نمى خواندیم. خداوند متعال این مکالمه را چنین بیان داشته:
«فى جَنَّاتٍ یتَساءَلُونَ. عَنِ الْمُجْرِمینَ. ما سَلَکَکُمْ فى سَقَرَ. قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[16] ؛ «آنها (مؤمنان) در باغ هاى بهشتند، و سؤل مى کنند… از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مى گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم».
لذا عاقبت بى نماز گرفتار شدن به عذاب الهى است مگر این که توبه نموده و به جبران گذشته خود بپردازد. این سرنوشت شوم اختصاص به تارکین نماز ندارد بلکه دامن گیر آنان که به بى نمازها کمک کرده و آنان را از این مسیر انحراف باز نداشتند نیز خواهد شد[17]
پاورقی:
1- عوالى اللآلى، ج2، ص 224.
2- وسائل الشیعة، ج4، ص 42.
3- محمد وحیدى، دانستنى هاى لازم از نماز، قم: مؤسسه بوستان کتاب مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1387ش، چهارم، ص 33.
4- توضیح المسائل مراجع، مطابق با فتاواى دوازده نفر از مراجع معظّم تقلید، ج1، ص84، مسئله 106 از رساله امام.
5- عیون أخبارالرضا علیه السلام، ج 1، ص 285.
6- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 230.
7- بحارالأنوار، ج79، ص 202.
8- همان، ص 232.
9- همان، ص 202.
10- عوالى اللآلى، ج2، ص 224.
11- الحکم الزاهرة، ترجمه انصارى، ص 294.
12- بحارالأنوار، ج79، ص 202.
13- طه 20، آیه 124.
14- بحارالأنوار، ج79، ص 202.
15- غافر 40، آیه 60.
16- مدثر 74، آیات 40 تا 43.
17- ر.ک: جامع الأخبار، ص 74.