گلگشتي در الطراز (1)
گلگشتي در الطراز (1)
چکيده:
الطراز الاول و الکناز لما عليه من لغة العرب المعمول، نوشته ي سيد علي خان مدني شيرازي، از منابع مهم علم غريب الحديث است. ايشان، ذيل واژه هايي که در احاديث آمده، فصلي با عنوان الاثر باز کرده و به تبيين تفسير واژگان حديث (غريب الحديث) پرداخته است.
وي در اين شرح و تفسير، با آگاهي از آسيب هاي حديث و استفاده از منابع فراوان و متنوع، سير منطقي فهم حديث از فهم متن تا فهم مقصود را پيموده است.
کليد واژه ها: سيد علي خان مدني، الطراز، حديث، غريب الحديث.
مقدمه
از آنجا که هر متني با گذشت زمان و به علت تغيير در معاني استعمالي، ممکن است براي آيندگان، به واژگاني نامأنوس و غريب تبديل شود و به دليل آن که روايات نيز از اين قانون مستثنا نيستند، از اين رو، دانشمندان حديث شناس، از نيمه ي اول قرن سوم هجري براي حل اين مشکل، سعي و تلاشي بي نظير را آغاز کردند که مي توان از مهم ترين آنها و کتاب هايشان، افراد زير را نام رد:
– ابوعبيد قاسم بن سلّام (م 224 هـ) ، کتاب غريب الحديث؛
– ابو محمّد عبدالله بن مسلم معروف به ابن قتيبه (م 276 هـ)، کتاب غريب الحديث؛
– ابواسحاق ابراهيم بن اسحاق حربي (م 285 هـ)، کتاب غريب الحديث؛
– ابو سليمان احمد بن محمّد بن ابراهيم خطابي بُستي (م 388 هـ) ، کتاب غريب الحديث؛
– ابو عبيد احمد بن محمّد هروي (م 401 هـ)، کتاب الغريبين؛
– ابوالقاسم جار الله محمود بن عمر زمخشري (م 548 هـ)، کتاب الفائق في غريب الحديث؛
– ابوالفرج عبدالرحمان بن علي معروف به ابن جوزي (م 597 هـ)، کتاب الاريب في تفسير الغريب؛
– مجد الدين ابو السعادات مبارک بن محمّد جزري معروف به ابن اثير (م 606 هـ)، کتاب النهاية في غريب الحديث و الاثر؛
و بسياري ديگر از عالمان که نامشان در پايان کتاب روش فهم حديث (2) و نيز مقاله ي سير تدوين غريب الحديث (فصلنامه علوم حديث، ش 13، مقاله سير تدوين غريب الحديث از استاد عبد الهادي مسعودي) آمده است.
شايان ذکر است که بيشتر تلاشها در اين زمينه پس از ابن اثير، بر کتاب وي متمرکز يا از اين کتاب متأثر بوده است.
از تلاشهاي اصحاب ائمه (عليه السلام) در غريب نگاري که بگذريم، در ميان شيعه، اولين اثر مستقل در اين موضوع، از آن سيد بن طاووس (م 664 هـ) است. وي کتاب غريب مسند احمد، اثر ابوعمر الزاهد محمّد بن عبد الواحد لغوي طبري، غلام ثعلب، را مختصر کرد. (الذريعة إلي تصانيف الشيعة: ج 16 ص 50) سپس فخرالدين طريحي ابتدا غريب احاديث الخاصة و سپس مجمع البحرين را نوشت تا به بررسي واژگان غريب احاديث اهل بيت (عليه السلام) پرداخته باشد. پس از طريحي، سيد علي خان مدني شيرازي، الطراز الاول و الکناز لما عليه من لغة العرب المعمول را نگاشت و در آن، ذيل توضيح بعضي از لغات، فصلي با عنوان «الاثر» ايجاد کرد و در هر ماده، استعمالات حديثي آن را بيان کرد.
اين نوشتار با نگاهي به الطراز و گل گشتي در آن، نمونه هايي از تفسيرهاي او و چگونگي روش مؤلف را ارائه داده است.
مؤلف
سيد علي خان ملقب به صدرالدين، فرزند نظام الدين احمد بن محمّد معصوم مدني، در مدينه منوره به سال 1052 هـ چشم به جهان گشود و در سال 1066 هـ به امر پدرش، به حيدرآباد هند رفت. در آنجا مناصب مهمي از طرف سلطان به وي اعطا شد. پس از 48 سال دوري از وطن، در سال 1114 هـ به مدينه و مکه بازگشت. آنگاه به عراق رفت و ائمه هدي (عليه السلام) را در کربلا و نجف و سامرا و کاظمين زيارت کرد. سپس، براي زيارت امام رضا (عليه السلام) به خراسان سفر کرد. سال 1117 هـ به اصفهان وارد شد و بعد از آن، به شيراز رفت و بيشترين سعي خود را به تاليف الطراز معطوف کرد؛ تا اينکه در سال 1120 هـ در شيراز رحلت کرد و در حرم شاه چراغ احمد بن موسي (عليه السلام) در جوار جدش،
غياث الدين منصور، به خاک سپرده شد (خاتمة مستدرک الوسائل: ج 2 ص 59). شيخ حر ايشان را عالم و فاضل حاذق و اديب و شاعر دانسته اند (امل الآمل: ج 2 ص 176).
از آثار ديگر او مي توان به رياض السالکين مشهورترين شرح صحيفه سجاديه و الحدائق النديه در شرح صمديه شيخ بهايي و .. را بر شمرد.
اهميت کتاب الطراز
شيخ آقا بزرگ تهراني، الطراز را از بهترين کتاب هايي مي داند که در لغت نوشته شده است. (الذريعة إلي تصانيف الشيعة: ج 15 ص 158) و فقهايي چون سيد بحر العلوم در مبلغ النظر (مبلغ النظر في حکم قاصد الاربعه: ص 347) و شيخ اسدالله شوشتري در مقابس الانوار (مقابس الانوار و نفائس الاسرار: ص 26) از اين کتاب استفاده کرده اند.
مولف، خود در مقدمه، کتاب را چنين توصيف مي کند:
اين کتابي است که در آن زبان عرب را گرد آورده ام. آنچه از آن چون عسل استفاده مي شود و غريب القرآن و غريب الاثر را در آن نهام، همانها که چشم و اثر صدق از آن خشنود مي شود و بيان مجازهاي کلام و مصطلحات علماي اعلام را بدان افزودم. (الطراز الاول: ج 1 ص 5)
ايشان درباره ي ترتيب کتاب و چگونگي عناوين هر باب چنين مي نگارد:
من در ترتيب آن، شيوه ي رايج را پيمودم؛ همان روشي که صحاح و قاموس طبق آن تنظيم شده بود و اين، رايج ترين ترتيب و آسان ترين تنظيم براي دستيابي است. شيوه ي نگارش و روش عنوان بندي، اين گونه است که من هر فصل [از حروف الفبا] را که در برگيرنده ي باب است، با معناي عام لغت، سپس لغت هاي ويژه ي قرآن شروع کردم. آن گاه در پي آن، واژه هاي خاص اثر (حديث)، سپس لغات مختص به مصطلح (اصطلاحات) و بعد از آن، کلمات مخصوص مثل را آوردم. اين ترتيب، هنگامي است که همه ي اين [عنوانها] در ماده ي لغت مشترک باشند و در طي اين جاده با هم همراه باشند؛ ولي در غير اين صورت، آنچه را اتفاق افتد، ذکر کردم؛ حال در يک عنوان باشد يا چند عنوان (الطراز الاول: ج 1 ص 10).
فصل هاي اين کتاب طبق حروف الفبا است؛ در هر فصل، هر ماده ي لغت، يک باب را تشکيل مي دهد. در هر باب پس از بررسي معنا و مفهوم لغت، استعمالات قرآني را در عنوان “الکتاب”، استعمالات حديثي را در عنوان “الاثر”، اصطلاحات را در “المصطلح”، و کاربردهاي مثلي را در “المثل” آ ورده است.
اين کتاب، دو ويژگي بارز دارد که محقق بزرگوار، سيد علي شهرستاني، در مقدمه خود بر الطراز بدان اشاره دارد: اول نقدهاي ايشان بر لغويان پيش از خود به ويژه فيروزآبادي، ايشان در
موارد بسياري نقدهاي فيروزآبادي، بر جوهري را نپذيرفته، به دفاع از جوهري مي پردازد. دوم آنکه، برخي از مواد لغوي که در ساير معاجم نيامده است، را استدراک کرده، در الطراز آورده است.
الطراز، تاکنون چاپ نشده بود، اما موسسة آل بيت (عليه السلام) لاحياء التراث آن را احيا کرد و تاکنون، شش جلد از آن به صورت محقق و مصحح چاپ شده است که تعداد مجلدات آن به پانزده خواهد رسيد. محقق محترم آقاي سيد علي شهرستاني مقدمه مفصلي با عنوان المنهج الاشتراکي النقدي في اللغة بر اين کتاب نوشته است که جلد صفر الطراز محسوب مي شود.
مؤلف نتوانسته کتاب را به اتمام برساند و الطراز در حرف صاد ماده ي «قمص» به پايان رسيده است. (الذريعة الي تصانيف الشيعه: ج 5 ص 157).
رياض السالکين و الطراز
کار بزرگ سيد در شرح صحيفه سجاديه، مدخل هاي لغوي و خصوصاً بخش “الاثر” را به شکل فزاينده اي در تأليف الطراز، غني کرده است. (الطراز الاول: ج صفر ص 330) از اين رو ايشان از لغات صحيفه که در رياض السالکين به شرح آن پرداخته است در الطراز بهره مي برد. مثلاً در برخي موارد، ايشان خلاصه ي شرح در رياض السالکين را در الطراز مي آورد. به عنوان نمونه در ماده ي «جسأ» همين کار را مي کند (الطراز الاول: ج صفر ص 327). البته، گاهي شرح واژه در الطراز با شرح همان واژه در صحيفه متفاوت مي شود همچنين، در مواردي، شرح ايشان در الطراز از شرح در رياض کامل تر و داراي اتقان بيشتري است که نمونه ي آن، شرح ايشان در ماده ي «ضبأ» است (الطراز الاول: ج صفر ص 330).
پي نوشت:
1. دانش آموخته ي مقطع کارشناسي ارشد دانشکده علوم حديث قم.
2. عبدالهادي مسعودي، روش فهم حديث، نشر سمت.
منبع:نشريه حديث انديشه، شماره7