۱۳۹۸/۰۴/۰۶
–
۲۱۳۴ بازدید
با سلام
من میخوام خودسازی کنم ولی به شدت گرفتار پرخوری هستم هرچی میخوام کم بخورم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم گاهی هم که کم میخورم حالم بد میشه لطفا یه راهکار به من بدین تا برای خودسازی و قرب الهی موفق بشم
علل سستی اراده سلوک:
سستی اراده در دین داری و بندگی خدا بیشتر ناشی از ضعف معرفتی، اعتقادی و ایمانی است، یعنی شخص از اول اعتقادات درستی نداشته و یا داشته و در اثر شبهاتی که در جامعه وجود دارد تضعیف شده است و گاهی ناشی از ولنگاری عملی و لهو و لعب است.
باید بدانیم که گناه و ولنگاری عملی هم باعث ضعف ایمان و اراده انسان شود، زیرا همانگونه که علم و شناخت و اعتقاد روی عمل انسان تاثیر گذار است و زمینه عمل و بندگی را فراهم می کند، متقابلا عمل صالح هم باعث تقویت اعتقاد و ایمان می شود.
گناه باعث می شود که مذاق شما در احساس لذت تغییر کند و از کارهای حرام لذت ببرید در این صورت لذت حرام جایگزین لذت حلال می شود و اراده شما را به سوی گناه و لذت حرام سوق می دهد تا جایی که شخص اصولا حقانیت دین را زیر سوال می برد و به کلی منحرف می شود.
قرآن کریم می فرماید: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ (سوره روم، آیه 10) سپس عاقبت بدکاران و اهل گناه این است که آیات الهی را تکذیب می کنند. یعنی اگر گناهان فرد ادامه یابد و شخص توبه نکند، باعث می شود کم کم انسان گناه کار حتی خدا و دین را تکذیب کند.
و نیز کسانی هستند که روحیه ی تعبّد و تسلیم ندارند و در پی بهانه اند تا شانه از بار تکلیف و دینداری خالی کنند. از این رو مسئله ی «تحقیق» را عنوان می کنند و برای هر دستور دینی، دنبال فلسفه و دلیل می گردند و خیلی هم خود را روشنفکر جا می زنند.
قرآن کریم نسبت به برخی از اینگونه افراد می فرماید: بل یرید الانسان لیفجر أمامه، یسئل أیّان یوم القیمة؟،(قیامت،5،6) گروهی می خواهند راه گناه برایشان باز باشد و لذا می پرسند: روز قیامت کی است؟ در باطن می دانند که خدا و قیامت حق است، اما در ظاهر به خاطر هوای نفس و اینکه از لذت های نفسانی نمی توانند بگذرند، می گویند: ای بابا چه کسی حالا قیامت را دیده؟
این گروه نیز به خاطر مشکلات عملی و آلودگی به گناه، امور اعتقادی را انکار و تکذیب می کنند و یا در آن شک و شبهه ایجاد می نمایند.
علم و عمل هر دو روی هم تاثیر گذارند. رهبر معظم انقلاب در دیداری که با کارآفرینان داشتند فرمودند: در روایت داریم که: العلم یهتف بالعمل فان اجاب و الّا ارتحل (نهج البلاغه کلمه قصار 366) علم، عمل را به دنبال خود فرا می خواند، دعوت می کند. اگر عمل به دنبال علم آمد، آن وقت علم می ماند، باقی می ماند – یا شاید بشود گفت توسعه پیدا می کند، رشد پیدا می کند – اگر عمل به دنبال علم نیامد، علم هم باقی نمی ماند. «و الّا ارتحل»؛ عمل که نبود، علم هم می رود. اهمیت عمل را اینجا می شود فهمید؛ اهمیت کار را اینجا می شود فهمید. کار بدون علم، کماثر است؛ علم بدون کار، بیاثر است.
امروزه متاسفانه اغلب کسانی که به ما مراجعه می کنند و از ضعف ایمان و اراده خود در دین داری و بندگی خدا شکوه دارند، علت آن وارد شدن به فضاهای آلوده و گناه است. البته وجود شبهات اعتقادی هم بی اثر نیست، ولی عمدتا گناه و هوای نفس است که ایمان انسان را تضعیف و اراده را سست می نماید.
به خصوص در این زمان رسانه های ماهواره ای و شبکه های مجازی نقش تعیین کننده ای در این جهت دارند و شیاطین در آنها بسیار فعال هستند. در این شبکه ها هم شبهات فراوانی به اعتقادات جوان ها وارد می شود و هم فضای نفس پرستانه و دنیاپرستانه و تجمل پرستانه آن به شدت گناه آلود است و باعث گرایش به دنیاپرستی و نفس پرستی و بسیاری از گناهان جنسی و غیر جنسی می شود.
یک جوان وقتی با سواد رسانه ای کم و آگاهی دینی ناچیز وارد این فضاها می شود کم کم هویت دینی خود را گم می کند و ایمان و اعتقادات و اراده عملی اش ضعیف می گردد و هنگامی بیدار می شود که بسیاری از سرمایه های معنوی خود را از دست داده است و نیاز به بازسازی اساسی دارد، البته اگر بیدار شود!
راه های تقویت اراده:
عوامل فراوانی در ضعف اراده دخالت دارند و درمقابل، عواملی هم هستند که باعث تقویت اراده انسان می شوند. در این پاسخ تنها به عوامل تقویت اراده اشاره می کنیم.
راه های تقویت اراده و انگیزه عمل عبارتند از:
هدفداری و آرزومندی:
این موضوع خیلی مهم است، هدفداری منبع انرژی انسان در زندگی است کما اینکه پوچی و بی هدف بودن در زندگی اراده را تضعیف می کند و آدمی را بی خاصیت می سازد، بهترین انگیزه ای که باعث تقویت اراده انسان می شود آرزوی کمال و قرب به خدا و کسب رضایت و محبت خدا است.
اگر انسان کارش را برای بدست آوردن رضایت خدا انجام دهد و هدف اش رضایت الهی باشد و این رضایت مندی برایش مهم جلوه کند، اراده ای قوی برای کار و عمل خواهد داشت. البته انگیزه رضایت مندی یک انگیزه حداقلی است برای مومن و بالاتر از این انگیزه کسب محبت خدا است. بدست آورد محبت خداوند بالاترین انگیزه ای است که انسان را برای عمل و عبودیت آماده و با نشاط می کند.
محبت خداوند باعث می شود که انسان به مقام خلیفه اللهی برسد و اثر گذارترین موجود هستی بعد از خدای متعال شود. این مقام جز با اطاعت و بندگی حاصل نمی شود، بنابراین اگر کسی جایگاه خود در هستی را بشناسد و آنرا هدف گذاری کند، قطعا انگیزه و اراده ای محکم خواهد داشت.
اقدام عملی و انجام کارهای ارادی:
خود اراده کردن از موثرترین راه های تقویت اراده است، لذا مهمترین عامل در تقویت اراده انجام کارهای ارادی و تمرین دائمی و مستمر است.
داشتن هدف روشن، تعقل، معنویت و تلقین همگی به این معنا است که فرد آدرس مقصد خود را میداند و توشه سفر را نیز به همراه دارد. اما هیچ مسافری تنها با داشتن آدرس و خرج سفر به مقصد نرسیده است. رسیدن به مقصد علاوه بر موارد فوق نیاز به این دارد که فرد دست به عمل بزند، از جای خود حرکت کند، مسیر را شروع و کند و ادامه دهد. و در مسیر راه از خرج سفر که همان معنویت، تفکر و تلقین است استفاده کند. و از اموری که فرد را مقصد دور میکند مثل هوا و هوس، شهوترانی، و دیگر موانعی که در ابتدا ذکر شد، دوری گزیند.
حضرت امیر (ع) این نکته اساسی را چنین بیان میکند: من یعْمَلْ یزدَدْ قوةً (غررالحکم، ص152) هر کس عمل کند، قوت او زیاد میشود، من یقَصِّر فی العمل یزدد فرَةً ( همان، ص 158) هر کس در عمل کوتاهی کند، سستی او افزون شود.
مقاومت و پشت کار:
عامل مهم دیگر در تقویت اراده پی گیری در کارها است. اگر با خود قرار می گذارید ، کاری را که تمام مسایل پیرامون آن را سنجیده و به اثرات مثبتش در زندگی واقف شده اید، انجام دهید به طور مستمر در راه تحقق اش تلاش کنید . مثلا اگر با خود عهد کرده اید، صبح ها نیم ساعت ورزش کنید، حتما این کار را انجام دهید. توجه داشته باشید که رسیدن به هدف ها، محتاج زمان است، بنابراین یک ساعت و یا چند روز برای دست یابی به آنها کافی نخواهد بود. در این راه تلاش و فعالیت مستمر، مهم است.
رعایت نظم و انضباط:
نفس آدمی، راحت طلب و قالب گریز و خواهان بیقیدی است. هر چه انسان بتواند نفس را در قالب و محدودههای معقول مورد تأیید عقل و شرع قرار دهد، کم کم نفس قوت مییابد. حضرت نبی اکرم (ص) میفرماید: الشدید من غلب نفسه؛ قوی، کسی است که بر نفس خود غلبه کند، لذا برای هر روز خود برنامه منظم و جامع و کاملی داشته باشید. نیازهای متعدد خود را در نظر بگیرید و در برنامه خود برای پاسخ گویی به آنها برنامه داشته باشید.
ورزش و فعالیت جسمی مناسب:
همان گونه که قبلاً اشاره کردیم، نفس انسان به دنبال راحتی است. هر چیزی که باعث شود انسان مقداری سختی بکشد و نفس را به تحمل وادارد، باعث قوت نفس و اراده میشود. فعالیت ورزشی مناسبی که موجب عرق ریختن و تحرک شود در این راستا تأثیر بسزایی دارد. پس از کم تحرکی و گوشهنشینی پرهیز کنید و حتماً ساعتی را در روز به ورزش و فعالیت جسمی حتی در حد پیادهروی ساده بپردازید. بهترین نوع ورزش که تأثیر بهتری در تقویت اراده دارد، کوهنوردی است که طی آن، در هر قدمی که انسان برمیدارد و بالاتر میرود، ارادهاش تقویت میشود.
نماز شب و تهجّد:
پیامبر اکرم (ص) برای انجام مأموریت بسیار مهم خود، نیازمند ارادهای قوی و قاطعیت در گفتار بودند. بنابراین خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید: إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلا، یعنی اگر ارادۀ قوی و تقویت اراده میخواهی تا در کار خود موفّق باشی، اگر میخواهی این راه پرمشقّت و سختی که در پیش داری، تو را از پا در نیاورد، نماز شب و تهجّد بهترین طریق تقویت اراده است.
15- تحمل ریاضت و سختی:
مقاومت در برابر سختی های زندگی یکی از عوامل مهم تقویت اراده است. به چند مطلب اشاره می کنیم که خیلی مهم است.
اول. سختی دو نوع است، سختی اضطراری و سختی اختیاری. سختی اضطراری سختی هایی است که زندگی به انسان تحمیل می کند، مانند مصیبت ها و بیماری ها و نداری ها و کمبودها و از دست دادن ها و رنج ها و دردها. این سختی ها تا حد زیادی سازنده است و به اقتضای ربوبیت الهی عارض انسان می شود و نوعی امتحان الهی محسوب می گردد.
نوع دوم. سختی های اختیاری است، یعنی سختی کشیدن و ریاضت در راه خدا با آگاهی و اختیار. دین داری و خودسازی سختی های زیادی دارد که باید به صورت اختیاری تحمل کرد و قطعا برای انسان سازنده است. ما در بحث خودسازی از این نوع سختی ها سخن می گوییم.
دوم. توجه به یک قانون بسیار مهم در مورد سختی ها است. گفتیم که : به اقتضای ربوبیت الهی کسانی که در مسیر بندگی قرار می گیرند حتما باید سختی بکشند تا ساخته شوند و صبرشان و مقاومتشان سنجیده شود و ایمانشان محک بخورد و امتحان بندگی بدهند. اصل بندگی و حقیقت خودسازی و مراقبه سختی کشیدن در راه خدا است.
منتهی قانون مهمی که اکثر مردم از آن غافل هستند این است که اگر انسانی که به خدا ایمان دارد، خودش برای خودش سختی های بندگی و اختیاری را به جان نخرد، یعنی سختی نماز و روزه و خمس و زکاه و شب زنده داری و انجام نوافل و مستحبات را تحمل نکند و در این زمینه تنبلی و کاهلی نماید، گرفتار سختی های اضطراری زندگی می شود و خدای متعال ناچارا و باز به اقتضای ربوبیت خود، به او سختی های زندگی را می چشاند، او را با درد و رنج زندگی می آزماید، با دشواری ها و شکست های زندگی پرورش اش می دهد، ایمان او را محک می زند و توکل او را می آزماید.
این قانون مهم زندگی است که اکثر ما از آن غافلیم. و چون غافلیم گرفتار سختی ها و رنج های اضطراری زندگی می شویم. سختی های اضطراری زندگی آرامش و آسایش انسان را سلب می کند و او را دچار رنج و تعب فراوان می نماید و تاثیر مثبت آن نیز در قیاس با سختی های اختیاری بسیار کم تر است، در حالی که سختی های اختیاری کاملا به نفع انسان است، به او آرامش می دهد، موجب لذت و سعادت واقعی می گردد و قرب خداوند را در پی دارد. سختی های اختیاری است که انسان را آماده ورود به زندگی جاودان و لقاء الله می کند. خودسازی یعنی سختی کشیدن اختیاری در راه خدا.
سوم. مطلب بعدی این است که اصولا دنیا دار سختی است و خدا انسان را در تعب آفریده است، انسان در زندگی با سختی رشد می کند و فلسفه زندگی و بندگی سختی کشیدن در راه خدا است. نباید به زندگی به عنوان جایی برای راحت طلبی و لذت جویی و کامیابی نگریست. دنیا جای آرامش و عیش و نوش و خوشگذرانی نیست. کافر و سکولار چون به روح و زندگی پس از مرگ و معاد اعتقاد ندارد، زندگی را محل کامیابی و خوشگذرانی می داند و هدف زندگی را رسیدن به لذت برتر معرفی می کند و تمام همت و کوشش خود را برای رسیدن به زندگی مرفه تر و راحت تر صرف می کند و پیوسته در پی آسایش است، ولی آسایش و آرامشی که هرگز به آن نمی رسد.
اما انسان الهی دقیقا بر عکس او فکر می کند و دنیا را محل کار و کوشش سخت و حرکت به سوی خدا و آماده شدن برای حیات پس از مرگ می داند و معتقد است با زحمت زیاد و تحمل ریاضت و صبر در مقام بندگی باید خود را آماده لقای محبوب نماید.
رفاقت با انسانهای با اراده و مصمم:
انسان، ناخودآگاه از افرادی که با آنها رفاقت و همنشینی دارد، رنگ میپذیرد؛ لذا هر چه دوستان و همنشینان ما افراد با اراده، منظم، معقول، جدی و مصمم باشند، ما هم به همین حالات نزدیک میشویم. از طرف دیگر، اگر همنشینان و دوستان ما اهل بطالت و اتلاف وقت، سستی و بیبرنامگی باشند، ناخودآگاه ما هم به همین خصلتها دچار میشویم.
حضرت رسول اکرم (ص) میفرماید: المرء علی دین خلیله و قرینه ( کافی، ج ۲، ص ۳۷۵) انسان، بر دین و مرام دوستان و نزدیکانش است.
همنشینی با عالمان وارسته:
از نکاتی که حکیمان و عالمان الهی، نسبت به آن توصیه و تأکید دارند، مجالست داشتن و همنشینی با علماست؛ به طوری که حتی در انتخاب محل زندگی جایی را برگزینیم که با یک عالم مرتبط باشیم. این نوع معاشرت در تقویت اراده بسیار موثر است.
در نصایح لقمان علیه السلام به فرزندش آمده است: یَا بُنَیَّ جَالِسِ الْعُلَمَاءَ وَ زَاحِمْهُمْ بِرُکْبَتِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحْیِی الْقُلُوبَ بِنُورِ الْحِکْمَةِ کَمَا یُحْیِی الْأَرْضَ بِوَابِلِ السَّمَاء (1)؛ پسرکم! با دانشمندان همنشینى کن و زانو به زانوى ایشان بنشین که خداى عز و جل دلها را به پرتو حکمت زنده مى کند، همچنان که زمین را با باران آسمان زنده مى فرماید. (2)
گاهی اوقات ممکن است شخصی خود را متدین و آگاه بداند و از روی اشتباه خود را بی نیاز از مصاحبت علما بپندارد و خود را محروم نماید.
از امیر المؤمنین علیه السلام روایت است که: صاحب العقلاء، و جالس العلماء، و اغلب الهوى، ترافق الملأ الأعلى. (3) مصاحبت کن با عقلا، و همنشینى کن با علما، و غلبه کن بر هوس و هوا، تا این که رفیق گردى با ملأ أعلى؛ یعنى اگر این کارها را بکنى، رفیق و همراه گردى با ملأ أعلى یعنى گروه بلند مرتبه که ملائکه باشند یا انبیا و اوصیا و اولیا صلوات اللّه علیهم. (4)
«آیت الله العظمی بهجت» می فرمایند:«از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات و غیر آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول (صلوات الله علیه و آله) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد: جالسوا مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ (5)؛ [بنشینید با کسى که دیدن او شما را به یاد خداوند اندازد و زبان او در علم شما بیافزاید، که خوف خداوند در دل شما زیاد شود و عمل او شما را راغب به آخرت کند.]» (6) (1) روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص11 (2) روضة الواعظین – ترجمه مهدوى دامغانى، ص35
(3) غرر الحکم و درر الکلم، ص420 (4) شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج 4، ص205 (5) مصباح الشریعة- ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص443؛ مجموعه رسائل در شرح احادیثى از کافى، ج 1، ص593؛ رک: الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 1، ص39، باب مجالسة العلماء و صحبتهم (6) پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت.
مبارزه با عادت ها:
عادت اراده انسان را ضعیف می کند، بنابراین یکی از عوامل مهم تقویت اراده، مبارزه با عادت ها است. علی (ع) می فرماید: با غلبه کردن بر عادت ها می توان به مقالات والا دست یافت. البته نباید به همه عادت ها به یک چشم نگریست و عادت هایی که ایجاد رکود نمی کنند، جنبه منفی نخواهند داشت. چنانچه بسیاری از صفات و فضایل آدمی از طریق عادت ایجاد می شود. مثلا هرکس به طور طبیعی اندکی شجاعت دارد، اما برای پیدا کردن یک حالت فوق العاده قوت قلب، باید آنقدر با خطرات مواجه شود و تمرین کند تا در موقع لزوم دچار ترس نگردد. ولی عادت هایی که به جای تقویت عقل و اراده باعث اسارت آنها می شوند، از محدوده مالکیت انسان بر خودش می کاهند، مانند عادت به پرخوری و پرخوابی و پرگویی که راهی جز مبارزه با آنها نمی توان یافت. مبارزه کردن با همین عادت های به ظاهر جزیی، تأثیر بسزایی در تقویت اراده دارد.
تعادل در لذت جویی و تأمین نیازها:
یکی از اموری که اراده انسان را ضعیف کرده و سستی و تنبلی را بر انسان غالب میکند، زیادهروی در تأمین نیازها است. پرخوابی، پرخوری، زیادهروی در شهوات هر چند حلال باشد، نشست و برخاستهای طولانی و بیفایده، استفاده زیاد از رسانهها و … همه اینها آدمی را سست و غافل کرده و جدیت را از انسان دور میکند؛ لذا با جلوگیری از این امور، موانع موفقیت خود را برطرف کنید.
حضرت علی (ع) میفرماید: عزم و تصمیم برای رسیدن به کمالات، با سورچرانی و راحتطلبی سازگار نیست، چه بسیار خوابهایی که تصمیمات روز را بر هم میزند و چه بسیار تاریکیهایی که یاد همتهای بلند را از خاطرهها زدوده است.
عبادت و معنویت:
عبادت کردن از موثر ترین راه های تقویت اراده است. زمانی که فرد نماز میخواند، ذکر خدا میگوید، قرآن میخواند، دعا میخواند، در مراسم دعاهای جمعی شرکت میکند، یک گام بزرگ در جهت تقویت اراده بر داشته است. بنابراین هر چه ارتباط معنوی با خدا بیشتر گردد، اراده فرد قویتر میگردد. دلیل مسأله کاملا روشن است. زیرا عبادت و معنویت هوا و هوس را از بین میبرد. هوا و هوس بزرگترین دشمن اراده انسان است. به همین دلیل زمانی که فرد یک نماز با حال میخواند، بعد از نماز هر کار مهمی را که اراده کند، میتواند انجام دهد.
انجام وظایف الهى:
یکى از عوامل مهم تقویت اراده، انجام وظایف الهى و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه هاى زندگى است. نماز را اوّل وقت خواندن، مقررّات الهى را رعایت نمودن، دوری از گناه، هر کدام مهم ترین عامل تقویت اراده به شمار مى آید. کسى که روزه مى گیرد، با تمام هوس ها و رذایل اخلاقى مبارزه مى کند. کسى که به عبادت خداوند مى پردازد، آرامش روانى پیدا مى کند. آرامش روانى مؤثرترین عامل تقویت اراده است.
راه تقویت اراده از این منظر, حاکم ساختن اراده و خواست الهی بر اراده و خواست خود است. انسان در طول زندگی خود با انجام دستورات دینی همواره در مسیر تقویت اراده قدم برداشته و این مساله را تمرین می نماید تا جایی که به فنای اراده در اراده خدا می رسد.
لذا بهترین راهکار عملی تقویت اراده، انجام وظایف دینی اعم از عمل به واجبات و ترک حرام است. به خصوص ترک گناه در این زمینه بسیار موثر است. بعد از انجام واجبات و ترک حرام، انجام مستحبات مانند روزه گرفتن و انجام نوافل و ترک مکروهات تاثیر نهایی بر اراده انسان خواهد داشت.
تقویت اراده از طریق اطاعت و بندگی، همان مقام فنایی است که عارف و سالک در پی آن است و از این منظر حتی می توان گفت: تمام سلوک عرفانی چیزی جز حرکت در مسیر اراده و تقویت اراده نیست. سالک با تقویت اراده به جایی می رسد که اراده او مظهر اراده خدای متعال می شود و به مقام همت و کن فیکون می رسد و قادر می شود که کارهای خارق العاده انجام دهد و کرامت از او ظهور می کند.
اطلاع از سرگذشت انسان هاى با اراده:
خواندن سرگذشت انسان هاى با اراده، عامل تعیین کننده اى در تقویت اراده است. خواندن زندگینامه انسان هاى با اراده موجب مى شود که آدمی در برابر عواملى که موجب ضعف اراده مى شود، مقاومت نموده و عوامل تقویت اراده را تجربه کند، مثلاً یکى از عوامل موفقیت «پشتکار» است.
علامه امینى (ره) صاحب کتاب ارزشمند الغدیر جهت تدوین این کتاب به کشورهاى مختلف سفر کرد. یکى از سفرهاى وى به هندوستان حدود شش ماه طول کشید. پس از بازگشت از هند پرسیدند: هواى هندوستان چگونه بود؟ وى پس از اندکى تفکر پاسخ داد: به دلیل این که همواره سرگرم مطالعه بودم، نفهمیدم هواى آن جا در این مدّت چگونه بود!
مفسر کبیر قرآن، علامه طباطبایى، نمونه اى از افراد با اراده و مصمم است. او در پنج سالگى مادر و در نه سالگى، پدرشان را از دست مى دهند و راه معاش ایشان و برادرشان از کودکى، منحصر به زمین زراعتى در قریه شادآباد تبریز بوده است.
علامه طباطبایى به علت تنگدستى ناچار مى شود از نجف اشرف به ایران مراجعت نمایند و ده سال در همان قریه به کشاورزى اشتغال ورزند. (علامه حسینى تهرانى، ص تابان، ص 39.) با این وصف ایشان با تلاش پیگیر توانست تفسیرى به رشته تحریر درآورد که به جامعیت آن، تفسیرى یافت نمى شود.
در کتاب رمز پیروزى مردان بزرگ از آیت الله جعفر سبحانى و سیماى فرزانگان از رضا مختارى داستان هاى زیادى از بزرگان نقل شده است.
تلقین:
یکی از عوامل ضعف اراده احساس ناتوانی از انجام کارهای مهم است، گر دائم به خود تلقین نمایید که می توانید آن کار مهم را انجام دهید، شما قادر خواهید بود تا بر احساس ناتوانی غلبه کنید.
این خطر بزرگی برای انسان است که توانایی های خودش را باور نداشته باشد. اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کار سختی را انجام دهیم، توانا می شویم. به تعبیر دیگر وقتی این احساس پیدا شد، در یک ملتی که من خودم باید هر چیزی که نیاز دارم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند. این احساس اگر پیدا شد مغزها راه می افتد، خود باوری، اراده انسان را توانا می کند.
تا وقتی فکر می کنید که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید، احتمال موفقیت کم است، اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید. برعکس یک فردی که از حیث هوش و قابلیت متوسط است، ولی به خودش اطمینان کامل دارد، موفق خواهد شد.
مثبت اندیشی:
یکی از موانع شکلگیری ارادههای بزرگ، روحیه یأس و ناامیدی و توجه بیش از حد به مشکلات و کمتوجهی به داشتهها و تواناییها است، خداوند با قدرت بیانتهای خود، فرموده است: هر کس بر من توکل کند، او را کفایت میکنم ( سوره طلاق۳٫) و نیز: ما انسانها را در رسیدن به مقاصد خود یاری میکنیم ( سوره اسراء، ۲۰) همچنین فرموده است: من نزد گمان بنده مؤمن به خود هستم، اگر او به من خوش گمان باشد که کمکش میکنم؛ پس یاریاش میکنم و اگر او گمانش این باشد که کمکش نمیکنم، پس من هم او را رها میکنم ( کافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج ۲، ص ۷۲٫)٫
با وجود قدرت و لطف بیمنتهای خداوند و حقایقی که عرض شد، جا دارد انسانها عینک سیاه به چشم نزنند و به موفقیت خود امیدوار باشند و خداوند و همه خلقت را پشتیبان خود بدانند.
درمان پرخوری:
در ادامه به مضرات پرخوری اشاره می کنیم:
بدون شک بدن برای سلامتی و نشاط خود به غذا نیاز دارد اما شکمبارگی، ضد آن را نتیجه می دهد. پرخوری یکی از مهمترین علل و عواملی است که مانع رشد فکری و ارتقاء روحی می گردد که چه از نقطه نظر علمی و چه از افق تعالیم اسلامی، هرگز در شأن یک انسان واقعی نبوده و نیست. حال به ذکر توضیحی در مورد این بیماری و صفت زشت می پردازیم:
معیار خوردن
بر اساس فرمایشات معصومین و افراد اهل فن باید قبل از غالب شدن اشتها و قبل از سیری دست از غذا کشید. بر اساس این مبنا کسانی که از این محدوده تجاوز کنند، مرتکب پرخوری شده اند و محدوده آن چنین است که معده را سه قسمت کنید: قسمتی برای غذا، ثلثی برای نوشیدن و ثلثی دیگر را برای نفس کشیدن.[۱]
آثار ظاهری پرخوری
طبع انسان همیشه خواهان سیری کامل است. از این رو شرع مقدس در مدح گرسنگی و کم خوری بسیار مبالغه کرده است تا میل پرخوری طبع انسان و منع شرعی با هم تلاقی کرده و از برخورد آنها اعتدال حاصل شود.
می توان گفت که سبب تمام امراض غیر از تب،[۲] پرخوری و ایجاد زائده هایی از اخلاط است که در اثر پرخوری در معده و رگها پیدا می شود.
ز کم خوردن کسى را تب نگیرد ز پرخوردن به روزى صد بمیرد
و سیری است که بیماری ها را زیاد کرده[۳] انسان را بدبو می کند.[۴] و معلوم است که مرض به انسان فرصت عبادت نمی دهد و چون سبب تشویش خاطر می شود یاد خدا و فرصت تفکر را از صاحبش می ستاند و او را به انواع درمان چون رگ زدن و حجامت و دکتر و دارو و صرف هزینه هایی در این راه محتاج می کند.
همان طور که دکتر لیندمر می گوید: یک سوم آنچه را می خورید به شما سود می رساند دو سوم دیگر معاش و خرجی طبیب و پزشک را تأمین می کند.[۵] پس از بهبودی هم برای جبران آنها غالبا دچار خستگی و گناه می شود.[۶]
آثار باطنی پرخوری
در روایات معصومین علیهم السلام آثار زیادی بر آن مترتب دانسته اند که فهرست وار به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
1. تباهی پاکدامنی: امام علی علیه السلام می فرماید: پرخوری بد همدمی برای پاکدامنی است.[۷] 2. طغیان وسرکشی در بارگاه الهی: روایتی از امام باقر علیه السلام هست که می فرماید: شکم چون پر شود طغیان و سرکشی می کند.[۸] 3. مبغوض ترین حالات مؤمن.[۹] 4. میراندن قلب: چرا که قلوب مانند کشتزار هستند که با فراوانی خوراک و آشامیدن می میرند.[۱۰] 5. کند و تنبل شدن بدن در فرمانبرداری از خدا.[۱۱] لقمان حکیم نیز در ضمن وصایای خود به پسر خویش چنین وصیت می کند: «اى فرزند چون معده پر شود قوه فکر مىخوابد و حکمت و دانائى گنگ مىشود و اعضاء و جوارح از عبادت باز مىایستد».[۱۲] 6. اراده ها را از شنیدن اندرز ناشنوا ساخته، دیگر نصیحت و خیرخواهی در آنها اثر نمی کند.[۱۳] 7. تباهی نفس و جلب ضرر و زیان.[۱۴] 8. سرپوش گذاشتن بر روی تیزهوشی که نادانی را به همراه دارد: امام علی علیه السلام می فرماید: پرخوری حجاب و پرده تیزهوشی است.[۱۵] 9. آشفتگی در خواب: که بنا به فرمایش امام علی علیه السلام: هر کسی همدم پرخوری شود خوابهایش آشفته می شود.[۱۶] چرا که به تجربه رسیده است که وقتی شکم پر از غذا شد فکر کار نمی کند و چرت و خواب بر او مسلط می شود، دل و مغز میدان خیالات و اوهام می گردد و در نتیجه خوابهای وحشتناک و آشفته می بینند.[۱۷] 10. ظلمت دل: که اگر شکم (حتی) از مباح پر شود دل از یافتن راه درست کور می گردد.[۱۸] اهمیت مسأله تا به آن اندازه است که در تورات آمده: «خدا عالِم فربه را دشمن دارد».[۱۹] زیرا چاقی معمولاً دلالت بر غفلت و پرخورى مىکند.
آثار اجتماعی پرخوری
پرخوردی باعث دو چیز مىشود: یکى قساوت قلب و دیگرى هیجان شهوت.[۲۰] زیرا به دنبال آن شهوت جنسی به هیجان آمده باعث روى آوردن به آمیزش هاى بسیار مىگردد و این دو شهوت (شهوت شکم و شهوت جنسی) میل و رغبت به جاه طلبى و مال جوئى را افزون مىکند تا به خوراک و آمیزش بیشتر دست یابد و در پی آن انواع بیماری هاى روانى در اجتماع از حسد و هم چشمى و ریا و تفاخر و عجب و کبر پدید مىآید که اینان نیز به نوبه خود آبستن کینه و دشمنى در جامعه و گروه های مختلف اجتماعی هستند و این همه، آدمى را به انجام گناهان و ستم و تجاوز و منکرات و فحشاء مىکشاند که ادامه آن جامعه را به سراشیبی سقوط و انحلال سوق داده، اجتماعی را پایه ریزی می کند که قانون جنگل در آن حکمفرما می باشد.[۲۱]
پرخوری از دیدگاه علم پزشکی
به علت محدود بودن شیره هاضمه از لحاظ کمیت و کیفیت و قدرت اثر، نه تنها پرخوری موجب اختلال در عمل هضم و یا ناقص ماندن آن می شود بلکه منجر به عدم هضم کامل و باقیماندن مقادیری از مواد غذائی اضافی در روده ها می گردد که این مواد غذایی نیمه هضم شده و یا هضم نشده مسیر تخمیرات میکروبی روده ای را تغییر داده و در اثر تخمیر غیرطبیعی، تجزیه شده و به مواد سمی تبدیل می گردد.
همچنین پرخوری یکی از علل عمده یبوست (که می توان آن را مادر امراض دانست) معرفی شده است. به طور کلی در نتیجه پرخوری به علت این که همواره مقادیر زیادی از مواد غذائی در معده و روده انباشته می شود لذا برای هضم آنها کار معده و روده سنگین تر و طولانی تر است و طبعاً مدت های طولانی جریان خون متوجه ناحیه شکم شده، به همان نسبت در سایر اعضاء نیز به علت کم خونی عارضی، فعالیت عضو رو به کاهش می رود که مغز و مراکز مغزی از مهمترین و حساسترین اعضاء بدن در مقابل این تغییرات بوده و طبعاً بیشتر و جلوتر از تمام اعضاء از این کم خونی متأثر می شوند و در نتیجه از فعالیت مغزی کاسته شده و تفکر و تعقل قهراً رو به نقصان رفته و حتی در آن وقفه ایجاد می شود،[۲۲] حال به روشنی فرمایش امیرالمؤمنین واضح و آشکار می شود که پرخوری را پرده و حجاب تیزهوشی می شمارند.
خوردن پسندیده
در کتاب مصباح الشریعة از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «خوردن تنها به چهار صورت پسندیده است. ضرورت، عُدّه، فتوح و قوت. خوردن به صورت ضرورت مخصوص برگزیدگان و عُدّه شیوه پرهیزکارانى است که امور مردم را به عهده دارند و فتوح روش متوکّلین و قوت براى مؤمنین است».[۲۳]
مرحوم علامه مجلسى در شرح این حدیث مىفرماید: ممکن است منظور از ضرورت آن باشد که در مواد غذایى جز به هنگام ناچارى تصرف نکند و این طریقه برگزیدگان است و مراد از عدّه این است که غذا را براى فقراء و ضعفاء ذخیره کند و این شأن گردانندگان امور خلق است که تقوى پیشه گرفته اند؛ زیرا آنان خیانت نمىکنند و آن را در موارد خود مصرف مىکنند و فتوح آن است که چیزى را ذخیره نکند و منتظر باشد تا خدا چه مىرساند آنگاه کم یا زیاد آن را مصرف کند و این رسم متوکلین است و منظور از قوت آن است که به اندازه مصرف یکسالش ذخیره کند؛ زیرا این مقدار ذخیره براى مؤمن جایز است.[۲۴]
درمان پرخوری
با توجه به معایبی که برای این خصلت ناروا بیان شد پس بر شکم پرستان لازم است که درصدد علاج خود برآیند و آیات و روایاتی که در مذمت پرخورى و فواید گرسنگى رسیده ملاحظه کنند. باید سیره و روش زندگانی انبیاء مرسلین و ائمه دین و علماء و دانشمندان بزرگ و عرفاء ره یافته را مطالعه و جستجو کنند و ببینند هر کس که به جائی و مقامی معنوی رسیده و مرتبهاى یافته، بدون گرسنگى نبوده است و در مقام مقایسه باشند که آیا خود را شبیه ملائکه آسمان ها کردن بهتر است یا همخوانی و همنوائی کردن با حیوانات؟ زیرا ملائکه بی نیاز از غذا هستند در حالی که پرخوری روش چهار پایان است که به غیر از شکم، چیزى نمی دانند.
چو انسان نداند بجز خورد و خواب کدامش فضیلت بود بر دواب
[۲۵]
باید ببینند چه فضیلت است در این که هر لحظه شکم را پر کنند و در مستراح تردد نموده آن را خالى نمایند و باز پر سازند و شب و روز خود را که مایه تحصیل سعادت ابدی است به آن صرف کنند.
برو اندرونى بدست آر پاک شکم پر نخواهد شد الا ز خاک
تنور شکم دمبدم تافتن مصیبت بود روز نایافتن
همچنین دعاخواندن قبل از غذا و با حالت آرامش غذا خوردن سهم بسزایی در کاهش غذا دارد؛ زیرا در حالت عصبانیت و ناهماهنگی روحی، شخص برای تسلی و آرامش خاطر خود و خالی کردن عقده و بدون این که متوجه باشد به پرخوری مبتلا می شود. علاوه بر این که موجب سوء هاضمه و اختلالات گوارشی می شود.
مشخص کردن میزانی از غذا قبل از شروع آن و کاهش مقدار آن در طول دوره نسبتاً دراز و به آرامی از جمله راهکارهای دیگری است که می تواند در کاهش مقدار غذا سهیم باشد. علاوه بر اینها خوب جویدن غذا هم موجب سیر شدن شخص می شود و هم کار گوارش بدن را آسان و سریع می کند.
در ضمنِ طی این مراحل نیز، خویشتن را از زیاده روی در خوردن نگاه دارد مخصوصا قبل از سیر شدن دست از غذا بکشد تا اعتدال و میانهروى در او عادت و نهادینه شود.[۲۶]
خلاصه این که در باب تغذیه ملاک این است که انسان تا به چیزى – چه خوردنى و چه نوشیدنى – میل و اشتهاء پیدا نکند آن را مصرف نکند و هنگامى که به چیزى اشتهاء پیدا کرد یعنى گرسنه یا تشنه شد از خوردن و نوشیدن خوددارى نکند، اما به اندازه چرا که «اندازه نگه دار که اندازه نکو است» بنابراین باید به اندازه ای مصرف کند که سنگینی معده را احساس نکند و قبل از سیر شدن دست از غذا برچیند.
پانویس
• قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لیس لابن آدم بدّ من أکله یقیم بها صلبه، فإذا أکل أحدکم طعاماً، فلیجعل ثلث بطنه للطعام، و ثلث بطنه للشراب و ثلثه للنفس، ولاتسمنوا تسمن الخنازیر للذبح»، کلینی، یعقوب، کافی، تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری، مؤسسه دارالکتب الإسلامیه، 1377 ق، ج6، ص269، حدیث 4.
• امام صادق علیه السلام: «هر دردی از تخمه و پرخوری پدید می آید مگر تب که ناگهان می رسد». علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج66، ص337، ح33.
• امام علی علیه السلام می فرماید: «الشبع یکثر الأدواء» عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، 1384 ش، ح 945.
• قال علی علیه السلام: «کثرة الأکل تذفر»، همان، ح7035.
• خلیلی، محمدعلی؛ طب الصادق، نصیرالدین امیر صادقی، انتشارات عطائی، 1370 ش، چاپ 12، ص142.
• جباران، سید محمدرضا؛ ترجمه اخلاق، انتشارت هجرت، چاپ چهارم، 1378 ش، جلد 1، ص 214.
• عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، 1384 ش، ح4397.
• علامه مجلسی، محمدباقر؛ بحارالأنوار، المکتبه الإسلامیه، 1389ق، ج66، ص336، ح23.
• همان، ج66، ص333، ح14.
• قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لاتمیتوا القلوب بکثرة الطعام والشراب، فإن القلوب تموت کالزرع إذا کثر علیها». همان، ج 66، ص331، ح7.
• همان، ج77، ص182، ح10 و ج103، ص27، ح40: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «یاکم و فضول الکلام، فإنه یسم القلب بالقسوة، و یبطئ بالجوارح عن الطاعة، و یصم الهمم عن سماع الموعظة».
• فیض کاشانی، ملا محسن؛ المحجه البیضاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1417ق، ج5، ص151.
• علامه مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، المکتبه الإسلامیه، 1389ق، ج77، ص182، ح10.
• قال علی علیه السلام: «کثرة الأکل والنوم تفسدان النفس، و تجلبان الضرة». ـ عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، 1384ش، ح7034.
• همان، ح695.
• همان، ح2638.
• خلیلی، محمدعلی؛ طب الصادق، نصیرالدین امیر صادقی، انتشارات عطائی، 1370ش، چاپ 12، ص142.
• عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، 1384 ش، ح4128.
• فیض کاشانی، ملا محسن؛ المحجه البیضاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1417ق، ج5، ص148.
• منسوب به امام صادق علیه السلام؛ مصباح الشریعه، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1400ق، ص 77، باب 34؛ ملکی تبریزی، میرزا جوادآقا؛ اسرارالصلاه، مترجم رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادی، چاپ هشتم، 1378 ش، ص228.
• مجتبوی، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامی (جامع السعادات)، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، 1377ش، ج3، ص13؛ نراقی، ملااحمد؛معراج السعاده، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377ش، ص313.
• صبور اردوبادی، احمد؛ راههای مبارزه با سموم میکروبی روده ها (در غرب و اسلام)، دانشگاه آذر آبادگان، چاپ اول،1354ش، صص214 ـ218.
• منسوب به امام صادق علیه السلام؛ مصباح الشریعه، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1400ق باب آداب خوردن، ص78.
• جباران، سید محمدرضا؛ ترجمه اخلاق، انتشارت هجرت، چاپ چهارم، 1378 ش، ج1، ص217.
• دواب جمع «دابة» بمعنای: چهارپا.
26. نراقی، ملااحمد؛ معراج السعاده، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377ش، ص314.