خانه » همه » مذهبی » گذري کوتاه بر زندگي و حالات آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (رحمت الله عليه)

گذري کوتاه بر زندگي و حالات آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (رحمت الله عليه)

گذري کوتاه بر زندگي و حالات آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (رحمت الله عليه)

آيت الله حاج ميرزا آقا ملکي تبريزي در خانواده اي با تقوا و پارسا در تبريز به دنيا آمد . خانواده ي وي از تاجران متمکن تبريز بودند. پدر او که حاج ميرزا شفيع نام داشت، در ابتداء عامل مضاربه ناصرالدين شاه بود؛ اما در پايان موفق شد که در خدمت مرحوم حاج ميرزا علينقي همداني مراتب تهذيب و تزکيه ي نفس را طي نموده و به مقامات والاي انسانيت نائل شود.(1)

f333a58f 001e 43e9 9a57 9d4de05f2c0c - گذري کوتاه بر زندگي و حالات آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (رحمت الله عليه)
2148 - گذري کوتاه بر زندگي و حالات آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (رحمت الله عليه)
گذري کوتاه بر زندگي و حالات آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي (رحمت الله عليه)

اشاره:

آيت الله حاج ميرزا آقا ملکي تبريزي در خانواده اي با تقوا و پارسا در تبريز به دنيا آمد . خانواده ي وي از تاجران متمکن تبريز بودند. پدر او که حاج ميرزا شفيع نام داشت، در ابتداء عامل مضاربه ناصرالدين شاه بود؛ اما در پايان موفق شد که در خدمت مرحوم حاج ميرزا علينقي همداني مراتب تهذيب و تزکيه ي نفس را طي نموده و به مقامات والاي انسانيت نائل شود.(1)

سير وسلوک الي الله

حاج ميرزا جواد آقا در آن هنگام که به تحصيل علوم اسلامي در نجف مشغول بود از تربيت و اصلاح خويش غافل نبود و به تهذيب نفس نيز اهتمام نمود و آن را سرلوحه ي زندگي خويش قرار داد. براي انجام اين مهم – به حکم عقل که هر راه و مسلکي و هر کار و حرفه اي نيازمند استاد پخته و کاردان است راه معرفت حق و شناخت نفس و ظرافت هاي مجاهده ي با آن و اطلاع بر دسيسه هاي شيطان نيز از امور زندگي به مراتب مهمتر و دقيق تر است- در جستجوي استاد پاک و راه رفته اي که به قدم مجاهده رسيده و سلوک راه حق را رفته باشد. پس در اين هنگام توفيق شرفيابي به محضر جمال سالکان راه دوست و پيشوايي اهل دل، شيخ عارف کامل آيت الله آخوند ملا حسينقلي همداني در جزيني راه پيدا کرد و به حضورش شتافت. شيخ مناجاتيان ميرزا آقا جواد ملکي مدت چهارده سال در خدمت ايشان به سير و سلوک الي الله پرداخت و به معرفت و توحيد حق سبحانه نائل شد. خود از استادان برجسته ي اين مکتب گرديد و شاگردان وارسته و سالک بسياري را تربيت نمود. (2)
حاج ميرزا جواد آقا بعد از دو سال خدمت آقا عرض مي کند: من در سير خود به جايي نرسيدم. آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال مي کند و او تعجب کرده و مي گويد: مرا نمي شناسيد؟ من جواد ملکي تبريزي هستم! ايشان مي گويند. شما با فلان ملکي ها بستگي داري؟ آقا ميرزا جواد آقا چون آنها را خوب و شايسته نمي دانست، از آنها انتقاد مي کند. مرحوم آخوند ملاحسينقلي در جواب مي فرمايند: هر وقت توانستي کفش آنها را که بد مي داني جلوي پايشان جفت کني، من خود به سراغ تو خواهم آمد. آقا ميرزا جواد فردا که به درس مي رود خود را در محلي حاضر مي کند که پايين تر از بقيه شاگردان بنشيند تا رفته رفته طلبه هايي که از آن فاميل در نجف بود و ايشان آنها را خوب نمي دانسته مورد مبحث خود قرار دهد تا جايي که کفششان را پيش پايشان جفت مي کند. چون اين خبر به آن طايفه که در تبريز ساکن بودند مي رسد رفع کدورت مي شود.

حالات روحي ميرزا جواد آقا

آيت الله آقا سيد محمود مدرسي يزدي از شاگردان آن فرزانه عارف که مدتي نيز در بيروني منزل مرحوم ملکي ساکن بوده است از حالات او چنين نقل مي فرمايد: شب ها که ايشان براي تهجد بر مي خاست مدتي در رختخواب گريه مي کرد، در ضمن دستورات و آداب برخاستن از خواب از قبيل سجده و دعا را انجام مي داد پس به صحن منزل مي آمد و به اطراف آسمان نگاه مي کرد و آيات «ان في خلق السماوات و الارض» (3) را مي خواند و سر به ديوار مي گذاشت و مدتي گريه مي کرد. سپس براي وضو گرفتن آماده مي شد و چون به کنار حوض مي رفت در کنار حوض مي نشست و با مدتي گريه مي کرد. سپس وضو مي گرفت و پس از آن به مصلايش مي رفت و مشغول شب زنده داري مي شد، ديگر حالش خيلي منقلب مي شد.

رحلت

سرانجام عارف کامل مرحوم ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي پس از عمري خدمت به شرع مطهر و پرتو افشاني در حوزه هاي علميه نجف، تبريز و قم و تربيت شاگرداني صاحب کمال و تأليف کتبي گران سنگ چون اسرار الصلاه، رساله لقاء الله و المراقبات و رسيدن به آرزوي ديرينه خود که فتح قله معرفت و توحيد بوده در يازدهم ذي الحجه 1343 قمري مصادف با عيد قربان در حدود سن 65 سالگي در شهر مقدس قم طومار هستي را در هم پيچيده و وظيفه خود در غوغاي طبيعت را به سلامت به انجام رساند. پس از غسل و نماز، پيکر پاکش تا قبرستان شيخان قم تشييع شد و در همان مکان مقدس به خاک سپرده شد. (4)

پي نوشت :

1. شيخ مناجاتيان، ص 31. [آينه دانشوران، ص 141 ، 142].
2. جامع الدرر، ج 2، ص 822 ، [شيخ مناجاتيان، ص 63].
3 آل عمران، پنج آيه آخر.
4. آثار الحجه، ج 1، ص 26؛ در آسمان معرفت، ص 122؛ شيخ مناجاتيان، ص 123.

منبع:ماهنامه ي خلق شماره ي دوم

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد