۱۳۹۶/۱۰/۰۹
–
۱۰۸ بازدید
سلام – می گویند اگر اولیاء الله حالت انقطاع دائم دارند و انسان های عادی در مواقعی همچون داخل کشتی طوفانی یا هواپیمای در حال سقوط یا زلزله به این حالت دچار می شوند که اگر این حالت را که بریدن از همه چیز و توجه به اصل آفرینش هست را بتوانند در خود حفظ نمایند به مقام اولیاء الله می رسند میشه بفرمائید این حالت را چگونه می توانیم حفظ و دائمی نمائیم ؟
مقدمه
قبل از صحبت درباره معنای انقطاع باید توجه کنیم که انسان موجودی چند بعدی است و زندگی های گوناگونی دارد. حد اقل سه نوع زندگی طبیعی فردی و اجتماعی، زندگی عقلانی و علمی و زندگی عرفانی و عبادی می توان برای انسان تعریف کرد. اگر انسان اسیر زندگی طبیعی شود و خود عقلانی و عرفانی خود را فراموش کند، این می شود اهل دنیا و این حالت است که مذموم است. ولی کسی که از امکانات مادی و طبیعی برای پیشبرد و احیای حیات عقلانی و عرفانی خود استفاده می کند، اهل دین و عبادت خدا است، اهل دنیا به حساب نمی آید.روی این مکانیزم باید گفت: برای افزایش اخلاص که در روایات به معنای خلاص آمده است- الاخلاص الخلاص-و همچنین برای رسیدن به انقطاع از دنیا باید آن جنبه های عقلانی و عرفانی زندگی را تقویت کرد. کسانی که در راه علم و عمل می کوشند و اهل دیانت و سلوک عبادی هستند به تدریج از دنیا و اسارت نفس خلاصی می یابند و به قرب الهی می رسند. این می شود همان فرایند رسیدن به اخلاص و انقطاع از دنیا که در مناجات شعبانیه آمده است.
الف ) معنای انقطاع
انقطاع یعنی توجه کامل و همه جانبه به خداوند متعال و التفات نداشتن به غیر او می باشد. انقطاع الی الله دارای مراتب گوناگونی است و درجات متفاوتی دارد که بستگی به میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند و صفات الهی و سعی و تلاش در نزدیک شدن به خداوند و قرب به حق دارد. درجه کامل انقطاع مربوط به انبیاء الهی و اولیاء بزرگ خداوند است و دیگران به میزان پیروی از دستورات الهی و تبعیت از پیشوایان دین و راهنمایان الهی انقطاع به سوی خداوند دارند.
ب ) انقطاع در منابع اسلامی
در منابع اسلامی و به ویژه ادعیه امامان معصوم (ع) با بیانات مختلف و تعابیر گوناگون، انقطاع الی الله مطرح شده است. در مناجات شعبانیه که از مهم ترین اعمال ماه شعبان است و همه امامان (ع) این مناجات را داشته اند چنین آمده است: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق الابصار القلوب حجب الفوز فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ خدایا نهایت بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را روزی ام ساز و چشم های قلبمان را با نظاره به خودت روشن ساز تا بدانجا که چشم قلبمان حجاب های نوری را پاره کند و به کانون عظمت بپیوندد و ارواح ما به ساحت قدس تو متصل گردد».
ج ) انقطاع به معنای گوشه نشینی نیست .
باید توجه داشت که انقطاع الی الله و توجه کامل به حضرت معبود و بریدن و گسستن از غیر خداوند هرگز به معنای بریدن از خلق و انزوا و گوشه نشینی و دوری از اجتماع و ترک فعالیت های اجتماعی نمی باشد و بهترین گواه بر این امر این است که اولیای الهی و تربیت شدگان مکتب آنان چون امام خمینی (ره) در عین حال که توجه کامل به حق را داشتند و انقطاع الی الله را دارا بودند ولی فعالیت های اجتماعی و سعی و کوشش آنان در راه هدایت مردم و دستگیری از آنها از همه بیشتر بوده است. معنای درست انقطاع الی الله و توجه نداشتن به غیر حق این است که انسان به جایگاهی برسد که با وجود زندگی در میان مردم و اشتغال به کارها و فعالیت معمولی زندگی هرگز توجه او از خداوند برداشته نشود و در هیچ حالی خداوند و حضور و احاطه او را فراموش نکند و در واقع همه مظاهر و خلایق و موجودات هستی را آینه خدانما و نمایانگر صفات و کمالات حق ببیند و به هیچ موجودی در وجود و صفات و افعالش استقلال ندهد و هستی و صفات و افعال او را از خود او نداند، بلکه همه را از خداوند و سرچشمه گرفته از آن هستی مطلق و اسماء و صفات او بداند و این همان معنای دقیقی است که در منابع اسلامی از آن تعبیر به «تجافی» شده است. چنانچه در دعا آمده است: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود؛ خدایا! کناره گرفتن از سرای فریب (دنیا) و بازگشت همه جانبه به سرای جاودانگی (عالم آخرت) را به من عطا کن». هنر این است که انسان در عین حال که با مردم است وجلوه های مختلف دنیا و زر و زیور آن را می بیند، از عالم ملکوت و حضور خداوند در همه ذرات عالم غافل نباشد و در عین برخورداری از مواهب دنیا و نعمت های الهی با دیده استقلال به آنها ننگرد و آنها را قائم به خود و ایستاده بر روی پاهای خود و بی نیاز از خدای خود نبیند. آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
بنابراین :
از آنچه گفته شد روشن می گردد که انقطاع الی الله، کاری دشوار و سنگین است و نیازمند سال ها سعی و کوشش و تمرین و ریاضت است و در ضمن امری تدریجی است و باید کم کم و با مدارا و با راهنمایی آشنایان با راه خدا، حاصل گردد و افراط در پیمودن این راه و عجله و شتاب باعث ضایع شدن نیروها و توان انسان و افتادن در ورطه هلاکت و دام شیطان است. این راه باید با اختیار و شناخت و اعمال صالح و در طول سالیان دراز طی گردد، هر چند در مواردی دیده شده که انجام عملی که همراه با اخلاص فراوان و صفای درون باشد در مدت کوتاهی انسان را به این هدف عالی می رساند ولی این گونه موارد نادر و بر خلاف قاعده کلی برای رسیدن به این مقصود، داشتن تقوای الهی و پایبند بودن به احکام الهی و انجام واجبات و ترک محرمات است که به تدریج زمینه این انقطاع را فراهم می آورد و با قوی شدن نور معرفت الهی و انس با حق و مناجات با حضرت پروردگار، توجه به حق و انقطاع به سوی او حاصل می گردد و هر چند این خود دارای مراتب کاملا مختلفی است و درجات کاملا متفاوتی دارد.
در پایان دعای «ابوحمزه ثمالی» که در سحرهای ماه مبارک رمضان خوانده می شود و نیز در برخی دعاهای دیگر در این ماه تعابیری وجود دارد که عبارت دیگری از انقطاع می باشد، مثل: «اللهم انی اسئلک ایمانا تباشر به قلبی؛ خدایا من از تو ایمانی را درخواست می کنم که به واسطه آن همدم و همنشین قلبم باشی»، یعنی به واسطه این ایمان هیچ حجابی میان من و تو وجود نداشته باشد و هیچ چیز مرا از تو غافل نگرداند و این همان معنای انقطاع کامل به سوی خداوند است که آرزوی همه پاکان و صالحان بوده است. البته گاهی انقطاع غیر اختیاری برای انسان حاصل می شود. آن گاه که تمام اسباب مادی کار ساز نباشند مانند کسی که در میان مشکلات و امواج طوفان تنها بماند و یا از همه راه ها قطع امید کند، همچنان که در قرآن مجید می خوانیم: «و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما؛ و چون انسان را آسیبی رسد، ما را -به پهلو، خوابیده، نشسته یا ایستاده- می خواند» (یونس، آیه 12). و «و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منیبا الیه؛ و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را -در حالی که به سوی او بازگشت کننده است- می خواند» (زمر، آیه 8).
قبل از صحبت درباره معنای انقطاع باید توجه کنیم که انسان موجودی چند بعدی است و زندگی های گوناگونی دارد. حد اقل سه نوع زندگی طبیعی فردی و اجتماعی، زندگی عقلانی و علمی و زندگی عرفانی و عبادی می توان برای انسان تعریف کرد. اگر انسان اسیر زندگی طبیعی شود و خود عقلانی و عرفانی خود را فراموش کند، این می شود اهل دنیا و این حالت است که مذموم است. ولی کسی که از امکانات مادی و طبیعی برای پیشبرد و احیای حیات عقلانی و عرفانی خود استفاده می کند، اهل دین و عبادت خدا است، اهل دنیا به حساب نمی آید.روی این مکانیزم باید گفت: برای افزایش اخلاص که در روایات به معنای خلاص آمده است- الاخلاص الخلاص-و همچنین برای رسیدن به انقطاع از دنیا باید آن جنبه های عقلانی و عرفانی زندگی را تقویت کرد. کسانی که در راه علم و عمل می کوشند و اهل دیانت و سلوک عبادی هستند به تدریج از دنیا و اسارت نفس خلاصی می یابند و به قرب الهی می رسند. این می شود همان فرایند رسیدن به اخلاص و انقطاع از دنیا که در مناجات شعبانیه آمده است.
الف ) معنای انقطاع
انقطاع یعنی توجه کامل و همه جانبه به خداوند متعال و التفات نداشتن به غیر او می باشد. انقطاع الی الله دارای مراتب گوناگونی است و درجات متفاوتی دارد که بستگی به میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند و صفات الهی و سعی و تلاش در نزدیک شدن به خداوند و قرب به حق دارد. درجه کامل انقطاع مربوط به انبیاء الهی و اولیاء بزرگ خداوند است و دیگران به میزان پیروی از دستورات الهی و تبعیت از پیشوایان دین و راهنمایان الهی انقطاع به سوی خداوند دارند.
ب ) انقطاع در منابع اسلامی
در منابع اسلامی و به ویژه ادعیه امامان معصوم (ع) با بیانات مختلف و تعابیر گوناگون، انقطاع الی الله مطرح شده است. در مناجات شعبانیه که از مهم ترین اعمال ماه شعبان است و همه امامان (ع) این مناجات را داشته اند چنین آمده است: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق الابصار القلوب حجب الفوز فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ خدایا نهایت بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را روزی ام ساز و چشم های قلبمان را با نظاره به خودت روشن ساز تا بدانجا که چشم قلبمان حجاب های نوری را پاره کند و به کانون عظمت بپیوندد و ارواح ما به ساحت قدس تو متصل گردد».
ج ) انقطاع به معنای گوشه نشینی نیست .
باید توجه داشت که انقطاع الی الله و توجه کامل به حضرت معبود و بریدن و گسستن از غیر خداوند هرگز به معنای بریدن از خلق و انزوا و گوشه نشینی و دوری از اجتماع و ترک فعالیت های اجتماعی نمی باشد و بهترین گواه بر این امر این است که اولیای الهی و تربیت شدگان مکتب آنان چون امام خمینی (ره) در عین حال که توجه کامل به حق را داشتند و انقطاع الی الله را دارا بودند ولی فعالیت های اجتماعی و سعی و کوشش آنان در راه هدایت مردم و دستگیری از آنها از همه بیشتر بوده است. معنای درست انقطاع الی الله و توجه نداشتن به غیر حق این است که انسان به جایگاهی برسد که با وجود زندگی در میان مردم و اشتغال به کارها و فعالیت معمولی زندگی هرگز توجه او از خداوند برداشته نشود و در هیچ حالی خداوند و حضور و احاطه او را فراموش نکند و در واقع همه مظاهر و خلایق و موجودات هستی را آینه خدانما و نمایانگر صفات و کمالات حق ببیند و به هیچ موجودی در وجود و صفات و افعالش استقلال ندهد و هستی و صفات و افعال او را از خود او نداند، بلکه همه را از خداوند و سرچشمه گرفته از آن هستی مطلق و اسماء و صفات او بداند و این همان معنای دقیقی است که در منابع اسلامی از آن تعبیر به «تجافی» شده است. چنانچه در دعا آمده است: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود؛ خدایا! کناره گرفتن از سرای فریب (دنیا) و بازگشت همه جانبه به سرای جاودانگی (عالم آخرت) را به من عطا کن». هنر این است که انسان در عین حال که با مردم است وجلوه های مختلف دنیا و زر و زیور آن را می بیند، از عالم ملکوت و حضور خداوند در همه ذرات عالم غافل نباشد و در عین برخورداری از مواهب دنیا و نعمت های الهی با دیده استقلال به آنها ننگرد و آنها را قائم به خود و ایستاده بر روی پاهای خود و بی نیاز از خدای خود نبیند. آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
بنابراین :
از آنچه گفته شد روشن می گردد که انقطاع الی الله، کاری دشوار و سنگین است و نیازمند سال ها سعی و کوشش و تمرین و ریاضت است و در ضمن امری تدریجی است و باید کم کم و با مدارا و با راهنمایی آشنایان با راه خدا، حاصل گردد و افراط در پیمودن این راه و عجله و شتاب باعث ضایع شدن نیروها و توان انسان و افتادن در ورطه هلاکت و دام شیطان است. این راه باید با اختیار و شناخت و اعمال صالح و در طول سالیان دراز طی گردد، هر چند در مواردی دیده شده که انجام عملی که همراه با اخلاص فراوان و صفای درون باشد در مدت کوتاهی انسان را به این هدف عالی می رساند ولی این گونه موارد نادر و بر خلاف قاعده کلی برای رسیدن به این مقصود، داشتن تقوای الهی و پایبند بودن به احکام الهی و انجام واجبات و ترک محرمات است که به تدریج زمینه این انقطاع را فراهم می آورد و با قوی شدن نور معرفت الهی و انس با حق و مناجات با حضرت پروردگار، توجه به حق و انقطاع به سوی او حاصل می گردد و هر چند این خود دارای مراتب کاملا مختلفی است و درجات کاملا متفاوتی دارد.
در پایان دعای «ابوحمزه ثمالی» که در سحرهای ماه مبارک رمضان خوانده می شود و نیز در برخی دعاهای دیگر در این ماه تعابیری وجود دارد که عبارت دیگری از انقطاع می باشد، مثل: «اللهم انی اسئلک ایمانا تباشر به قلبی؛ خدایا من از تو ایمانی را درخواست می کنم که به واسطه آن همدم و همنشین قلبم باشی»، یعنی به واسطه این ایمان هیچ حجابی میان من و تو وجود نداشته باشد و هیچ چیز مرا از تو غافل نگرداند و این همان معنای انقطاع کامل به سوی خداوند است که آرزوی همه پاکان و صالحان بوده است. البته گاهی انقطاع غیر اختیاری برای انسان حاصل می شود. آن گاه که تمام اسباب مادی کار ساز نباشند مانند کسی که در میان مشکلات و امواج طوفان تنها بماند و یا از همه راه ها قطع امید کند، همچنان که در قرآن مجید می خوانیم: «و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما؛ و چون انسان را آسیبی رسد، ما را -به پهلو، خوابیده، نشسته یا ایستاده- می خواند» (یونس، آیه 12). و «و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منیبا الیه؛ و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را -در حالی که به سوی او بازگشت کننده است- می خواند» (زمر، آیه 8).