۱۳۹۶/۰۸/۲۲
–
۲۳۲ بازدید
با نهایت تاسف و خجالت باید عرض کنم که پیامی مبتذل و مستهجن به قصد ایجاد شبهه به یکی از دوستان من ارسال شده است که سطر به سطر آن شرم آور و زجر آور است. البته روایت های مستند را برای پاسخ به این بی شرف ها مطالعه کردم، ولی میخواهم ببینم اصلا نویسنده کتب رجوع داده شده ناصبی و حرامزاده اند یا اصلا این مطالب در آن کتب مطرح نبوده یا این که آن کتب وجود ندارند.التماس دعا
علی اصغر طفل ۶ ماهه, حقیقت یا خیال
در بازخوانی داستان کربلا پر سوز و گدازترین قسمت, زمانی است که امام حسین کودک چند ماهه ای به نام #علی اصغر که فرزند کوچکش بوده را بر روی دستانش بلند کرده و برای او آب میطلبد. چه اشک’ها و چه ضجه هایی که روضه خوانان برای این کودک از مردم خرد باخته نگرفته اند و چه افسانه هایی که در این مورد نسراییده اند, اما نکته و سوال بسیار مهم در این بین این است که آیا در روز عاشورا چنین اتفاقی افتاده و آیا اصلا حسین طفل چند ماهه ای داشته یا این هم جزو همان داستان سراییهای روحانیون شیعه میباشد.
باز هم مانند همیشه باید سری به کتب معتبر خود مسلمانان زد و واقعیت این امر را جویا شد.
شاید اولین کتابی که واقعه کربلا را درست تر از باقی کتب نقل کرده باشد کتابی است به نام مقتل الحسین که شخصی به نام ابو مخنف آنرا به رشته تحریر درآورده و بنا به گفته نویسنده کتاب, ناظران در کربلا این داستان را بازگو کرده و وی آنها را مکتوب کرده است.
این کتاب در زمان ما موجود نمیباشد ولی #محمد بن جریر تبری مورخ بزرگ تاریخ اسلام از نوشته های این کتاب و یا شاگردان ابو مخنف برای بازنویسی تاریخش استفاده کرده و پس از او بلاذری در کتابش آنرا آورده است.
نکته جالب اینکه در هیچکدام از این کتب تاریخی نامی از کودک ۶ ماهه و تیر خوردنش در روز عاشورا وجود ندارد و جالبتر آنکه در این کتب شخصی که نام علی اصغر به وی اطلاق شده نوجوانی بین ۱۰ تا ۱۳ ساله است که ما او را به نام امام سجاد یا همان امام چهارم شیعیان میشناسیم.(رک – پانویس همین مقاله)
در روز عاشورا جوانی به نام علی اکبر وجود داشته که تمام مورخین از او نام برده اند که در میدان جنگ کشته میشود و برادر ایشان که به #علی اصغر نامیده میشده همان نوجوان کم سن و سال بوده که درون خیمه به اسارت لشکریان عمر سعد درمیآید.
اما چه کسانی خالق این داستان بوده اند و این طفل ۶ ماهه از چه زمانی وارد داستان کربلا شده است. با تحقیق در تاریخ میبینیم که برای اولین بار در قرن ۵ یعنی ۴۰۰ سال پس از واقعه کربلا این داستان توسط یک روحانی شیعه به نام شیخ مفید راه به کارزار کربلا پیدا میکند و بار دیگر ۲۰۰ سال پس از او یعنی در قرن ۷ میلادی توسط ابن کثیر این ماجرا بازنویسی میشود.
البته ماجرا به همینجا ختم نمیشود و همه ماجراهای هیجان انگیز و سوزناک عاشورا نظیر خوردن تیر سه شاخ به علی اصغر, قهرمان بازی های اسبی به نام ذوالجناح، آب آوردن ابوالفصل، و کشتن صدها نفر از سپاه دشمن در یک حمله توسط قهرمانان کربلا همگی اثر ذهن های خلاق و مبتکر این دو آخوند است و قبل از این دو هیچ کدام از منابع تاریخی معتبر نامی از این طفل ۶ ماهه و کشته شدنش در روز عاشورا نمیبرند.
شاید جالب باشد که بدانید در کتب تاریخی مسلمانان در مورد سن امام حسین و روز تولدش اختلافات شدید وجود دارد و سن وی را بین ۵۷ و ۶۳ ذکر کرده اند و حتی سال دقیق تولد او را نمیدانند ولی اتفاقات روز عاشورا و حتی مکالمات بین افراد را مو به مو و کلمه به کلمه بازگو میکنند.
* کتابهای تاریخ و سیره، چه در میان شیعیان و چه اهل سنت و حتی غیرمسلمانان، واقعه عاشورا را بهعنوان یک نقطه عطف و یک پیشامد مسلم گزارش کرده و ارکان و وقایع اصلی آن از مشهورات، متواترات و قطعیات تاریخی است، اما تفصیلها و جزئیات آن، مانند هر واقعه تاریخی دیگری با تفاوتهایی در نقلها و یا کاستیها و مبالغههایی قابل انتظار همراه بوده است. این در حالی است که با گذشت زمان و دورتر شدن از اصل واقعه، انتظار تغییر و تحریف بیشتر میشود. نکته دیگر اینکه به منابع کهن تاریخی و سیره نگاری چنان دقیق و با تفصیل به عاشورا و کربلا پرداختهاند که غرضورزیها، اشتباهات و کمدقتیهای همزاد انسان را بهآسانی نشان میدهد.
* مبنای ما در سنجش، اعتبار و سندیت کتابهای نوشتهشده در دورههای بعد، همین منابع کهن و مشترکات تاریخی در کنار حفظ معیارهای نقد متون و اسناد تاریخی است. همچنین ازآنرو که حادثه عاشورا، یکی از سرخترین جلوههای گلفام امامت شیعه است، گزارشها و مآخذ پیرامون عاشورا را باید با سنجه عصمت امام (ع) نیز سنجید و سیره رفتاری امامت شیعه را بر آنچه به آنان نسبت میدهند، حاکم کرد.
* کتابها و منابعی که گزارشهای خود را نقادی نکرده و آنها را با منابع اصلی تاریخ برابر ننموده و یا به تعارض آنها با سیره و کرامت و شخصیت امام حسین (ع) و یارانش توجه نکردهاند، دچار ضعف گشته و از گردونه اعتبار و نقل و استناد خارج میشوند. هراندازه تعداد این گزارشهای بدون اصل و سند و یا نامتجانس با شخصیت کرامتمندانه و عزتمندانه عاشوراییان در کتابی بیشتر باشد، بر ضعف آن افزوده میشود و هراندازه این گزارشها کمتر، کتاب از اعتبار بیشتر بهرهمند میگردد
لازم به ذکر است که در داستان حوادث کربلا فقط منابع تاریخی ملاک بیان حوادث نیستند بلکه روایات و احادیثی که از معصومین به دست ما رسیده که شاهدان صحنه و اسرای روز واقعه مثل امام سجاد و فرزندشان امام باقر(ع) که کودکی 4ساله بودند و درکربلا حضور داشتند ویاحضرت زینب (س) و دختران امام حسین (ع) بیان کردند ودر کتب روایی تشیع به ما رسیده لذا خیلی از این شبهات از مبنا و اساس کذب محض و نادرست است.
بهتر است به منابع متقن و معتبر در شناخت جایگاه امام و معصوم و فلسفه قیام عاشورا مراجعه شود تا خیلی از شبهات مبنایی حل شود . واز گزند انحرافات فکری در امان بمانید.
درخصوص تاریخ طبری همین بس به رغم اینکه از منابع کهن تاریخی به حساب میآید و حاوی مطالب مفید و ارزشمندی هم هست، ولی از کتابهای معتبر به حساب نمیآید، زیرا در بیشتر سند مسایل و وقایع تاریخی سیف بن عمر قرار دارد که خود طبری نیز به او اعتماد نداشته است.
برخی سیف بن عمر را متهم به زنادقه نموده و گزارشهای وی را فاقد ارزش دانستهاند. جلد اول تاریخ طبری که تاریخ جهان آفرینش تا مبعث است، پر از اخبار اسرائیلی است. درست همان طور که در تفسیر طبری نیز اسرائیلیات فراوان وجود دارد