۱۳۹۶/۱۲/۰۵
–
۴۱۶ بازدید
نماز چه تأثیرى در زندگى سیاسى – اجتماعى افراد مى گذارد؟
آثار سیاسى – اجتماعى نماز جماعت را در چندین شاخص مهم مى توان یافت؛
برقرارى وحدت اجتماعى
نماز باعث بروز همکارى اجتماعى بین نمازگزاران مى شود؛ اگر این همکارى بین مردم در شئونات مختلف زندگى اجتماعى باشد و این همکارى ها افزایش یابد، زمینه براى انجام کارهاى خیر که جنبه عمومى دارد و همچنین، تعهدات اجتماعى نمازگزاران نسبت به جامعه افزایش مى یابد. این گونه تعاملات اجتماعى که برخاسته از روحیه معنوى و خدامحورى است، تنها در بُعد مادى همچون کمک مالى به نیازمندان خلاصه نمى شود؛ بلکه در ابعاد مختلف عاطفى و معرفتى نیز مى باشد و هر چه این ابعاد گسترش بیشترى پیدا نمایند، میزان ناامیدى و انفعال اجتماعى در جامعه کمتر مى شود.[1]
جامعه پذیرى افراد
نماز به صورت مستقیم و غیرمستقیم در جریان جامعه پذیرى افراد تأثیر مى گذارد. تأثیر مستقیم نماز در جامعه پذیرى بدین صورت است که نمازگزاران با پذیرش و درونى ساختن ارزش هاى موجود در نماز، رفتارى مطابق با انتظارات جامعه اسلامى از خود بروز مى دهند. تأثیر غیرمستقیم نماز در جامعه پذیرى بستگى به میزان تأثیر نماز و دین در سایر نهادها و نظام هاى اجتماعى در جامعه دارد. با توجّه به تأثیر فراوان نماز و دین در نهادها و نظام هاى اجتماعى در جامعه اسلامى مى توان بیان نمود که نماز تأثیرى بنیادى در نهادها و نظام هاى اجتماعى جامعه داشته و به همین میزان، نماز تأثیر غیرمستقیم فراوانى بر جامعه پذیرى افراد دارد.[2]
تشخیص و اطاعت از رهبرى
براى امام جماعت شرایطى گفته شده که در صورت وجود آن شرایط مى توان به وى اقتدا کرد. مشکل امروز مسلمانان آن است که نماز مى خوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاک هاى الهى اند. با زبان از خداوند راه مستقیم مى خواهند، ولى در عمل بیراهه مى روند. امام جمعه و جماعت علاوه بر دارا بودن زهد و تقوا، باید شخصیت آگاه به مسایل روز و انسانى با بصیرت باشد در غیر این صورت نمى تواند جامعه اسلامى را به سمت کمال و پیشرفت رهنمون باشد.
امام باقر علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیهُ غَیرُ مَقْبُول»[3] ؛ «هر کسى که به خدا ایمان دارد و عبادت هاى طاقت فرسا هم انجام مى دهد ولى امام لایقى از طرف خدا ندارد، تلاشش بى فایده است».
در صورتى که مسئولین و دست اندکاران جامعه از نمازگزاران واقعى باشند و در مساجد حضور پیدا کنند، این امر خود باعث ایجاد و افزایش تفاهم سیاسى و اعتماد متقابل مردم و مسئولان مى شود و از امکانات، محدودیت ها و قابلیت طرفین باخبر شده و زمینه پذیرش انتقادات سازنده بین مسئولین و مردم نیز فراهم مى گردد.[4]
کوتاه سخن این که از نظر «سیاسى» نماز و به خصوص نمازهاى جمعه و اعیاد نشانگر شکوه و اتحاد مسلمانان و همچنین زمینه ساز پویایى و رشد سیاسى جوامع اسلامى مى باشد و همین امور دست به دست هم مى دهد تا مسلمانان همواره براى مقابله با توطئه هاى دشمن آماده بوده و در نتیجه دشمنان اسلام را در پیاده نمودن نقشه هاى شومشان ناکام بگذارند.
پاورقی:
1- علیرضا وحدت پناه، نماز و جامعه شناسى، ستاد اقامه نماز و احیاى زکات، بهار 84، دوم، ص 164.
2- همان، ص 53.
3- الکافى، ج 1، ص 183.
4- علیرضا وحدت پناه، نماز و جامعه شناسى، ص 162.
برقرارى وحدت اجتماعى
نماز باعث بروز همکارى اجتماعى بین نمازگزاران مى شود؛ اگر این همکارى بین مردم در شئونات مختلف زندگى اجتماعى باشد و این همکارى ها افزایش یابد، زمینه براى انجام کارهاى خیر که جنبه عمومى دارد و همچنین، تعهدات اجتماعى نمازگزاران نسبت به جامعه افزایش مى یابد. این گونه تعاملات اجتماعى که برخاسته از روحیه معنوى و خدامحورى است، تنها در بُعد مادى همچون کمک مالى به نیازمندان خلاصه نمى شود؛ بلکه در ابعاد مختلف عاطفى و معرفتى نیز مى باشد و هر چه این ابعاد گسترش بیشترى پیدا نمایند، میزان ناامیدى و انفعال اجتماعى در جامعه کمتر مى شود.[1]
جامعه پذیرى افراد
نماز به صورت مستقیم و غیرمستقیم در جریان جامعه پذیرى افراد تأثیر مى گذارد. تأثیر مستقیم نماز در جامعه پذیرى بدین صورت است که نمازگزاران با پذیرش و درونى ساختن ارزش هاى موجود در نماز، رفتارى مطابق با انتظارات جامعه اسلامى از خود بروز مى دهند. تأثیر غیرمستقیم نماز در جامعه پذیرى بستگى به میزان تأثیر نماز و دین در سایر نهادها و نظام هاى اجتماعى در جامعه دارد. با توجّه به تأثیر فراوان نماز و دین در نهادها و نظام هاى اجتماعى در جامعه اسلامى مى توان بیان نمود که نماز تأثیرى بنیادى در نهادها و نظام هاى اجتماعى جامعه داشته و به همین میزان، نماز تأثیر غیرمستقیم فراوانى بر جامعه پذیرى افراد دارد.[2]
تشخیص و اطاعت از رهبرى
براى امام جماعت شرایطى گفته شده که در صورت وجود آن شرایط مى توان به وى اقتدا کرد. مشکل امروز مسلمانان آن است که نماز مى خوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاک هاى الهى اند. با زبان از خداوند راه مستقیم مى خواهند، ولى در عمل بیراهه مى روند. امام جمعه و جماعت علاوه بر دارا بودن زهد و تقوا، باید شخصیت آگاه به مسایل روز و انسانى با بصیرت باشد در غیر این صورت نمى تواند جامعه اسلامى را به سمت کمال و پیشرفت رهنمون باشد.
امام باقر علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیهُ غَیرُ مَقْبُول»[3] ؛ «هر کسى که به خدا ایمان دارد و عبادت هاى طاقت فرسا هم انجام مى دهد ولى امام لایقى از طرف خدا ندارد، تلاشش بى فایده است».
در صورتى که مسئولین و دست اندکاران جامعه از نمازگزاران واقعى باشند و در مساجد حضور پیدا کنند، این امر خود باعث ایجاد و افزایش تفاهم سیاسى و اعتماد متقابل مردم و مسئولان مى شود و از امکانات، محدودیت ها و قابلیت طرفین باخبر شده و زمینه پذیرش انتقادات سازنده بین مسئولین و مردم نیز فراهم مى گردد.[4]
کوتاه سخن این که از نظر «سیاسى» نماز و به خصوص نمازهاى جمعه و اعیاد نشانگر شکوه و اتحاد مسلمانان و همچنین زمینه ساز پویایى و رشد سیاسى جوامع اسلامى مى باشد و همین امور دست به دست هم مى دهد تا مسلمانان همواره براى مقابله با توطئه هاى دشمن آماده بوده و در نتیجه دشمنان اسلام را در پیاده نمودن نقشه هاى شومشان ناکام بگذارند.
پاورقی:
1- علیرضا وحدت پناه، نماز و جامعه شناسى، ستاد اقامه نماز و احیاى زکات، بهار 84، دوم، ص 164.
2- همان، ص 53.
3- الکافى، ج 1، ص 183.
4- علیرضا وحدت پناه، نماز و جامعه شناسى، ص 162.