در قرآن کریم آیات و اشارات تأمل انگیزی درباره صدا وجود دارد.
1. چند آیه هست که از صدای بلند و بی ملاحظه بانگ برداشتن انتقاد کرده است: «واقصد فی مشیک واغضض من صوتک إنّ انکر الاصوات لصوت الحمیر؛ و در راه رفتنت میانه روی کن و صدایت را آهسته بدار، چرا که ناخوشترین آوازها بانگ دراز گوشان است» (سوره لقمان، آیه19).
در این آیه و آیات نظیر آن، خداوند درباره بلند نکردن صدا، پند و رهنمود اخلاقی می دهد. به ویژه به اعراب (که نباید با عربها اشتباه کرد؛ زیرا اعراب در عرف قرآن به اهل بادیه که بی فرهنگ هستند اطلاق می گردد) و نیز آنان که بی ملاحظه یا بی توجه هستند، می آموزد که وقتی در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، آهسته حرف بزنند و صدای خود را بلند نکنند؛
و از این جمله است آیه: «یا ایها الّذین آمنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النّبِّی ولاتجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض أن تحبط اعمالکم وانتم لاتشعرون. انَّ الّذین یغضّون اصواتهم عند رسول الله اولئک الّذین امتحن اللّه قلوبهم للتَّقوی لهم مغفرة وأجر عظیم. إنّ الّدین ینادونک من وراء الحجرات اکثرهم لایعقلون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر مسازید؛ و در سخن گفتن با او، مانند بلند حرف زدنتان با همدیگر، بلند حرف مزنید، مبادا که اعمالتان تباه شود و آگاه نباشید. بی گمان، کسانی که صداهایشان را نزد پیامبر خدا [آهسته و] پوشیده می دارند، اینانند که خداوند دلهایشان را به تقوا پالوده است ؛ ایشان از آمرزش و پاداشی عظیم برخوردارند. بی گمان، کسانی که تو را از پشت درِ حجره ها صدا می زنند، بیشترشان نابخردند» (سوره حجرات، آیات2 ـ4).
2. مورد دیگر از توجه به صدا، در مورد همسران رسول اللّه است، که خداوند به آنان پند و آموزش می دهد که با بیگانگان (مرد اجنبی، ارباب رجوع پیامبر(ص) و دیگران) کاملاً جدی حرف بزنند و لطافت و نرمی و نازکی را از صدای خود بگیرند، چرا که بیماردلان به خیالات خام و ناروا خواهند افتاد و این در شأن همسران رسول الله (ص) نیست که مواظب ظرافت صدا و حرف زدنشان نباشند. در مجموع، ایرادی اگر هست، متوجه کژاندیشان و بیماردلان است، نه همسران و حرم پاک رسول خدا (ص). در این باره در سوره احزاب می فرماید: «ای زنان پیامبر، شما همانند هیچ یک از زنان نیستید [و برتر و مسؤول ترید]، چون رعایت تقوا کنید، پس در سخن نرمی نکنید که فرد بیمار دل به طمع [خام ] افتد؛ و سخنی سنجیده بگویید.» (سوره احزاب، آیه32).
3. مورد سوم در مورد مخالفان و منافقان است. می فرماید: «آیا بیماردلان پنداشته اند که خداوند هرگز کینه ها را آشکار نمی سازد؟ و اگر بخواهیم، آنان را به تو می نمایانیم، آن گاه ایشان را به سیمایشان می شناسی و آنان را از آهنگ سخن شان می شناسی؛ و خداوند [ظاهر و باطن] اعمالتان را می داند» (سوره محمد، آیه29ـ30). نکته ظریف این است که خداوند به پیامبرش می فرماید: «لتعرفنّهم فی لحن القول؛ و آنان را از آهنگ سخن شان می شناسی». و این مبتنی بر این واقعیت روانشناختی انسانی است که روح و روحیه و حالت روحی و روانی شخص، در صدایش منعکس می شود و ما امروزه از ورای سیم تلفن، با آنکه از طرف گفت و گوی خود کیلومترها یا فرسنگها یا حتی قارّه ها فاصله داریم، از لحن صدای او حالت روحی اش را تشخیص می دهیم؛ یعنی از چیزی و کیفیتی که به محتوای کلام او مربوط نیست، بلکه به بافت صوت و صدا و طرز و لحن ادا مربوط است.
4. مورد دیگر، که باز هم به روانشناسی انسانی در مورد صدا مربوط است، این است که آدمهای ناامن و منافقِ آشفته خاطر، که بر اثر نفاق و تظاهر، ناامنی خاطر یافته باشند، ظاهراً آرام و باطناً بی قرارند و هر صدای نا به هنگامی، آنان را دو چندانِ دیگران هراسان و آشفته و نگران می سازد: «و چون ایشان را بنگری، بدنهای ایشان تو را به شگفت آورد؟ و چون سخن گویند، به سخنانشان گوش دهی، گویی آنان همانند الوارهای تکیه داده بر دیوارند، هر بانگی را بر ضدّ خویش می انگارند، آنان دشمنند، از آنان برحذر باش. خداوند لعنتشان کند، چگونه بیراهه می روند» (سوره منافقون، آیه4).
نویسنده : بهاء الدین خرّمشاهی
بشارت ، خرداد و تیر 1377، شماره 5