از جمله مواردى که فقها، غیبت کردن را جایز شمرده اند، در موارد خیررسانى به مشورت گیرنده است؛ یعنى، هرگاه مسلمانى در مورد معامله اى که با شخص معینى مى خواهد انجام دهد و یا قصد ازدواج با کسى را دارد و در هرصورت به نحوى با فرد مورد نظر کار مهمى دارد و ارتباط مؤثرى از نظر شخصى و یا اجتماعى قرار است با او برقرار کند و طرف مشورت عیبى از آن شخص مى داند که اگر بیان نکند آن مسلمان در زحمت و ضرر مى افتد و به او خیانت مى کند؛ در این صورت، بیان آن عیب براى چنین شخصى با این خصوصیات مانعى ندارد. البته در این گونه موارد رعایت کردن دو چیز خوب است:1. در صورتى که ضرر و فساد نگفتن بیشتر از گفتن باشد.
2. در صورتى بیان عیب جایز است که راه جلوگیرى از ضرر و فساد و زحمت منحصر در بیان آن باشد ولى اگر بدون بیان عیب مقصود حاصل شود به فرد مشورت کننده بگوید من صلاح تو را در این کار و ازدوج نمى دانم و او هم به همین مقدار قانع شود و بپذیرد، باید به همین مقدار اکتفا کرد و از بیان عیب خوددارى نمود.
2. در صورتى بیان عیب جایز است که راه جلوگیرى از ضرر و فساد و زحمت منحصر در بیان آن باشد ولى اگر بدون بیان عیب مقصود حاصل شود به فرد مشورت کننده بگوید من صلاح تو را در این کار و ازدوج نمى دانم و او هم به همین مقدار قانع شود و بپذیرد، باید به همین مقدار اکتفا کرد و از بیان عیب خوددارى نمود.