خانه » همه » مذهبی » ازدواج با کنیز در اندیشه علامه طباطبایی

ازدواج با کنیز در اندیشه علامه طباطبایی


ازدواج با کنیز در اندیشه علامه طباطبایی

۱۳۹۷/۰۲/۱۹


۴۶۵۱ بازدید

بنده سوالی پیرامون تفسیر ایه۲۴ سوره مبارکه نساء از تفسیر المیزان از شما پرسیدم ولی شما پاسخ را از تفسیر نمونه ارائه دادید.تفسیر المیزان حول این ایه بدین شرح است:… و بنابراین جمله : (( الا ما ملکت ایمانکم )) در این مقام خواهد بود که حکم منعى که در محصنات بود از کنیزان محصنه بردارد، یعنى بفرماید زنانى که ازدواج کرده اند، و یا بگو شوهر دارند، ازدواج با آنها حرام است به استثناى کنیزان که در عین اینکه شوهر دارند ازدواج با آنها حلال است به این معنا که صاحب کنیز که او را شوهر داده مى تواند بین کنیز و شوهرش حائل شود، و در مدت استبرا نگذارد با شوهرش تماس ‍ بگیرد، و آنگاه خودش با او همخوابگى نموده ، دوباره به شوهرش ‍ تحویل دهد، که سنت هم بر این معنا وارد شده است .
در تفسیر نمونه ایه الله مکارم حفظه الله تفسیر دیگری اورده اند که بسیار منطقی و مناسب می باشد ولی دقیقا همان تفسیر را علامه طباطبایی ره نقد می فرمایند و فقط نظر خودشان را صحیح می دانند.
حال سوال درباره ی تفسیر علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه است:
۱- چرا همخوابی با زن های شوهر دار جایز نیست بجز کنیزان شوهر دار که میشود در عین اینکه شوهر دارند مالک شان با انها همخوابی کند؟این کنیز بیچاره چه گناهی کرده که باید چنین بلایی سرش بیاید؟
۲- ایا مالک وقتی کنیز را شوهر داد باز هم مالک اوست؟یا حال فقط شوهرش مالک اوست؟
۳- فرض کنیم که چنین چیزی هم که حضرت علامه فرمودند عملی شود ولی ایا خداوکیلی این کار،عمل منصفانه ایی است؟ایا از لحاظ روحی روانی صدمه به کنیزو شوهر کنیز و احیانا فرزندان کنیز نمی شود؟
۴- شما فرض بفرمایید این کنیز یک مدت با شوهرش همخواب شود و یک مدت با مالکش و مدام این حالت تکرار شود.ایا این نوعی توهین به کنیز نیست؟
۵- مگر فرق عده با استبراء چیست؟ایا در دوران عده شخص جدید میتواند با زن همخوابی کند یا بعداز عده باید چنین عملی صورت گیرد؟درباره استبراء چطور؟
۶- نظر نهایی شما درباره ی این تفسیر از علامه ره چیست؟

1- کنیز، زنِ کافرى است که در جنگ با مسلمین به اسارت درآمده، اگر کنیز بخواهد نسبت به مالکِ خود، محرم بماند، باید شرایط زیر حفظ شود:1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر درنیاورده باشد.2. مالک، کنیز را به دیگرى نبخشیده باشد.
3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده ى طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى شود.
4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه ى طلاق از شوهر قبلى اش) یا ایام استبراء(در آنجا که محلّل واقع شده)، نباشد.
5. قبلاً پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.
7. قبلاً فرزند مالک و صاحب کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.
8. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).
9. کنیز، کاملاً تحت تصرّف مالک باشد.
توضیح بیشتر این که:
نظام های اجتماعی در هر دوران تابعی از مجموعه شرایط اقتصادی , سیاسی , فرهنگی و … می باشد. همان گونه که امروزه نظام کارگری و کارفرمایی و … در جهان حاکم است و شرایط اقتصادی , اجتماعی , فرهنگی خاص آن را ایجاب نموده است . تا چند قرن پیش در تمامی جهان نظام برده داری روش مناسب برای اداره امور آن دوران بوده است ، به گونه ای که هیچ نظامی در شرایط آن روز امکان جایگزینی آن را نداشته است . از این رو مناسب ترین شیوه در شرایط آن روز، شیوه برده داری بوده است . بررسی زمینه های این موضوع بسیار وسیع و گسترده و از مجال این پاسخ خارج است . اسلام نیز با توجه به اینکه تغییر اساسی در سیستم اجتماعی آن روز نه ضروری بوده و نه ممکن، به اصل این مسائله صحه گذاشت ، ولی با وضع قوانین در چند جهت حرکت کرده است :
1- تأمین حقوق افراد با وضع قوانین در مورد کیفیت استرقاق (بنده گرفتن) و تحریم آن جز در موارد خاص.
2- وضع قوانین در جهت حمایت از حقوق بردگان و تنظیم روابط صحیح بین مالک و برده .
3- ترغیب مردم به آزادسازی بردگان و وضع قوانینی برای حصول این مقصود (مانند کفارات و شرایط عتق ). در مجموع اسلام شرایطی را برای بردگان فراهم ساخت که آنان به مقامات و درجات مهم علمی و سیاسی در جامعه اسلامی دست یافتند و حتی مدت ها حکومت «ممالیک » بر بسیاری از نقاط کشورهای اسلامی پدیدار شد. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانی و عاطفی برای زندگی بردگان , بردگان را از سراسر دنیا مشتاق به پیوستن به جامعه اسلامی نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادی، مبلغ و مروج اسلام می شدند. اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود کرد و از سوی دیگر راه آزادی بردگان را گشود و مسلما یکی از عوامل دگرگونی نظام بردگی در جهان , نقش اسلام در این زمینه بوده است . کنیزها نیز در این بین مشمول همین قاعده و قانون بوده اند. آنان از کشورهای دیگر که در جنگ با مسلمانان اسیر می شدند, و یا به صورت تجاری وارد ممالک اسلامی می گشتند، با فرهنگ اسلامی و مزایای نجات بخش آن آشنا شده و بسیاری از آنان همانند دیگر مردم در جامعه اسلامی زندگی می کردند و مالکیت کنیز در حکم عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک آن می گردید.
بجاست بدانیم که مادر برخی از ائمه ما کنیز بوده اند, حتی مادر امام زمان (عج ) نیز کنیزی رومی بوده است . سخن در این مقوله بسیار گسترده می باشد. اما توجه به این نکته مهم است که تنها عاملی که در اسلام مجوز استرقاق (گرفتن بنده و کنیز) است موردی است که کسانی در جنگ با اسلام به عنوان دین حق اسیر شده باشند و پرواضح است کسی که به خداوند رحمان کفر ورزیده است و باز به این حد هم بسنده نکرده است بلکه با دین حق مبارزه می نماید. آیا حق حیات برای این گروه قائل شدن , جز از روی تفضل الهی است ؟! مع ذلک ، اسلام حق حیات اینان را تضمین کرده، کشتن اسیر را جز در شدت درگیری و در معرکه جنگ روا ندانسته است، لکن باید این افرادی که از آزادی عمل خود سوء استفاده نموده علیه دین خدا قیام نموده در نبرد علیه دین خدا و مؤمنین به آن شرکت جسته است ، دایره فعالیت هایشان و آزادی آنها محدود گردد. با وجود این آموزه های بسیاری در اسلام برای رهایی آنان ارائه نموده است و برای تحقق این آموزه ها نیز پاداش بسیار زیادی قرار داده است .
2. عده در زنان آزاد با استبراء در مورد کنیز متفاوت است . چگونگی استبراء از بارداری در مورد کنیز ، ترک آمیزش با کنیز به مدّت یک حیض است؛ البته اگر وی جزء زن هایی است که حیض می‌شوند. در غیر این صورت، باید آمیزش با وی به مدّت چهل و پنج روز ترک شود.
3. اینکه گفته اید این کنیز یک مدت با شوهرش همخواب شود و یک مدت با مالکش و مدام این حالت تکرار شود و این نوعی توهین به کنیز است باید گفت این حالت اختصاصی به کنیز ندارد زیرا زنان آزاد هم درعقد موقت با رعایت ضوابط شرعی با افراد مختلفی ارتباط جنسی دارند و این عمل اهانت به آنها شمرده نمی شود .
4. در مورد عده باید گفت ارتباط با زنی که در عده است جایز نیست و باید بعد از تمام شدن عده ارتباط صورت بگیرد . در واقع استبرا در مورد کنیز مانند عده در مورد زنان آزاد است و فلسفه هر دو این است که اگر این زن از همسر قبلی باردار باشد وضعیتش روشن شود و فرزند به پدرش نسبت داده شود .
5. تفسر علامه(ره) بر اساس قرائن موجود در ایه و بر طبق روایاتی است که در این مورد وارد شده است .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد