تزکیه راه مبارزه با ریشه های گناه
۱۳۹۷/۰۸/۱۳
–
۸۸۵ بازدید
من میخوام توبه کنم و زندگی جدیدی رو شروع کنم.
بدون گناه.
خواهش میکنم کمکم کنید.
زودتر جواب بدید.
خدا منو میبخشه یا نه؟؟؟
اون آقایان اگه عقدم باطل بوده
من میبخشن؟
براشون گناه نمیشه؟
دوست گرامی. دو راه جلوی انسان هست راه توحید و بندگی خدا و راه شرک و گناه و عصیان و پرستش نفس و شیطان. توبه برای کسی است که در راه شیطان و گناه حرکت کرده و می خواهد تغییر مسیر دهد و وارد راه خداپرستی و بندگی شود و زندگی تازه ای را با ارتباط با خدا و ایمان به خدا شروع کند.
توبه یک انقلاب درونی است که اگر اتفاق بیافتد اولین اثرش این است که تمام گناهان گذشته پاک می شود و خدای متعال بندگان خود را می بخشد و از سر تقصیرات آنها می گذرد. این اثر قطعی است و این بستگی به این دارد که ما واقعا در توبه خود صادق باشید و تصمیم قاطع داشته باشیم که از این به بعد بنده و مطیع خدا شویم و از اطاعت شیطان و نفس خارج کردیم.
منتهی وقتی شما توبه می کنید باید ریشه های گناه را از درون خود بزدایید تا عاملی برای گناه دوباره و خروج از صراط مستقیم در شما نباشد و بتوانید در بندگی راسخ باشید.
توبه نصوح که در روایت آمده یعنی توبه بدون بازگشت. اگر کسی بخواهد توبه بدون بازگشت داشته باشد چاره ای ندارد جز اینکه ریشه های اصلی گناه را بشناسد و آنها را در وجود خود قطع کند.
گناه محصول شرک و خودپرستی و دنیاپرستی است، گاهی شما از خود گناهان توبه می کنید و گاهی از ریشه گناهان، توبه از گناهان عملی و ظاهری، سطحی است و ممکن است در اثر فشار نیروهای حیوانی شکسته شود و دوباره انسان به گناه آلوده گردد، اما توبه از شرک و تزکیه نفس از پرستش غیر خدا، بسیار ریشه ای، عمیق و بدون بازگشت خواهد بود، بنابراین، توبه واقعی و قطعی از گناهان گذشته میسر نمی شود، مگر اینکه انسان ریشه گناهان از وجود خود پاکسازی نماید،
اغلب کسانی که به بیداری می رسند و از گذشته خود پشیمان و نادم می شوند و تصمیم به توبه می گیرند، سعیشان بر این است که از خود گناهان توبه کنند، ولی متوجه این معنا نیستند که باید گناه را ریشه کن نمود، تا منشا و زمینه های درونی گناه در قلب و روح انسان استقرار دارد، ترک گناهان عملی و بیرونی چندان موفقیت آمیز نخواهد بود.
بسیاری از جوانان از ما سوال می کنند که چرا نمی توانیم در مسیر توبه ثابت قدم بمانیم. توبه می کنیم، اما چیزی نمی گذرد که دوباره به گناه قبلی آلوده می شویم؟
دلیل آن عدم مبارزه ریشه ای با گناهان است، آنها ابتدا لازم است فکری به حال خودپرستی و دنیا پرستی های خود بکنند، ریشه گناهان در شهوت پرستی و شکم پرستی و شهرت پرستی و مقام پرستی و ثروت پرستی و لذت پرستی و مانند آن است، تا زمانی که فرد مسلمان خط پرستشی خود را اصلاح نکند و از نفسانیت و دنیا نگذرد و نیت و انگیزه خود را برای قرب به خدا خالص نکند، همچنان درگیر گناه و عصیان خواهد بود.
تزکیه راه مبارزه با ریشه های گناه:
بزرگترین برنامه انبیاء تزکیه نفس است، قرآن کریم می فرماید: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (شمس، 9 و 10). یعنی رستگار شد کسی که از هواهای نفسانی و تبعات آن خود را پاک کرد و زیان دید کسی که نفس خود را زیر هواهای نفسانی مدفون نمود.
تزکیه نفس، پاکسازی روح از بدی ها و رزایل و آراستن به خوبی ها و فضایل است و هدف از آن رها شدن از بندگی و رقیت هواهای نفسانی و نیروهای شیطانی و کسب آزادی معنوی است.
تزکیه نفس کاربردی مهمتر از آزاد سازی انسان از بندگی نفس و آماده سازی او برای بندگی خدای متعال ندارد.
مهمترین وظیفه سالک راه خدا و کسی که در پی کمال انسانی و قرب الهی است، پاک سازی نفس از بدی ها و کنار زدن حجاب ها و موانع نفسانی وصول به کمالات است، زیرا با بودن این موانع و حجاب ها انسان از رسیدن به هر گونه کمالی محروم می ماند. از خود بگذر، به حق رسیدی.
اما چون ریشه تمام حجاب ها و بدی ها و گناهان در شرک و ریشه تمام خوبی ها و فضایل در توحید نهفته است، راهبرد اصلی تزکیه نفس، تخلیه از شرک و پرستش توحیدی خدای متعال می باشد. ذکر شریف لا اله الا الله، به همین معنا است و همین راهبرد را رهنمود می دهد. عامل شرک نیز خودپرستی و دنیا پرستی و هرگونه پرستش غیر خدا است.
تزکیه نفس، انسان را از خودپرستی و دنیاپرستی و قدرت پرستی و پول پرستی و شهوت پرستی مانند آن، رها و آزاد می سازد و به او امکان می دهد تا تنها خدای واحد احد را بپرستد و راهش به توحید و همه خوبی ها باز گردد.
بنابراین بندگی خدا، بدون تزکیه امکان ندارد، اگر انسان از شرک آزاد شود و از شهوت پرستی نجات یابد، امکان می یابد که بنده خدای یگانه گردد، تنها در این صورت است که همه خوبی ها در دسترس او خواهد بود و از همه بدی ها پاکسازی می شود.
به عبارت دیگر، سلوک، سفر درونی انسان در صراط مستقیم بندگی خدا است و این کار با تعلق و دلبستگی به دنیا و پیروی از هواهای نفسانی امکان پذیر نخواهد بود. دلبستگی ها انسان را پاگیر دنیا و هواهای نفسانی می کند و راه پیشروی انسان را به عالم معنا و نزدیک شدن به خداوند سد می نماید.
تا انسان به لذت های دنیوی و هواهای نفسانی دلبسته است، به هیچ مقامی و کمالی نمی رسد و وصولی پیدا نمی کند و در ظلمات جهل و تباهی خواهد ماند و در آتش قهر الهی خواهد سوخت.
توبه یک انقلاب درونی است که اگر اتفاق بیافتد اولین اثرش این است که تمام گناهان گذشته پاک می شود و خدای متعال بندگان خود را می بخشد و از سر تقصیرات آنها می گذرد. این اثر قطعی است و این بستگی به این دارد که ما واقعا در توبه خود صادق باشید و تصمیم قاطع داشته باشیم که از این به بعد بنده و مطیع خدا شویم و از اطاعت شیطان و نفس خارج کردیم.
منتهی وقتی شما توبه می کنید باید ریشه های گناه را از درون خود بزدایید تا عاملی برای گناه دوباره و خروج از صراط مستقیم در شما نباشد و بتوانید در بندگی راسخ باشید.
توبه نصوح که در روایت آمده یعنی توبه بدون بازگشت. اگر کسی بخواهد توبه بدون بازگشت داشته باشد چاره ای ندارد جز اینکه ریشه های اصلی گناه را بشناسد و آنها را در وجود خود قطع کند.
گناه محصول شرک و خودپرستی و دنیاپرستی است، گاهی شما از خود گناهان توبه می کنید و گاهی از ریشه گناهان، توبه از گناهان عملی و ظاهری، سطحی است و ممکن است در اثر فشار نیروهای حیوانی شکسته شود و دوباره انسان به گناه آلوده گردد، اما توبه از شرک و تزکیه نفس از پرستش غیر خدا، بسیار ریشه ای، عمیق و بدون بازگشت خواهد بود، بنابراین، توبه واقعی و قطعی از گناهان گذشته میسر نمی شود، مگر اینکه انسان ریشه گناهان از وجود خود پاکسازی نماید،
اغلب کسانی که به بیداری می رسند و از گذشته خود پشیمان و نادم می شوند و تصمیم به توبه می گیرند، سعیشان بر این است که از خود گناهان توبه کنند، ولی متوجه این معنا نیستند که باید گناه را ریشه کن نمود، تا منشا و زمینه های درونی گناه در قلب و روح انسان استقرار دارد، ترک گناهان عملی و بیرونی چندان موفقیت آمیز نخواهد بود.
بسیاری از جوانان از ما سوال می کنند که چرا نمی توانیم در مسیر توبه ثابت قدم بمانیم. توبه می کنیم، اما چیزی نمی گذرد که دوباره به گناه قبلی آلوده می شویم؟
دلیل آن عدم مبارزه ریشه ای با گناهان است، آنها ابتدا لازم است فکری به حال خودپرستی و دنیا پرستی های خود بکنند، ریشه گناهان در شهوت پرستی و شکم پرستی و شهرت پرستی و مقام پرستی و ثروت پرستی و لذت پرستی و مانند آن است، تا زمانی که فرد مسلمان خط پرستشی خود را اصلاح نکند و از نفسانیت و دنیا نگذرد و نیت و انگیزه خود را برای قرب به خدا خالص نکند، همچنان درگیر گناه و عصیان خواهد بود.
تزکیه راه مبارزه با ریشه های گناه:
بزرگترین برنامه انبیاء تزکیه نفس است، قرآن کریم می فرماید: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (شمس، 9 و 10). یعنی رستگار شد کسی که از هواهای نفسانی و تبعات آن خود را پاک کرد و زیان دید کسی که نفس خود را زیر هواهای نفسانی مدفون نمود.
تزکیه نفس، پاکسازی روح از بدی ها و رزایل و آراستن به خوبی ها و فضایل است و هدف از آن رها شدن از بندگی و رقیت هواهای نفسانی و نیروهای شیطانی و کسب آزادی معنوی است.
تزکیه نفس کاربردی مهمتر از آزاد سازی انسان از بندگی نفس و آماده سازی او برای بندگی خدای متعال ندارد.
مهمترین وظیفه سالک راه خدا و کسی که در پی کمال انسانی و قرب الهی است، پاک سازی نفس از بدی ها و کنار زدن حجاب ها و موانع نفسانی وصول به کمالات است، زیرا با بودن این موانع و حجاب ها انسان از رسیدن به هر گونه کمالی محروم می ماند. از خود بگذر، به حق رسیدی.
اما چون ریشه تمام حجاب ها و بدی ها و گناهان در شرک و ریشه تمام خوبی ها و فضایل در توحید نهفته است، راهبرد اصلی تزکیه نفس، تخلیه از شرک و پرستش توحیدی خدای متعال می باشد. ذکر شریف لا اله الا الله، به همین معنا است و همین راهبرد را رهنمود می دهد. عامل شرک نیز خودپرستی و دنیا پرستی و هرگونه پرستش غیر خدا است.
تزکیه نفس، انسان را از خودپرستی و دنیاپرستی و قدرت پرستی و پول پرستی و شهوت پرستی مانند آن، رها و آزاد می سازد و به او امکان می دهد تا تنها خدای واحد احد را بپرستد و راهش به توحید و همه خوبی ها باز گردد.
بنابراین بندگی خدا، بدون تزکیه امکان ندارد، اگر انسان از شرک آزاد شود و از شهوت پرستی نجات یابد، امکان می یابد که بنده خدای یگانه گردد، تنها در این صورت است که همه خوبی ها در دسترس او خواهد بود و از همه بدی ها پاکسازی می شود.
به عبارت دیگر، سلوک، سفر درونی انسان در صراط مستقیم بندگی خدا است و این کار با تعلق و دلبستگی به دنیا و پیروی از هواهای نفسانی امکان پذیر نخواهد بود. دلبستگی ها انسان را پاگیر دنیا و هواهای نفسانی می کند و راه پیشروی انسان را به عالم معنا و نزدیک شدن به خداوند سد می نماید.
تا انسان به لذت های دنیوی و هواهای نفسانی دلبسته است، به هیچ مقامی و کمالی نمی رسد و وصولی پیدا نمی کند و در ظلمات جهل و تباهی خواهد ماند و در آتش قهر الهی خواهد سوخت.