خانه » همه » مذهبی » «گوردجي‌يف» چه فرقه‌اي است؟ توضيح دهيد.

«گوردجي‌يف» چه فرقه‌اي است؟ توضيح دهيد.

فرقة گوردجي‌يف در بين آئين‌هاي جديد محسوب مي‌شود كه در جامعة ارامنه ظهور كرده است.

تاريخچة پيدايش:
در سال 1922 م به طور غيررسمي در مسكو فرقه‌اي شكل گرفت كه از همان آغاز، مردم را به گِرد تعاليم فردي به نام گوردجي‌يف جمع كرد. گيورگي ايوانوويچ گوردجي‌يف در سال 1874 م در شهر الكساندرپول در ارمنستان شوروي كه امروزه به گيومري معروف است به دنيا آمد. وي در رشته پزشكي تحصيل كرده و دورة آموزش كشيش مسيحيت ارتدكس شرقي را نيز گذرانده بود. در جست و جو براي يافتن پاسخ پرسش‌هاي اساسي و غايي‌اش، دنياي تحصيلات آكادميك را ترك كرد و طي سالهاي 1888 تا 1912 سراسر خاورميانه، هندوستان، تبّت و آسياي مركزي را براي يافتن گمشده‌اش زير پا گذاشت. تا سال 1920 م گوردجي‌يف  بيشتر اوقات زندگيش را در روسيه و گرجستان گذراند. براي فرار از دوران سخت و پرآشوب انقلاب بلشويكي، و پس از عبور از گرجستان و آلمان در سال 1922 م به همراه جمعي از يارانش به فرانسه رفت و مؤسسة رشد هماهنگ انسان را در آنجا بنا نهاد. در سال 1924 به ايالات متحده آمريكا سفر كرد. در طي سالهاي 1924 تا 1934 گوردجي‌يف بيشتر وقتش را صرف نوشتن كتاب كرد.[1]متون مقدس يا محترم: در اين فرقه‌ به طور رسمي، متني كه متن مقدس فرقه باشد معرفي نشده است، اما پيروان گوردجي‌يف بر نوشته‌هاي اوليه‌اش تكيه زده‌اند. «همه چيز و هر چيز»‌مجموعه‌اي سه جلدي است كه عبارتند از:
1. قصه‌هاي بيلزبوب براي نوه‌اش.
2. ديدار با مردان برجسته.
3. زندگي، تنها زماني واقعي است كه «من هستم».
دربارة شمار هواداران اين فرقه آمار دقيق و رسمي در دست نيست. در عين حال برخي نويسندگان تعداد آنها را در ايالات متحده بيش از 5000 نفر برآورد كرده‌اند. بيشتر آنها سفيد پوستان تحصيل كرده و از طبقة متوسط جامعه‌اند كه در مناطق شهري زندگي مي‌كنند.
بنيادهاي گوردجي‌يف در نيويورك، لس‌آنجلس، سان فرانسيسكو و واشنگتن دي سي مستقرند و همين مناطق جاهايي هستند كه آموزه‌هاي گوردجي‌يف فعالانه تعليم داده مي‌شود. نهادهايي نيز هستند كه نام گوردجي‌يف را برخود دارند اما هيچ ارتباطي با بنيادهاي گوردجي‌يف و يا حتّي كساني كه زير نظر خود او تعليم ديده باشند، ندارند.[2]

اعتقادات فرقة گوردجي‌يف:
اعتقادِ مبنا در تعاليم گوردجي‌يف آن است كه افراد در تكاپوي رسيدن به كمال نفساني و شناخت مكان و منزلت خويش در جهان مقدس و محترم كنوني هستند. در اين باره اصطلاح (خودنگري) را به كار مي‌برند كه به معناي خود دگرگوني، خودآگاهي، و راهي شدن به درون جسم و جان است.
گوردجي‌يف به شاگردانش تعليم مي‌داد كه در حال زندگي كنند. يكي از تمرين‌هايي كه توصيه مي‌كرد. زمزمة(I  am) (من هستم) بود. با گفتن «من» فرد به جايگاه فكري خود توجه مي‌كند. وقتي «هستم» را بر زبان جاري مي‌سازد مقام احساس را در نظر مي‌آورد. او شاگردانش را ترغيب مي‌كرد كه در هر ساعت يك بار اين را با خود نجوا كنند.
پيروان گوردجي‌يف معتقدند كه تعاليم گوردجي‌يف عالي‌ترين راه براي رسيدن به درك عميق از خود، راه خودنگري است، آنان هم چنين بر اين اعتقادند كه آدميان نيازمند تزكيه‌اند و براي انجام آن بايد با ديگران ارتباط برقرار كنند و خود را نزد آنها بشكافند.
يكي از باورهاي كليدي گوردجي‌يف اين است كه افراد زندگي‌شان را در نوعي خواب روحي سر مي‌كنند و نسبت به جوهر خود و نيروهاي بيروني ناآگاهند. انسان مانند ماشيني است كه اتوماتيك به كنش‌ها، واكنش نشان مي‌دهد. شاگردان وي معتقدند كه اين حالت از سه مركز يا طريق حاصل مي‌شود: مركز عقلي كه در سر واقع است، مركز عاطفي كه در دل است و مركز جسماني كه در شكم جاي دارد.[3]بر اساس نوشته‌هاي برخي نويسندگان، تعاليم گوردجي‌يف دو بعد دارد:
1. روان شناختي، 2. كيهان شناختي.
بيدار كردن مردم از خواب با بعد روان شناسي سروكار دارد. رسالت تعاليم گوردجي‌يف رسيدن به آگاهي با روش‌هايي است كه در راه چهارم معين شدند. مطابق تعاليم وي، آگاهي چهار مرتبه دارد: خواب، آگاهي موسوم به آگاهي بيدارگر، خود احضاري، و آگاهي آفاقي.
بعد كيهان شناختي، با انرژي و كيهان سروكار دارد. او معتقد بود كه انرژي توليد شده، هستي را تغذيه مي‌كند. و در نتيجه به هستي مي‌انجامد. اگر انسان از راه رسيدن به آگاهي بازماند، هستي به سراغ ديگر فراهم آورندگان انرژي مي‌رود. اضافه بر اين، انسان نسبت به هستي هوشمند مسؤول است.[4]شاگردان اصلي گوردجي‌يف و دوران پس از مرگ وي:گوردجي‌يف، با پنج تن همكاري نزديك داشت، اين افراد به انتقال افكار و عقايد او كمك زيادي كرده‌اند. پس از مرگ وي در سال 1949م اينان گامهاي اصلي و نخستين را براي ادامة راه برداشتند و از پس تلاش آنها افكار گوردجي‌يف در سراسر جهان گسترش يافت. آنان عبارتند از:
1. پيوتر دميانويچ اوسپنسكي Pyotr Demianich Ouspensky
2. توماس دوهارتمان ‌Thomas De Hartmann
3. آلفرد ر. اوراگر Alfred R.Orage
4. لرد پنتلند Lord Pentland
5. جين دو سالزمان Jeannede Salzmann [5]اين فرقه تا به امروز توسط شاگردانش تداوم يافته است.
فرقة گوردجي‌يف، آن گونه كه از تاريخچة پيدايش آن و از اعتقادات آن برمي‌آيد. ادعاي ديني ندارد، مي‌توان گفت كه تنها يك رشته افكار روانشناختي است. كه مبتني بر خود شخص است و ريشة ديني و الهي ندارد و شخص مؤسس آن هم ادعاي نبوّت يا پيغمبري نمي‌كند بلكه او براي يافتن پاسخ به سؤالات خود به برخي مناطق جهان مسافرت كرده و پاسخ نيافته در حالي كه اگر به جهان اسلام مسافرت مي‌كرد، پاسخ سؤالهاي خود را مي‌يافت و در دام مباحث خود بافته نمي‌افتاد.
امروزه غرب در خلاء ايدئولوژي دست و پا مي‌زند و بشر امروزي دنبال پناهگاهي است كه به نيازهاي روحي رواني وي پاسخ بگويد، چون به كليسا مي‌رود به خاطر نارسائي كليسا اين پاسخ را نمي‌شنود و از توانايي ساير اديان مثل اسلام بي‌خبر است به همين خاطر خود را به دامن مكتب‌هايي كه ساختة افكار دانشمندان يا افراد برجسته است مي‌اندازد. در واقع فرقة گوردجي‌يف با همين گرايش شكل گرفته است.
اسلام تنها مكتبي است كه با ويژگي‌هاي منحصر به فرد خود در تمام زمينه‌ها به تمام نيازهاي بشري پاسخ مي‌گويد. راهكارهاي مناسبي براي ادارة جامعه و فرد ارائه مي‌كند. اين تنها يك ادعا نيست بلكه هر كس از دوست و دشمن بدون غرض و محققانه در اسلام به تحقيق بپردازد به اين مهم دست پيدا مي‌كند.
در پايان و براي پرهيز از اطناب كلام برخي آدرس‌هاي اينترنتي معرفي مي‌شود:
1. www.gurdjiff.orj  
2. www.geocities.com/parsi/181
3. www.pcisys.net/kmccabe/fourthway/glossary.html.
4. www.fourthway.com

پي نوشت ها:
[1] . ماهنامة اخبار اديان، شمارة 12، صفحه 30.
[2] . همان، صفحه 31.
[3] . همان.
[4] . اخبار اديان، شمارة 12، ص32.
[5] . منبع نوشته‌ حاضر مجموعة تحقيقات انجام گرفته در دانشگاه ويرجينيا است كه زير نظر دكتر جفري هدن (Jeffery Hadden) صورت گرفته است. اين مجموعه منبعي ارزشمند براي آشنايي با آنچه جنبش‌هاي نوپديد ديني يا اديان جديد ناميده مي‌شود مي‌باشد. نشاني اينترنتي آن از اين قرار است:
WWW. Religiousmovemehts. Lib. Virginia. Edu / nrms / gurdjieff.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد