۱۳۹۶/۰۵/۱۱
–
۳۲۶ بازدید
باسلام کسی که کاهل نماز است چکار باید بکند؟
در پاسخ، به مطالب ذیل توجه کنید: 1- در خصوص چنین فردی ابتدا باید به ریشه یابی عواملی که موجب شده تا نسبت به نماز بی تفاوت شود پرداخت؛ سپس در برطرف نمودن این عوامل برنامه ریزی و اقدام نمود. بطور کلی عواملی که موجب می شود تا فردی با علم به ارزش و اهمیت نماز نسبت به آن بی تفاوت گردد به دو دسته عمده قابل تقسیم بندی می باشد:الف: عوامل زود گذر و غیر پایدارگاهی اوقات کاهش معنویت در انسان از جمله نماز، معلول عواملی زود گذر و ناپایدار می باشد که در صورت مقداری توجه و عبور از شرایط بوجود آمده، انسان به سرعت به مسیر اصلی خود باز گشته و چه بسا با اشتیاق بیشتر به مسائل معنوی بپردازد که در اینجا به سه نمونه از این عوامل اشاره می نمائیم: 1- برخی اوقات از دست دادن حالات معنوی نتیجه برخی اتفاقات و حوادث زندگی می باشد. از نگاه روان شناختی انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً حالت یکنواخت ندارد. همه انسان ها کم و بیش دوره هایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مى کنند و این امر طبیعى است و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امورات زندگى و یا برآورده نشدن خواسته و آرزویی؛ و یا دست نیافتن به محبوب و مطلوب خود (مثل دخترانی که در مسیر ازدواج با مشکل مواجه می شوند) و یا حتی انتظار عنایت و لطف و توجه خاصی از طرف خدا داشته باشند، اما حاصل نشده باشد و همچنین زندگى کردن در غربت و دوری از خانواده و صدها عامل دیگر که هر یک از آنها می تواند در حالات معنوی انسان تاثیر گذار باشد و موجب کاهش حالات معنوی در انسان گردد .2- تحمیل عبادات مستحبی به خود، به هنگام عدم آمادگی روحی انسان برای انجام اعمال مستحبی (همچون نماز شب و خواندن ادعیه، حضور در مراسمهای معنوی) همواره از لحاظ روحی دارای آمادگی نمی باشد؛ بلکه گاهی اوقات در حال نشاط و آمادگی معنوی و گاهی اوقات هم آمادگی و نشاط لازم را ندارد.لذا اگر فردی در حالت ادبار و بیمیلی به انجام مستحبات پرداخته و این امور را به خود تحمیل نماید، به مرور زمان موجب دلزدگی از امور معنوی و در نهایت منجر به از دست دادن حالات معنوی می گردد.3- خستگی ناشی از فعالتهای روزانه انتخاب واحدهای درسی متعدد و فعالیتهای جنبی آن، موجب خستگی جسمی می شود و این خستگی جسمی بدنبال خود خستگی روحی و بیحالی نسبت به نماز و دیگر عبادات را نیز بدنبال خواهد داشت. در صورتی که علت بیتفاوتی به نماز، چنین عواملی باشد با مقداری صبر، تامل، کاهش فشارهای روحی و روانی و همچنین برنامهریزی صحیح در امور معنوی، میتوان وی را مجددا به نماز علاقه مند نمود.ب: عوامل پایدارگاهی اوقات بیتفاوتی در نماز، معلول عواملیست که در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشهیابی و برطرف نمودن آن میتواند انسان را به نابودی بکشاند. در اینصورت باید توجه بیشتری نسبت به شناسایی این عوامل نموده و به برطرف کردن آن پرداخت. مهمترین این عوامل که ممکن است باعث بیتفاوت شدن چنین افرادی نسبت به نماز گردد، به شرح ذیل میباشد. اول: گناه این عامل از عواملی است که تأثیر فراوانی در بیتفاوتی انسان نسبت به نماز دارد؛ چراکه رو آوردن به گناه، در واقع پشتنمودن به دستورات الهی میباشد و هر چه انسان در گناه بیشتر غوطهور گردد، از امور معنوی بیشتر فاصله میگیرد. بعضی از گناهان که معمولا دامنگیر جامعه امروزی و بویژه جوانان میباشد از قرار ذیل است:1- دیدن صحنهها و تصاویر غیر اخلاقی از طریق اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و…2- چشم چرانی 3- برقراری روابط نامشروع با جنس مخالف 4- استفاده از غذاهای حرام5- استفاده از غذاهایی که ناپاک6- دروغ گفتن7- استهزاء و تحقیر مؤمنان (نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى ص: 289)8- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. 9- خود ارضائی در صورتیکه علت بیتفاوتی به نماز، چنین مسائلی می باشد، بهترین راه، آشنا نمودن اینگونه افراد با پیامدهای منفی گناهان و تشویق به ترک گناه و معاصی کوچک و بزرگ از جمله ترک تماشاى فیلمها و صحنههاى مبتذل و آلوده به گناه و همین طور حضور در محیطهاى ناسالم می باشد. (1)دوم: سست شدن بنیههای اعتقادی مشکل اساسی اکثر ما مسمانان این است که نسبت به اعتقادات خود، به یقین نرسیدهایم! اینگونه افراد اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن، فرا نگرفته؛ بلکه اصول را چون فروع، مقلدانه باور دارند. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمیدهند و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارند. از همین رو این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق و باور، موجب گردیده تا این افراد –بویژه جوانان- به محض مواجه شدن با القاء شبهات دینی از سوی برخی اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و… به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد. عبادات خود را بطور فصلی انجام میدهند و یا اینکه بطور کلی از آنها دست کشیده و حتی خجالت میکشند تا اعمال عبادی خود را انجام دهند.لذا در خصوص چنین افرادی توصیه میشود یک دوره مطالعاتی در زمینه اصول عقاید برنامهریزی نمائید. در این باره میتوان از کتاب هاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى آغاز نموده و سپس از کتاب هاى استاد شهید مطهرى مثل: «توحید»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبرى»، «معاد» بهره برد. کتاب «عدل الهى» آن شهید هم مفید است. کتاب «آموزش عقاید» اثر استاد مصباح هم در سیر مطالعاتى اصول عقاید مفید و لازم است.سوم: احساس گناه و شرمساری از اعمال خویشبرخی بدلیل گرفتار دانستن خود به گناه، از درگاه الهی مایوس شده و چنین میپندارند که آب از سرشان گذشته و دیگر راه برگشتی برای آنها وجود ندارد؛ لذا نسبت به تمامی مسائل عبادی، از جمله نماز، بیتفاوت میشوند.اگر سستی در نماز – خدای ناکرده – بواسطه گناهی میباشد؛ خوب است به اینگونه افراد یادآوری شود که خداوند راه بازگشت را بسوی همه گناهکاران باز گذاشته تا جایی که از کسانی که خداوند متعال خیلی آنها را دوست دارد آنهایی هستند که با وجود گناهان مکرری که در گذشته داشته اند، به دامن امن الهی باز گشته و توبه میکنند.در قرآن کریم آمده است: « اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» (البقرة: 222) خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را(نیز) دوست دارد. چهارم: قهر با خدابرخی از افراد نیز بدلیل اینکه به خواستههای خود نمی رسند، با خدا لجبازی نموده، بوسیله ترک نماز با خدا قهر میکنند.اگر کسی با خدا قهر کرده باید این را بداند که: چه بسا چیزهایى که انسان به آن دست مییابد، ولى سرانجام بلاى جان و مایه اندوهش مى گردد؛ و چه بسیار اموری که در نظر انسان ناگوار و ناخوشایند است و گاه مورد نفرت او است ولی باطن و سرانجام آن برای او خیر و مبارک است. قرآن کریم بر این حقیقت ریشه دار انگشت گذاشته و میفرماید: «عسى ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسى ان تحبّوا شیئاً و هو شرّ لکم»؛ چه بسا چیزى را ناگوار بدانید، ولى در واقع مایه خیر شما است و چه بسا به چیزى دل ببندید که در واقع برایتان زیانبار است (بقره:6 21).پنجم: فقدان برنامه ریزی به عنوان نمونه دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه معمولا تحت نظارت والدین خود دارای برنامهای منظم میباشند (هم برای مسائل مادی و هم معنوی)؛ اما به محض ورود به دانشگاه، روال عادی زندگی افراد تغییر کرده به گونهای که تقریبا تمامی مسئولیتهای زندگی از جمله برنامهریزی فعالیتهای روزانه بر عهده خود دانشجو قرار می گیرد و متاسفانه برخی از دانشجویان بدلیل فضای باز محیطهای دانشجویی نمیتوانند آنگونه که باید و شاید زندگی دانشجویی خود را بر اساس برنامه منظمی تنظیم نمایند؛ تا هم بتوانند به نحو شایسته ای فعالیتهای درسی خود را پیگیری نمایند و هم از مسائل معنوی دور نمانند؛ لذا به مرور زمان در زندگی روزمره خود دچار برخی مشکلات میگردند.به عنوان نمونه دانشجویی که شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مى رساند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنى ها پر مى کند، و سپس در جای گرم و نرم خود به خواب میرود، چنین خوابیده اى براى نماز، بیدار نخواهد شد. همچنین اگر کسی تا ساعات پایانی شب، خود را با رایانه و اینترنت و چت و … مشغول نماید، نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود).همینطور اگر دانشجویی بدون دلیل منطقی، واحد های درسی زیادی را انتخاب و در نتیجه خود را دچار سختی زیادی نماید، نه به تحصیل مفید خود می تواند ادامه دهد و نه به مسائل معنوی خود برسد. در مقابل نیز کسانی که در ایام تحصیل، شب و روز خود را به بطالت و کارهاى بیهوده مى گذرانند، نمى تواند در نماز و مناجات، توجه خود را کاملًا متمرکز کنند و از راهیابى خیالات باطل به ذهن خود جلوگیرى نمایند؛ در نتیجه از چنین عبادت بیروحی روگردان خواهند شد.اینگونه افراد باید برای طول روز خود برنامهای منسجم تنظیم نمایند؛ بگونهایکه بتوانند هم نشاط عبادی خود را حفظ کرده و هم فعالیتهای دیگر زندگی -اعم از تفریح، ورزش و کار و تحصیل- خود را به خوبی ادامه دهند.رسول خدا (صل الله علیه و آله) توصیه نموده اند: سزاوار است براى عاقل اگر مغلوب هواى نفس نباشد که شبانه روز خود را چهار قسمت نماید: اول: در یک قسمت حساب نفس خود را نماید تا ببیند در شبانه روز چه کسب کرده؛ خوبى یا بدى. دوم: در یک قسمت حوائج خود را از حق تعالى بخواهد و با او مناجات کند و تفکر در صنایع و مخلوقات خداوند بنماید. سوم: در یک قسمت خلوت کند با برادران و دوستان (و باید ایشان برادران و دوستانى باشند که عیبهاى او را بگویند و او را از عیوبش اعراض دهند). چهارم: یک قسمت را از براى نفس خود گذارد که صرف در لذتهاى حلال کند. (ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى ج 2ص 146)ششم: همنشینی با دوستان ناباببدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکلدهی شخصیت انسانی -خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی- را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب، در سوق دادن انسان به سوی سعادت و کمال، موثرند و دوستان ناشایست، درانحراف آدمی به سمت ناهنجاریهای اخلا قی. چه بسا جوانانی که به مسائل دینی علاقمند و به دینداری خود راغبند و لیکن در محیطهای مختلف، از قبیل محلهایی که در آن زندگی می کنند یا محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی را سپری میسازند، با افرادی آشنا شوند که کارهاى نادرست انجام مى دهند یا حرفهاى لغو و بیهوده مى زنند؛ و این مسأله به مرور زمان موجب مى گردد که حالات و رفتار آنها در روح انسان تأثیر بگذارد و حال نماز و دعا و مناجات از انسان سلب شود و به تدریج او را در دام بیدینی و لاابالیگری گرفتار کند.راهی که در خصوص چنین افرادی توصیه میشود، کنترل دوستان پیرامون خانواده میباشد؛ لذا اگر دوستانى دارد که اهل نماز نیستند و نسبت به مسائل دینى و شرعى توجه ندارند و از خانوادههاى لاابالى هستند باید به نحوى او را از آنها جدا کرد و دوستانى مناسب را جایگزین آنها نمود.علل دیگر:1- تاثیر پذیری از محیط اطراف برخی از محیطهای غیر مذهبی، فضایی را ایجاد می کنند که افراد برای مقید نشان دادن خود به مسائل مذهبی احساس خجالت می کنند.در اینصورت باید سعی شود در محیط زندگی خود اعم از دانشگاه و محله، با کسانی که بیشتر اهل معنویت، نماز و دعا هستند معاشرت داشته باشند و از محیطهایی که توأم با گناه و رفتارهای غیراخلاقی است اجتناب کند.2- تمسخر افراد جاهل و نادان برخی اوقات نیز تمسخر برخی افراد نادان، موجب سستی افراد نسبت به نماز میشود.راه نجات اینگونه افراد تقویت ایمان و ایجاد اعتماد به نفس برای مقابله و مواجهه با محیطهای ناسالم، تمسخرهای افراد نادان و همچنین خجالتی بودن میباشد؛ چرا که وقتی انسان به درستی و حقانیت مسیری که طی مینماید ایمان داشته باشد، در هیچ شرایطی حاضر نمیشود به مسیر درستی که طی میکند، پشت نماید.3- اعمال و رفتار بعضی از نمازگزارانعملکرد بد برخی از افراد مذهبی و نمازخوان، خود باعث دلزدگی برخی افراد نسبت به نماز میشود.اگر علت بیتفاوت شدن به نماز اینگونه مسائل میباشد، باید توجه آنها را به الگوهای واقعی اسلام -اعم از معصومین و بزرگان دینی- معطوف داشت؛ نه کسانیکه فقط ظاهری از دین را برای خود برگزیدهاند و در عمل، خلاف دین رفتار میکنند. 4- غفلت باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقهی قلبی به تمایلات نفسانی، انسان را دچار غفلت نموده و خود ریشهی همهی خطاها و گناهان است و در اثر این غفلت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتی در نماز هم، تمام توجه کسی که محب دنیا است، به سمت دنیا و منابع آن خواهد بود و در نتیجه لذتی از نماز نمیبرد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود.برای کسانیکه دچار غفلت شدهاند توصیه میشود پیامدهای منفی ترک نماز و یا سبک شمردن آنرا یادآوری نمایید که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میشود: 1- ترک نماز، از عوامل جهنّمى شدن آدمى:یکی از سؤالهایی که بهشتیان از جهنمیان میپرسند در خصوص علت جهنمی شدن آنها می باشد، که آنها ریشه و علت اصلی چنین عقوبتی را ترک نماز مطرح مینمایند.خداوند متعال این مکالمه را چنین بیان داشته است: فی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ (40) عَنِ الْمُجْرِمینَ (41) ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ (43) (سوره المدثر)آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مى کنند… (40) از مجرمان: (41) چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» (42) مى گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم». (43)2- اعراض کننده از نماز، در دنیا زندگی پرمشقتی داشته و در قیامت کور محشور میشود.خداوند متعال نماز را به عنوان ذکر و یاد الهی معرفی نموده و بیان داشته است: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری» (طه: 14) «و نماز را براى یاد من بپادار!» و در آیات دیگری از قرآن برای این ذکر و یاد خدا ویژگیهایی مطرح نموده است؛ از جمله اینکه: با ذکر و یاد الهی است که دلها آرام می گیرد؛ «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد: 28) «آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد!» و در آیه دیگر تصریح نموده: هرکس از یاد الهی رویگردان شود زندگی سختی داشته و در قیامت کور محشور میشود؛ آنجا که میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى» (طه: 124) «و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم!» بنابر آنچه در این آیات الهی ذکر گردیده، کسیکه نماز نمیخواند علاوه بر از دست دادن آرامش در این دنیا؛ زندگی سختی داشته و در قیامت کور محشور می شود. 3- بی نماز در حقیقت دین ندارد. «بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلَاةِ» فاصله بین بنده و کفر ترک نماز است (جامع الأخبار، ص: 74) (پیام پیامبر، ترجمه فارسى، ص: 665)4- بی نماز خود را از یاری خداوند محروم میکند. کسیکه نماز میخواند در هر نمازی با گفتن «ایاک نعبد و ایاک نستعین» (پروردگارا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم) از خداوند طلب یاری میجوید اما بینماز خود را از این یاری محروم مینماید.5- شفاعت اهل بیت شامل کسیکه نماز را سبک میشمارد نمی شود.به روایت شیخ صدوق ابوبصیر می گوید : پس از شهادت امام صادق علیه السلام نزد اُمِّ حمیده (کنیز امام صادق علیه السلام) برای عرض تسلیت رفتیم، گریه کرد و ما نیز از گریه ی او گریه کردیم، سپس گفت : ای ابا محمد (لقب دیگر ابو بصیر) اگر امام صادق علیه السلام را هنگام مرگ میدیدی، چیز عجیبی مشاهده می نمودی ؛ چشمهای خود را گشود و فرمود: بستگانم را حاضر کنید، ما همه ی آنها را حاضر کردیم، به آنها نگاه کرد و فرمود : «اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ»: همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد ، نرسد (طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز، متن ج 2، ص: 451)6- ترک نماز موجب باطل شدن اعمال نیک انسان میگردد: رسول خدا صل الله علی وآله فرمودند: «مَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ »کسیکه بدون دلیل نمازش را رها کند تا اینکه قضا شود، بدرستیکه اعمالش را باطل کرده است. ( جامع الأخبار، ص: 73)7- تارک الصلاه با قارون و فرعون و هامان محشور شده و با منافقین روانه جهنم می شود. رسول خدا صل الله علی وآله فرمودند: «لَا تُضَیِّعُوا صَلَاتَکُمْ فَإِنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلَاتَهُ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ قَارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ أَخْزَاهُمْ- وَ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِینَ فَالْوَیْلُ لِمَنْ لَمْ یُحَافِظْ عَلَى صَلَاتِهِ » نمازتان را ضایع نکنید؛ بدرستیکه هر کس که نمازش را ضایع کند خداوند او را با قارون و فرعون و هامان (که لعنت و ننگ الهی بر آنها باد) محشور نماید و واجب است بر خداوند که داخل کند او را با منافقین. پس وای بر کسیکه بر نمازش محاظت ننماید. (جامع الأخبار، ص: 74)8- شیطان بر تارک الصلاه مسلط شده و او را دچار گرفتاریهای بزرگ میکند.رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ یَرْعَبُ مِنْ بَنِی آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ- فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ یَجْتَرِئُ عَلَیْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِی الْعَظَائِمِ» همواره شیطان از بنی آدم گریزان است مادامی که بر نماز های پنج گانه محافظت مینماید؛ اما هنگامیکه آنها را ضایع نماید، بر او جرأت پیدا کرده و او را دچار گرفتاریهاى بزرگ مى کند. (جامع الأخبار، ص: 74)9- تارک نماز بر دین یهود یا نصارا یا مجوس خواهد مرد. رسول خدا صل الله علی وآله فرمودند: «مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ لَا یَرْجُو ثَوَابَهَا وَ لَا یَخَافُ عِقَابَهَا فَلَا أُبَالِی أَنْ یَمُوتَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً أَوْ مَجُوسِیّاً» از پیامبر (صلی الله علیه و اله) نقل شده است: هر که نماز را ترک کند و امیدى به پاداش آن نداشته باشد و از کیفر آن نترسد، باکى ندارم که یهودى یا نصرانى یا مجوسى بمیرد. (جامع الأخبار، ص: 74)10-مصیبتهای پانزده گانه در دنیا، مرگ، قبر و قیامت شامل سبک شمارنده نماز میشود. در روایت آمده که سرور زنان، فاطمه، دختر سرور پیامبران- که درودهاى خداوند بر او و پدر و شوى و پسران اوصیاء او باد- از پدر بزرگوارش حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله پرسید: اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى که نماز را سبک بشمارند، چیست؟ فرمود: اى فاطمه، هر کس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار مى نماید: شش چیز در سراى دنیا، و سه چیز هنگام مرگ، و سه چیز در قبرش، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.مصیبتهایى که در دار دنیا بدان مبتلا مى گردد عبارتند از:1- خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمى دارد.2- خداوند، خیر و برکت را از روزى اش برمى دارد.3- خداوند- عزّ و جلّ- نشانه صالحان را از چهره او محو مى فرماید.4- در برابر اعمالى که انجام داده پاداش داده نمى شود.5- دعاى او به سوى آسمان بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.6- هیچ بهره اى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.و مصائبى که هنگام مرگ به او مى رسد بدین ترتیب است:1- با حالت خوارى و زبونى جان مى دهد.2- گرسنه مى میرد.3- تشنه جان مى سپارد، به گونه اى که اگر آب تمام رودخانه هاى دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگى اش برطرف نخواهد شد.و مصیبتهایى که در قبرش بدان گرفتار مى گردد بدین قرار مى باشد:1- خداوند فرشته اى را بر او مى گمارد تا او را در قبر نگران و پریشان نموده و از جایش برکند.2- خداوند گور را بر او تنگ مى گرداند.3- قبرش تاریک مى شود.و مصائبى که در روز قیامت، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى شود، عبارت است از:1- خداوند فرشته اى را بر او مى گمارد تا در حالى که مردم به او مى نگرند، او را به رو بر زمین بکشد.2- سخت از او حساب مى کشند.3- خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بدیها پاکیزه اش نمى گرداند، و براى او عذاب دردناکى خواهد بود. (فلاح السائل و نجاح المسائل ص 22 – ادب حضور ص 62 )توجه: برای اگاهی بیشتر در این مورد میتوانید به سایت اخلاق و عرفان رفته و در گزینه اخلاق بندگی بخش واجبات دو مطلب در این زمینه را مطالعه کنید. موفق باشید. http://www.akhlagh.porsemani.ir—————پی نوشت : 1- برای شناختن گناهان نیز می توانید به خواندن کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب و همینطور کتاب گناه شناسى، محسن قرائتى تشویق نمائید.