کنترل شهوت
علی (علیه السلام) به مالک اشتر فرمان میدهد که هنگامی که نفس سرکش تو میخواهد چموشی کند و از کنترل خارج شود باید آن را مهار کنی و به وسیلهی تقوا آن را رام نمایی.
از قرآن به خوبی استفاده میشود که نفس انسان دارای سه مرحله است:
1. نفس اماره:
یعنی روح سرکش که همیشه انسان را به بدیها دعوت میکند، و شهوات و بدیها را در نظرش زینت میبخشد، این همان چیزی است که همسر عزیز مصر در پایان کار خود به آن اشاره کرد و گفت: «(وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ )؛ من خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند.» (2)
2. نفس لوّامه:
روحی است بیدار و نسبتاً آگاه که اوّل در دامان گناه میافتد امّا کمی بعد بیدار میشود و توبه میکند و به مسیر سعادت باز میگردد، این همان چیزی است که به آن وجدان اخلاقی میگویند که در بعضی بسیار قوی است و در بعضی ضعیف و ناتوان است و ممکن است بر اثر کثرت از کار بیفتد.
3. نفس مطمئنّه:
یعنی روح تکامل یافتهای که به مرحلهی اطمینان رسیده، و نفس سرکش را رام کرده است که در سورهی فجر آیهی 27 و 28 به آن اشاره شده است: «(یَا أَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّهُ * ارجِعی إلَی رَبّکِ رَاضِیَةً مَّرضِیَّةً)؛ تو ای نفس مطمئن! به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است».
تعبیر به «راضیة» به خاطر آن است که تمام پاداش وعدههای الهی را میبیند و یکپارچه راضی و خشنود میشود. امّا تعبیر به «مرضیة» به خاطر این است که مورد قبول و رضای دوست واقع شده است.
عن سَدیرِ الصَّیرَفیّ قال: قُلتُ لأبی عبدِاللهِ (علیه السلام): جُعِلتُ فِداکَ یابنَ رَسُولِ اللهِ هَل یُکرَهُ المُؤمِنُ علی قَبضِ رُوحِهِ؟ قال: لا واللهِ إنّهُ إذا أتاهُ مَلَکَ المَوتِ لِقَبضِ روحِهِ جَزِعَ عِندَ ذلِکَ، فیقولُ لهُ مَلَکُ المَوتِ: یا وَلِیَّ اللهِ لا تَجزَع فَوَالّذِیِ بَعَثَ مُحمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) لَأنا أبَرُّ بِکَ و أشفَقُ عَلَیکَ مِن والدٍ رَحیمٍ لَو حَضَرَکَ إفتَح عَینَیکَ فَانظُر، قال: وَ یُمثَّلُ له رسولُ الله (صلی الله علیه وآله و سلم) و امیرُ المؤمنین و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ و الأئمَةُ مِن ذُرِّیتَّهِم (علیهم السلام) فَیُقال له: هذا رسولُ اللهِ و أمیرُ المؤمنین و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ و الأئمَّةُ (علیهم السلام) رُفَقاوُکَ. قال: فَیَفتَحُ عَینَیهِ فَیَنظُرُ فَیُنادِی روحَهُ مُنادٍ مِن قِبَلِ رَبِّ العِزَّةِ فیقولُ: (یا أیّتُها النّفسُ المُطمَئِنَّةُ) إلی محمّدٍ و أهلِ بیتِه (ارجِعِی إلی رَبّکِ رَاضِیَةً) بالِولایَةِ (مَّرضِیَّةً) بالثّواب (فَاَدخُلی فی عِبادِی) یعنی محمّداً و أهل بیتِه (و ادخُلی جَنّتی) فما شَیءُ أحَبُّ إلیهِ مِن استِلالِ روحِه و اللّحوقِ بالمُنادِی.
در روایتی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت پرسید: آیا ممکن است مؤمن از قبض روحش ناراضی باشد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامی که فرشتهی مرگ برای قبض روحش میآید اظهار ناراحتی میکند، فرشتهی مرگ میگوید: ای ولی خدا ناراحت نباش، سوگند به آن کس که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را مبعوث کرده، من بر تو مهربانترم از پدر مهربان، درست چشمهای خود را بگشا و ببین، او نگاه میکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و امامان از ذریّه او را میبیند، فرشته به او میگوید: نگاه کن این رسول خدا و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان (علیهم السلام) دوستان تواند. او چشمانش را باز میکند و نگاه میکند، ناگهان گویندهای از سوی خداوند بزرگ ندا میدهد و میگوید: یاایتها النفس المطمئنه، ای کسی که به محمد و خاندانش اطمینان داشتی باز گرد به سوی پروردگارت، در حالی که تو به ولایت آنها راضی هستی، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در میان بندگانم یعنی محمد و اهل بیتش (علیهم السلام) و داخل شو در بهشتم، در این هنگام چیزی برای انسان محبوبتر از آن نیست که هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به این منادی پیوندد. (3)
پینوشتها:
1. نهجالبلاغه، نامهی 53، فرمان امام به مالک اشتر نخعی.
2. سورهی یوسف، آیهی 53.
3. تفسیر نمونه، ج26، ذیل آیات 27-30 سورهی فجر به نقل از کافی، ج3، باب ان المؤمن لا یکره علی قبض روحه.
منبع مقاله :
عبداللهزاده؛ محمد، (1393)، گفتار معصومین (ع)، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ سوم.