احتمالاً شنیدهاید که میگویند هنر زندگی است! این استعاره به این معنا است که هنر به شما نشان میدهد زندگی واقعاً چیست؛ اما برای بسیاری از هنرمندان، هنر زندگی آنها است و خود را کاملاً وقف هنر میکنند.
اوری و هلی لاویلد گلمن
اوری و هلی لاویلد گلمن زوج عکاسی هستند که در زمینهی عکاسی از حیات وحش فعالیت دارند. این دو عکاس حرفهای سعی دارند از طریق عکسهایشان توجه مردم را به زیبایی حیوانات در سراسر زمین جلب کنند. عکسهای آنها نهتنها هیجانانگیز است بلکه داستان پشت این عکسها و زندگی مشترکشان نیز به همان اندازه هیجانانگیز و پرفرازونشیب است. در یکی از سفرهای عکاسی لاویلدها، آنها توسط تندروها مورد حمله قرار گرفتند؛ بهگونهای که اوری از آن پس مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شد؛ اما این سختیها هرگز مانع از این نشد كه این زوج پرشور از خواستهی قلبیشان یعنی حفاظت از حیوانات از طریق عمل و عكاسی، دست بکشند. برای خواندن ماجرای این زوج عکاس با زومیت همراه باشید.
در سال ۲۰۱۷، اوری و هلی برای تهیهی مستند به گابن رفته بودند. در یک بازار محلی، یک فرد تندرو به اوری حمله کرد و ده بار او را با ضربات چاقو در قلب، کبد و چندین ارگان دیگر مورد اصابت قرار داد. این زوج هنرمند پس از مقابله با افراطگرایان بلافاصله به بیمارستان منتقل شدند؛ متأسفانه اوری در وضعیت وخیمی قرار داشت. یک هفته بعد، هر دوی آنها با هواپیمای پزشکی به دانمارک منتقل شدند.
مقالههای مرتبط:
این حمله چنان شدید بود که اوری قادر به صحبت کردن، بلعیدن و راه رفتن نبود و پزشکان از او قطع امید کرده بودند؛ اما این زوج هرگز تسلیم نشدند و پس از دورههای توانبخشی فشرده و شدید دوباره به خانه بازگشتند. اوری بهتدریج توانست قدرت گفتار، توانایی بلع و حرکت بازوان خود را بازیابی کند و اکنون در حال یادگیری راه رفتن است. جالب اینجا است که با تمام این اتفاقات، آتش کمک به حیوانات هرگز در قلب این زوج عکاس خاموش نشد.
اوری تجربهاش را پس از حمله اینگونه بازگو میکند:
روح من جسد مردهام را ترک کرد و به سمت یک تونل زیبا به رنگ آبی روشن رفت. تونل مانند تکههای یخ نرم مرا در خود میلغزاند و به سوی نور سفید روشنی میکشاند؛ اما انگار روحم برای مردن خیلی سرسخت بود و من مجبور شدم دوباره سراغ همسر قوی و دختران فوقالعادهام، سیلویا و لیلیا، بروم. میدانم که باید مأموریتمان را به پایان برسانم؛ مأموریتم با هلی برای محافظت از مکانهای وحشی سراسر جهان. من خوششانس بودم که در بدن خودم تجسم پیدا کردم. حالا بسیار عاقلتر و دوستداشتنیتر از هر زمان دیگری هستم.
هلی و اوری در یکی از سفرهای خود به قطب شمال، یکدیگر را دیدند، به هم دل باختند و از آن پس از یکدیگر جدا نشدهاند. این دو نفر، نیمی از سال را به مسافرت و ثبت مستند حیات وحش در دورافتادهترین نقاط جهان (از قطب جنوب تا آفریقا) مشغولاند و نیم دیگر را به مرتبسازی تصاویر، تولید مقاله و کتاب و کار روی پروژه حفاظت از حیات وحش، «پروژهی وایلد» میگذرانند.
فرایند یک عکاسی معمولی برای هلی و اوری به این شکل است:
ما با یک مرحله برنامهریزی یکماهه شروع میکنیم: رزرو بلیط، انتخاب تجهیزات مورد نیاز، ملاقات با ردیاب محلی و دریافت مجوزهای لازم. از اینجا به بعد، کار سخت و شاید طاقتفرسای ما آغاز میشود که بیشک بهترین قسمت سفرمان است. سپس بازی انتظار شروع میشود؛ ساعتها پس از ساعتها منتظر میمانیم تا حیاتوحش، خود را نشان بدهد که ناگهان موجود شگفتانگیزی خودنمایی میکند! ما همیشه سعی میکنیم بهگونهای از آنها عکس بگیریم که نشان بدهیم تنها مهمانی در زیستگاه بکر آنها هستیم. هنگامیکه صدای کلیک شاتر بلند میشود، آدرنالین و اندورفین بهسرعت به مغزمان حمله میکند، زیرا هیجان نزدیک بودن به یک حیوان وحشی تجربهی عجیب و فوقالعادهای است.
ما همیشه بر طبق شعارمان، عمل میکنیم: هرچه را که دوست داری، از آن محافظت خواهی کرد! ما بر اساس استانداردهای خود، میخواهیم روح حیوانات را به تصویر بکشیم تا دیگران را ترغیب کنیم که از آنها محافظت کنند. ما معتقدیم که همهی حیوانات شخصیتهایی هستند که در کل اکوسیستم نقش دارند؛ پس باید از همهی آنها و محل زندگیشان محافظت کنیم. اگر بهعنوان یک گونه از اکوسیستم محافظت نکنیم، روزی از این سیارهی شگفتانگیز ناپدید خواهیم شد. امروز با تمام داستانهایی که پشت سر گذاشتهایم، صدای قدرتمندتری برای حفاظت از طبیعت داریم؛ زیرا ثابت کردهایم که دارای ارادهی جنگیدن برای آنچه دوست داریم هستیم؛ چون هر چیزی که دوست داری، از آن مراقبت میکنی.
مانند هر پروژه عکاسی، کارهای اوری و هلی با چالشهای خاص خود همراه است.
سختترین قسمت کار صبر، استقامت و مقاومت است؛ اما اینکه بتوانید با دیدن یک صحنه، تشخیص بدهید عکس خوبی خواهد شد نیز سخت و مهم است. به یاد داشته باشید که همیشه تلاش تا لحظهی آخر و بیش از آنچه از شما انتظار میرود، اهمیت ویژهای دارد.
خوشحالیم که پروژهی وایلد یک سال قبل از شروع همهگیری کووید ۱۹ تمام شد. ما خوششانس بودیم که قبل از شروع این برهه از تاریخ، تمام سفرهایمان را به پایان رسانده بودیم. پروژهی وایلد، یک مأموریت مادامالعمر برای حافظت از آخرین مکانهای وحشی جهان و حیات وحش رو به انقراض است. ما کارمان را تا زمانیکه این سیاره، حیات وحش خود را احیا کند، متوقف نخواهیم کرد.
ما کل کره زمین و حیات وحش باشکوه آن را دوست داریم. در یکی از سفرهایمان به یک جزیره زیبا در مرز اقیانوس آرام در بریتیش کلمبیای کانادا، یک گرگ ساحلی وحشی، سرگردان به سمت ما آمد. او در یک ساحل سنگی با الوارهای زیبای چوبی به رنگ نقرهای قدم میزد. اعتماد به نفس این موجود وحشی ما را مسحور خود کرده بود. هیچ نشانی از ترس در او نبود و این موضوع خوشحالکننده بود؛ زیرا یعنی گرگها در این منطقه شکار نمیشوند و کاملاً آزاد و تنها میمانند. گرگ به اوری رسید و چکمههای پلاستیکی او را لیس زد. ما هر دو از ذوق و خوشحالی اشک میریختیم. چند ثانیه بعد، گرگ پوزهی خود را داخل لنز دوربین ما فرو کرد؛ آنقدر نزدیک و بازیگوش بود که نتوانستیم از لنزهای بزرگمان استفاده بکنیم و تصمیم گرفتیم با تلفن همراه از او عکس بگیریم. بازیگوشی این گرگ ماده، بهوضوح نشان میدهد که چگونه ممکن است یک انسان پس از ملاقات با یک سگ بهترین دوستان هم بشوند.
برای دیدن تصاویر بیشتر و حمایت از این عکاس میتوانید، صفحه اینستاگرام لاویلدها را دنبال کنید.
***
امیدواریم از این قسمت از شاتر لذت برده باشید. نظر شما درباره این عکسها و این زوج هنرمند و فعال در حوزهی حیات وحش چیست؟ کدام تصویر را بیشتر دوست داشتید؟