خانه » همه » مذهبی » برده داری – کنیز – ازدواج با کنیز

برده داری – کنیز – ازدواج با کنیز


برده داری – کنیز – ازدواج با کنیز

۱۳۹۷/۰۲/۱۸


۱۶۳۵ بازدید

سوالی داشتم که ذهنمو درگیر کرده و هرکسی این سوال ازم می پرسه جوابی ندارم بهش بگم. اینکه در قرآن نوشته هرکسی که کنیزی که به خانه می آورد حق هر نوع تعرض یا خرید و فروش آن را دارد چه تفسیری دارد . یعنی الان ما می تونیم کنیز بگیریم هرکاریم خواستیم باهاش بکنیم .

غلام یا کنیز از منظر اسلام به چه کسی گفته می شود؟ و اسلام چه دیدگاهی نسبت این گروه دارد؟
عبد و اَمه (غلام و کنیز ) ، در زمان جاهلیّت قبل از اسلام ، انواع و اقسامی داشت. برخی از آنها کسانی بودند که توسّط برده فروشها از کشورهای مختلف دزدیده شده و به فروش می رسیدند ؛ برخی دیگر نیز کودکانی بودند که بابت بدهی والدینشان به بردگی برده می شدند یا در قمار توسّط والدینشان باخته می شدند ؛ برخی نیز اسیران جنگی بودند.
اسلام با تحریم قمار و حرام نمودن خرید و فروش اموال دزدی و وضع قوانین خاصّ در مورد بدهکاران ورشکسته (مُعسِر) تمام این اقسام برده گیری را به صورت دفعی برانداخت و تنها برده گیری اسیران کافر را در شرائطی خاصّ جایز دانست. پس به این طریق ، اسلام راه برده گیری را تا حدّ زیادی مسدود ساخت و تنها یک راه برای آن باقی گذاشت که بستن آن در آن زمان ممکن نبود. چون طبیعی است که در هر جنگی کسانی از دشمن به اسارت گرفته می شوند.
حال سوال این است که با این اسیران جنگی کافر چه باید کرد؟
چند راه می توان برای آن فرض نمود ؛ نخست اینکه کشته شوند ؛ اسلام این راه را مردود اعلام نمود ؛ با اینکه اینان مسحقّ کشته شدن هستند ؛ چون اینها یا مسلمین را کشته اند یا به قصد کشتن آنها به جنگ آمده اند. دوم اینکه با اسرای مسلمان که در دست کفّار هستند معاوضه گردند ؛ اسلام این راه را به عنوان اوّلین اقدام پذیرفت ؛ امّا هنوز یک مساله باقی است. اگر اسیری مسلمان در دست دشمن نداشتیم تا با اسرای کافر معاوضه نماییم ، آنگاه با اسرای کافر چه کنیم؟ گزینه ی اوّل این است که آنها را آزاد نماییم ؛ امّا اگر بنا بود آنها را آزاد کنیم پس برای چه اسیرشان نمودیم؟! اگر اسلام حکم می کرد که اسیر نگیرید یا بعد از گرفتن آنها را آزاد نمایید ، در آن صورت دشمنان اسلام خیلی خوش به حالشان می شد. چون بدون ترس از اسیر شدن وارد میدان جنگ می شدند و این یقیناً به ضرر مسلمین بود. لذا این روش منطقاً درست نیست. گزینه ی دوم این است که آنها را زندانی نماییم. اسلام این راه را برای کوتاه مدّت می پذیرد ؛ امّا برای بلند مدّت آن را امری غیر انسانی و غیر منطقی می داند. چون با این کار ، از یک طرف عدّه ای انسان در محیطی محبوس شده و امکانات رشد مادّی و معنوی را از دست می دهند ؛ و این کاری است غیر انسانی و مخالف با اهداف متعالی اسلام. از طرف دیگر با این روش باید مسلمانان کار کرده و شکم دشمنان زندانی خودشان را سیر نمایند ؛ که از این ناحیه نیز مسلمین دچار ضرر اقتصادی می شوند. لذا چنین راهی برای مدّت طولانی کاری است غیر انسانی ، زیانبار و غیر منطقی. (دقّت شود). امّا گزینه ی سوم آن است که اسیران جنگی به عنوان غنائم جنگی ، بین جهاد کنندگان مسلمان تقسیم شوند ؛ تا از این طریق هم خود اسیران از محدودیّت زندان نجات یافته امکان رشد داشته باشند ؛ هم در مقابل غذا و پوشاک و مسکنی که استفاده می کنند ، کار اقتصادی انجام دهند ؛ هم اینکه از شورش دسته جمعی آنها جلوگیری شود ؛ همچنین این اسیران در تعامل با مسلمین با فرهنگ اسلامی آشنا گردند. و این همان راهی است که اسلام بر گزید. لکن اسلام برای این اسیران برده شده ، حقوقی اجتماعی نیز تعریف نمود و کاری کرد که به مرور زمان آنها نیز در ساختار اجتماعی مسلمین هضم شوند ؛ و این همان هنر بزرگ اسلام بود. همچنین با راهکارهای متعدّدی راه آزاد سازی تدریجی این بردگان را نیز فراهم ساخت ؛ لکن به گونه ای که آزادی آنها صدمه ای به ساختار و بافتار اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ی اسلامی نزند ؛ بلکه برده ها بعد از آزاد شدن شهروند جامعه ی اسلامی باشند. چون برده ها در زمان قبل از اسلام و در صدر اسلام از ارکان اجتماعی و اقتصادی جامعه به شمار می رفتند و تعداد آنها در جامعه بسیار زیاد بود ؛ لذا اگر به یکباره آزاد می شدند ، اوّلاً اقتصاد جامعه ی آن روز دچار فروپاشی می شد ثانیاً جامعه با تعداد زیادی انسان بی کار و بدون مسکن و گرسنه مواجه می شد و نتیجه ی این عمل بروز یک شورش همه جانبه از سوی بردگان بود.
پس اسلام برای جلوگیری از این فاجعه ی اجتماعی و اقتصادی از یک سو ، و حلّ مساله ی نگهداری اسیران جنگی از سوی دیگر ، اوّلاً برده گیری اسیران جنگی را بعد از راه حلّ معاوضه ، به عنوان بهترین راه حلّ ممکن مجاز دانست. ثانیاً حقوقی برای برده ها وضع نمود تا آنها مورد ظلم واقع نشوند و امکان ترقّی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی داشته باشند. لذا در مدّت کوتاهی بعد از آغاز اسلام ، جامعه شاهد ترقّی برده ها بود ؛ و این حقوق چنان برای خود برده ها مطلوب بود که اکثر برده ها قبل از صاحبانشان به اسلام ایمان آوردند. ثالثاً اسلام برای آزادی تدریجی برده ها نیز راههایی را قرار داد. نخست اینکه آزاد نمودن برده ها را امری دارای ثواب اخروی اعلام نمود. دوم اینکه آزادی برده را یکی از کفّاره های شرعی قرار داد. سوم اینکه به برده اجازه داد تا با صاحب خویش وارد معامله شده و خود را از صاحبش بخرد ؛ در این قانون ، برده با صاحب خویش سندی را امضا می کنند که طبق آن ، برده افزون بر کار متداولی که دارد ، با اضافه کاری برای خود پول جمع می کند و با پرداخت بهای خود ، خود را از صاحبش می خرد. چهارم اینکه اسلام برده ی زن (کنیز) را برای صاحبش در حکم همسر قرار داد و به این طریق بین او و صاحبش رابطه ای عاطفی و ناموسی قرار داد ، تا احتمال سوء استفاده ی دیگران از او را تا حدّ زیادی ببندد. پنجم اینکه اسلام قانونی وضع نمود که طبق آن اگر کنیزی از صاحبش صاحب فرزند شد ، بعد از مردن صاحبش ، مادر (کنیز) به فرزند خویش به ارث برسد ؛ و چون شرعاً فرزند نمی تواند صاحب مادر خویش باشد ، لذا آن کنیز (امّ ولد) خود به خود آزاد می گردد. بنا بر این اگر کنیز در حکم همسر صاحبش قرار نمی گرفت این راه آزادی به روی او بسته بود. و البته اسلام با این کار راه سوء استفاده جنسی از کنیزان را هم بست و نیز مانع از این شد که کنیزان تبدیل به تهدیدی برای امنیّت جنسی جامعه شوند. و از طرف دیگر کنیزان با این قانون حقّ پیدا نمودند که نیازهای جنسی خود را از راه مشروع برآورند. البته برده های مرد نیز این حقّ را داشتند که با اجازه ی صاحبشان ازدواج کنند.
با این راهکارها بود که نه به یکباره ، بلکه به صورت تدریجی برده ها آزاد و به صورت خودکار در جامعه ی مسلمین هضم می شدند و تبدیل به خطری بالقوّه برای جامعه ی اسلامی نمی گشتند. حتّی نه تنها این بردگان آزاد شده زیانی برای جامعه ایجاد نمی کردند بلکه به خاطر مهارتهایی که در زمان بردگی کسب نموده بودند ، به مرور تبدیل به عناصر سازنده ی جامعه می شدند ؛ تا آنجا که به گواهی تاریخ ، از بین همین بردگان آزاد شده ، دانشمندان و عالمانی بزرگ به ظهور رسیدند و در دوره ای از تاریخ همین بردگان آزاد شده ، حکومت ممالیک را به وجود آوردند.
براى مطالعه بیشتر ر.ک:
الف. طباطبایى، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج 6 (عربى و ج 12 (فارسى)، ذیل آیات 116 تا 120؛
ب. موسوى زنجانى، اسلام و مسئله آزادى، بردگى؛
پ. حجتى کرمانى، از بردگى روم قدیم تا مارکسیسم؛
ت. مکارم شیرازى، ناصر، فرآورده هاى دینى؛
ث. بیدار فکر، برده دارى در روم باستان؛
ج. مبشرى، اسداللَّه، حقوق بشر؛
چ. گرامى، محمد على، نگاهى به بردگى؛
ح. ایرجى، صادق، بردگى در اسلام؛
خ. حسینى، مصطفى، بردگى از دیدگاه اسلام.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد