امام مهدی(ع) از دیدگاه امام حسن مجتبی(ع)
۱۳۹۷/۰۳/۰۶
–
۱۰۴ بازدید
امام مهدی(ع) از دیدگاه امام حسن مجتبی(ع)
روزگار پر آشوب عهد امام حسن مجتبی(ع) موجب شد که شیعیان نتوانند احادیث طولانی فراوانی از آن حضرت بشنوند و برای نسل های بعدی روایت کنند، از این رهگذر روایات مربوط به حضرت ولی عصر(عج) نیز از آن حضرت کمتر روایت شده است که آنچه به دست ما رسیده در اینجا می آوریم: “طوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه”.
امام مهدی(ع) از دیدگاه امام حسن مجتبی(ع)
“خوشا به سعادت کسی که روزگار او را درک کند و اوامر او را گوش فرادهد”. امام حسن مجتبی(ع) (۱) .
روزگار پر آشوب عهد امام حسن مجتبی(ع) موجب شد که شیعیان نتوانند احادیث طولانی فراوانی از آن حضرت بشنوند و برای نسل های بعدی روایت کنند، از این رهگذر روایات مربوط به حضرت ولی عصر(عج) نیز از آن حضرت کمتر روایت شده است که آنچه به دست ما رسیده در اینجا می آوریم: “طوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه”.
امام مهدی(ع) از دیدگاه امام حسن مجتبی(ع)
“خوشا به سعادت کسی که روزگار او را درک کند و اوامر او را گوش فرادهد”. امام حسن مجتبی(ع) (1) .
“بعد از امضای قرارداد صلح با معاویه برخی از شیعیان ناآگاه به خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسیده، او را برای پذیرش صلح سرزنش کردند. امام حسن(ع) فرمود: شما نمی دانید که من برای شما چه کرده ام؟! به خدا سوگند آنچه من انجام داده ام برای شما از تمام این جهان سودمندتر است. مگر نمی دانید که من امام شما هستم؟! اطاعت من بر همه ی شما واجبست، و به صریح فرمایش رسول اکرم(ص) یکی از دو سروران جوانان بهشتی هستم؟! مگر نمی دانید که هنگامی که حضرت خضر(ع) کشتی را سوراخ کرد و جوانی را کشت و دیوار را تجدید بنا کرد حضرت موسی خشمگین شد، زیرا سبب و حکمت آنها را نمی دانست، ولی کارهای حضرت خضر درنزد خدا صحیح و بی اشکال بود. مگر نمی دانید که هر یک از ما بر گردنش بیعت طاغوت زمانش خواهد بود. به جز قائم ما که حضرت عیسی در پشت سر او نماز می خواند و خدای تبارک و تعالی ولادتش را مخفی نگه می دارد و خودش را در پشت پرده ی غیبت نهان می سازد تا به هنگام ظهور، بیعت احدی در گردن او نباشد”. (2)
“التاسع من ولد اخی الحسین ابن سیده الاماء، یطیل الله عمره فی غیبته، ثم یظهره بقدرته فی صورة شاب دون اربعین سنة، ذلک لیعلم ان الله علی کل شی ء غدیر”. “نهمین فرزند برادرم حسین(ع) فرزند سرور کنیزانست، خداوند در زمان غیبت عمرش را بسیار طولانی می کند و آنگاه او را به صورت جوانی کمتر از 40 ساله ظاهر می سازد. تا دانسته شود که خداوند به هر چیزی قادر است.” (3) .
“لایکون الأمر الذی تنتظرون حتی یبرء بعضکم من بعض و یتفل بعضکم فی وجوه بعض و یشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یلعن بعضکم بعضا”.
“این امر که فرارسیدن موعد آن را انتظار می کشید واقع نمی شود مگر بعد از آنکه برخی از شما برخی دیگر بیزاری بجوید، و برخی در صورت برخی آب دهان بیندازد و بعضی از شما بعضی دیگر را کافر بداند و یکدیگر را لعن کنند”.
عمیر می گوید عرض کردم: چنین زمانی چه ارزشی دارد؟ امام(ع) فرمود: “الخیر کله فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله”.
“همه ی خیرها در آن زمانست، زیرا قائم ما قیام می کند و همه ی این حوادث را از بین می برد”.(4)
ما این حدیث را به پیروی از صاحب “بشارة الاسلام” از امام حسن مجتبی(ع) نقل کردیم ولی صاحب “عقد الدرر” آنرا از امام حسین(ع) نقل کرده است (5) و پژوهشگر معاصر آقای علی اکبر غفاری در پاورقی های سودمند خود بر کتاب پرارج “غیبت نعمانی” یادآور شده که این حدیث در برخی نسخه ها از امام حسن(ع) و در برخی دیگر از امام حسین(ع) نقل شده است.(6)
“تصطلح فی ملکه السباع، و تخرج الأرض نبتها، و تنزل السماء برکتها، و تظهر له الکنوز، یملک ما بین الخافقین، فطوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه”.
“در زمان او درندگان با یکدیگر سازش می کنند، زمین گیاهانش را خارج می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنجهای نهفته در دل زمین برای او ظاهر می شود. بین شرق و غرب عالم تحت سیطره ی او در می آید. خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد”.(7).
“لموضع الرجل فی الکوفة احب الی من دار فی المدینة”. “جای یک پا نهادن در کوفه برای من از یک خانه در مدینه محبوب تر است”.(8)
در روایات فراوانی از ارزش والای زمین در کوفه در عهد حضرت ولی عصر(عج) گفت و گو شده است، و آن بسیار طبیعی است، زیرا کوفه یایتخت حکومتی خواهد بود که بر زمین و زمان فرمانروایی خواهد نمود.
“اسعد الناس به اهل الکوفة”. “خوشبخت ترین مردم در زمان ظهور، مردم کوفه هستند”.(9)
چه سعادتی بالاتر از اینکه انسان در شهر حضرت ولی عصر(عج) زندگی کند و هر روز در پشت سر او اقتدا کرده فرائض دینی را انجام دهد و پرسش های خود را بی واسطه از قبله ی خود مقصود و کعبه ی موعود بپرسند و هر روز دیدگانش با دیدار آن آفتاب عالم تاب نورانی شود و معارف الهی را از سرچشمه ی زلال علوم آل محمد فرا گیرد.
“امام جواد(ع) روایت می کنند که روزی حضرت علی(ع) درحالی که به دست سلمان تکیه داده بودند وارد مسجد الحرام شدند و امام حسن مجتبی(ع) در محضر آن حضرت بود، در آن هنگام مردی نیکو صورت که جامه های زیبا بر تن داشت وارد شد و به خدمت امیرمومنان(ع) عرض ادب و تقدیم سلام نمود، سپس گفت: من از محضر شما 3 پرسش می کنم، اگر آنها را پاسخ فرمائید، می فهمم که این مردم به شما ستم کردند و حق شما را به ناحق غصب کردند، امیرمومنان فرمود: آنچه می خواهی بپرس.
چون آن مرد سوالاتش را پرسید، امام(ع) به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی(ع) رو کرد و فرمود: ای ابومحمد سوالات این مرد را پاسخ بگو.
چون امام حسن مجتبی(ع) هر 3 پرسش را پاسخ گفت، آن مرد به وحدانیت خدا و رسالت رسول اکرم گواهی داد و سپس به امامت امیر مومنان(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) گواهی داد و آنگاه امام ها را یکی پس از دیگری شمرد و به امامت هر یکی شهادت داد تا به امام حسن عسکری(ع) رسید و آنگاه گفت: “و اشهد علی رجل من ولد الحسن لا یکنی و لا یسمی حتی یظهر امره، فیملأها عدلا کما ملئت جورا”.
“و گواهی می دهم به امامت فرزند امام حسن -عسکری – که نام و کنیه اش گفته نمی شود تا روزی که ظاهر شود و جهان را پر از عدالت کند، آنچنان که پر از ستم شده است”.
آنگاه امیرمومنان را تودیع کرد و از مسجد خارج شد.
امیرمومنان(ع) خطاب به امام حسن(ع) فرمود: ای ابومحمد برخیز و این مرد را تعقیب کن. امام حسن مجتبی(ع) بلند شد و به دنبال آن مرد حرکت کرد، لحظاتی بعد برگشت و عرض کرد: این مرد تا از مسجد خارج شد اصلا متوجه نشدم که کجا پای نهاد و به کجا رفت!!.
امیرمومنان فرمود: آیا این مرد را شناختی؟ امام حسن(ع) عرض کرد: خدا و پیامبر و امیرمومنان داناترند. امیرمومنان فرمود: او حضرت خضر بود”. (10)
طبق روایات فراوانی حضرت خضر(ع) زنده است و در فرصت های مناسب در مجلس امامان معصوم(ع) حضور می یافت و اینک در خدمت حضرت بقیة الله روحی و ارواح العالمین له الفداء می باشد و جزء 30 نفری است که همواره در ملازمت آن حضرت هستند و خداوند به وسیله ی آنها رفع غربت از وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(ع) در زمان غیبت می نماید.(11)
————————————————-
پی نوشت ها:
1 – یوم الخلاص، ص 374.
2 – اعلام الوری، ص 401.
3 – یوم الخلاص، ص 170.
4 – بشارة الاسلام، ص 81.
5 – عقدرالدرر، ص 64.
6 – غیبت نعمانی، پاورقی ص 205.
7 – یوم الخلاص، ص 374.
8 – بحارالانوار، ج 52 ص 386.
9 – یوم الخلاص، ص 375.
10 – اصول کافی، ج 1 ص 441.
11 – غیبت شیخ طوسی، ص 102.