یاد مرگ
زُهری از انس بن مالک روایت کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هیچ خانهای نیست مگر اینکه فرشتهی مرگ بر درِ آن خانه در شبانهروز پنج بار میآید نگاه میکند که ببیند آیا عمر صاحب این خانه و کسانی که در آن هستند تمام شده؟ اگر دید پیمانه سرآمده و روزی او تمام شده است، مرگ را بر او میاندازد و چون سکرات و سختیهای مرگ تمام وجود او را میپوشاند؛ سروصدای اهل خانه بلند میشود، موها پریشان میگردد، بر سروصورت میزنند و گریه میکنند؛ ملک الموت میگوید: وای برشما، از چه جزع و فزع میکنید؟ به خدا سوگند، مال کسی را نبردهام، اجل او را نزدیک نساختهام، من بدون دستور نزد شما نیامدهام، بلکه به امر دیگری قبض روح میکنم. من باز مکرّراً به سوی این خانواده برمیگردم تا کسی از این خانواده باقی نمانَد.
سپس حضرت فرمود: قسم به کسی که روح و جان من در دست اوست، اگر جایگاه ملک الموت را که بر درِ خانه ایستاده است ببینند و سخن او را بشنوند، مردهشان را فراموش میکنند، بلکه برای خودشان اشک میریزند. تا این میّت را بر تابوت حمل میکنند روح میّت بالای تابوت میرود بال و پر میزند و فریاد میکشد ای خانوادهی من، ای فرزندان من، دنیا با شما بازی نکند چنانکه با من بازی کرد. من از حلال و حرام جمع کردم و برای دیگران گذاشتم، خوشی و شادیش را برای آنها امّا مسؤولیّتهایش برای من مانده است. بترسید از اینکه مثل آنچه بر من نازل شد بر شما هم فرود آید.
بحارالانوار، ج 77، ص 188
نور هدایت
در این حدیث به توصیهی ملک الموت و سفارش مرده به بازماندگانش اشاره شده است. در احادیث مکرّر این مسأله آمده که آدم باهوش و سعادتمند کسی است که بسیار یاد مرگ کند. به یاد مرگ بودن مشکلات را حل میکند، چون بیشتر غصّههای ما برای امور مادّی است. غصّه نمیخوریم که چرا دیشب نماز شب نخواندم یا چرا فلان اطاعت از دست من رفت یا چرا فلان گناه را کردم، چنین غصّهای نمیخوریم. وقتی انسان به یاد مرگ میافتد سبک میشود، برای اینکه عاقبت هر کس مرگ است و چیزی که سرانجامش چنین است اصلاً غصّه ندارد.
در زمان بنی اسرائیل پیغمبری از گورستانی میگذشت اصحابش گفتند: ای پیامبر خدا، از خداوند بخواه که یکی از مردگان را زنده کند تا از احوال جان کندنش و سؤال نکیر و منکر به ما خبر دهد. پیامبر خدا دست به دعا بلند کرد، سپس مردی که تمام بدنش سیاه بود از قبر خارج شد و گفت: ای اهل دنیا، نود سال است که مردهام و هنوز تلخی جان کندن از کامم بیرون نرفته است. پس شما زندگان غفلت نورزید و از حلال و حرام بپرهیزید و حق و باطل را بشناسید که آنجا پشیمانی سودی ندارد. روز و شب در کارسازی آخرت باشید و ذخیرهی آنجا را آماده کنید که کسی از پی شما نمیآورَد. بدانید که همگان شربت مرگ را میچشند. پیغمبر خطاب به او گفت: ای مرد، در دنیا عملت چگونه بود؟ گفت: ای پیامبر خدا، من از اهل دنیا بودم و دنیا را دوست میداشتم و همیشه حریصانه در پی جمع کردن مال بودم و درعین حال میشنیدم که در آخرت اینگونه عذابها هست. شیطان ملعون مرا از راه به در برد و دنیا را در کامم شیرین کرد. هر چه را گرد آوردم برای وارثان واگذاشتم و با دست تهی به اینجا آمدم و آن مالها و بال من شد. اکنون وارثان آن را میخورند. و هیچ یادی از من نمیکنند. پس شما امروز که فرصت دارید غافل مباشید و از گناهان توبه کنید و دل از حبّ جاه این دنیای فریبکار بردارید که اینجا افسوس و پشیمانی سودی ندارد و ملک الموت به گونهای جان بندهی دوستدار دنیا را میگیرد که رگهای اعضا از هم گسسته میشود و هفت اندام او به درد میآید. این دستورها برای آن است که مبادا کسی روز قیامت بگوید: «(یَا حَسرَتَی عَلَی مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللهِ)؛ افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم». (1) آه از تقصیری که در راه خدا کردم و نامهی عملم را سیاه و عمر خود را تباه ساختم. (2)
ما باید به پایان زندگی دیگران نگاه کنیم. گاهی در کوچه و بازار که عبور میکنیم برخی پیرمردان و پیرزنان ناتوان را عصازنان میبینیم که به زحمت خودشان را حرکت میدهند یا کسان دیگری زیر بغلشان را میگیرند. در نهایت این سرنوشت برای همه رقم میخورد که زمانی آنان هم جوانی و نشاط داشتهاند. الان ببینید چه حالی دارند و به چه روزی افتادهاند.
یکی از علمای بزرگ یزدی مقیم قم را در اوایل ورود به قم دیدم، ایشان از علمای سرشناس حوزه بود. این اواخر او را در یکی از کوچهها زیارت کردم گفتم: حالتان چطور است؟ گفت: چه کنم نه مردهی آن دنیا هستم و نه زندهی این دنیا، بین این دنیا و آن دنیا قرار گرفتهام، تمام قوا تحلیل رفته، خودم را نمیتوانم بکِشم و در انتظار مرگ هستم.
همیشه که چنین نبود و این برنامه منحصر به این شخص نیست، بلکه شتری است که بر درِ خانهی همه میخوابد. عدّهای در پیری میمیرند و عدّهای در جوانی.
یاد مرگ انسان را تربیت میکند. اگر مردن نبود زندگی کردن بسیار دشوار بود، بلکه مرگ از نعمتهای بزرگ خداست. حال برای این چند روز دنیا میبینید چه غوغایی به پا میکند، اگر انسان زندگی جاویدان و ابدی داشت چه میکرد!
پینوشتها:
1. سورهی زمر، آیهی 56.
2. کلیّات جامع التمثیل، ص 222.
منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.